در زنگ نگارش معلم تکلیف ها را دید متاسفانه من یادم رفته بود تکلیف را بیاورم بعد کمی از بچه ها انشائ خود را خواندند یکی از بچه ها با من دعوایش شد ولی معلم ما را بخشید و بعد اقای فخری زنگ تفریح را زدند . چهار شنبه در روز چهار شنبه کلاس ها ترکیبی بود یعنی دو کلاس در یک کلاس بود درباره ی هفت خوان رستم و اولادش حرف زدیم و یک فیلم مفحومی دیدیم و معلم گفتند که یک داستان درباره ی این فیلم بنویسید و بعد بچه ها یکی یکی داستان هایشان را خواندند و بعد معلم به ما گفت برای جلسه بعدی مشق ندارید و ما بچه ها خیلی خوشهال شدیم .
خیلی کم نوشته بودی