اقای کنار کوهی بعد از وارد شدن به کلاس گفتند:( همان طور که قبلا گفتم ما امروز یک امتحان از فصل 9 و 10 داریم و در ادامه گفتند که شما 20دقیقه وقت دارید تا درس را یک بار دیگر مرور کنید . اما در سکوت . ) همه در حال خواندن بودیم که ناگهان دیدیم در باز شد ودانیال قندهاری به داخل کلاس
امد. اقای کنار کوهی به او گفتند 🙁 شما تا حالا کجا بودید ؟ا) قند هاری گفت :(من با اقای مجیدی کار داشتم ) اقای کنار کوهی گفتند که یک برگه از ایشان بگیر و بیا .چند دقیقه بعد قند ها ری با برگه امد رفت سر جایش نشست . 20 دقیقه با صدای زنگ موبایل اقای کنار کوهی به پایان رسید . اقای کنار کوهی شروع به دادن برگه ها کردند که هنوز دو نفر مانده بودند که اقای کنار کوهی متوجه شدند دو تا کم چاپ شده است و مهدی پور را فرستادند تا برود ودو تا را چاپ کند و بیاورد .بعد از گذشت زمان امتحان اقای کنار کوهی 3نفراز هر ردیف را گذاشتند تا تکلیف ها که کاربرگ های ۳.۴.۵.۶ بودند را چک کنند.