شیمی ۲۱ بهمن

قای معتمدی امروز کمی دیر کرده بود به همین دلیل بعد از ورودش به مدرسه مستقیما به دفتر رفت و به کلاس ما آمد و توضیحاتی درباره کثیفی کلاس ما دادند و گفتند امتحان را از ۱۹ ثابت می کنم یعنی بالاترین نمره شما ۱۹ است و به آقای مجیدی گفتند که بیاید آقای مجیدی گفت نمی‌توانم ایثار را برداشت و آنها را روی زمینشان و هرکس از دور و برش را تمیز کند و اگر کسی تو را شسته بود آن موقع از او نمره کم کنید ولی به خاطر تراز یک آدم خودخواه این کار کنسل شد در واقع شروع کرد به گفتن امتحان در شروع امتحان رضا احسان پور دانش آموز نمونه کلاس که با آقای معتمدی رفیق بود خودکار خود را که در سوی آن اسپینر داشت در آورد و آقای معتمدی شروع کرد با آن بازی کند و رضا احسان پور را اذیت کند یکی از بچه ها شروع کرد به اعتراض که شما تبعیض قائل می شوید آقای معتمدی در جواب دندان شکن گفت من الان دارم امتحان رو خراب می کنم اگر می خوای بیای امتحان تو را هم خراب کنم دانش‌آموز با لحنی تعجب زده و اقرار آمیز گفت نه ممنون امتحانم همینطور خراب هست سپس واحد و شروع به جمع کردن برگها بعد از امتحان آقای مجیدی وارد کلاس شد و اسامی کسانی را که باید می رفتند و مدتی همه خوشحالی کردند همه کسانی که قرار بود بروند جالب این بود که آقای مجیدی در پایان زنگ وارد کلاس شده بود

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا