هفتم مسوولیت

هندسه دوشنبه 5 اسفند

امروز به دلیل اینکه کرونا مدارس را در دو روز قبل تعطیل کرده بود از کلاس ما فقط ده نفر به مدرسه امده بودند برای همین دو کلاس با هم ترکیب شدند و قرار شد که اقای قزوینی به هر دو کلاس هم زمان تدریس کنند ما جمعا در دو کلاس بیست و یک نفر بودیم اقای قزوینی کلاس را با انواع حجم ها شروع کردند .

گفتند که در سال پیش خواندید که مساحت چگونه به دست می اید

(قاعده×ارتفاع=حجم) و یا (s×h=v)

بعد یک شکل مورب هم کشیدند و گفتند ایا مساحت این شکل را هم مانند شکل قبلی می توان پیدا کرد همه جواب دادند بله اما این جواب اشتباه بود بلکه ارتفاع شکل مورب ظلع ان نیست بلکه باید برای پیدا کردن حجم ارتفاع را خودمان عمود بر سطح رسم کنیم .

بعد به سراغ کتاب رفتیم خیلی ها به صورت الکی می گفتند که ( ما کتاب نداریم) در صورتی که ( کتاب داشتند ) اقا هم بدون توجه به ان ها درس را شروع کرد و ان ها هم ارام ارام دست خود را رو کردند و کتاب ها را در اوردند .

امروز درسی که دادند زیاد سخت نبود به دلیل اینکه ما حجم را در سال پیش خوانده بودیم و امروز میشود گفت که درس های سال پیش را دوره کردیم .

مشق ها

حل کتاب ریاضی تا صفحه ی

و دیدن فیلم که درس های امروز را در ان توضیح می دهند

 

هندسه دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸

اقای قزوینی وارد کلاس شدند و گفتند که امروز می خواهیم که بحث ساخت روباط تمام خودکار را تمام کنیم.

بعد گفتند که روباط دو سنسوری قبلی مثلا وقتی سنسور یک از خط سیاه رد می شود تا پیام به هوش مصنوعی یا هر چیز دیگر برسد ممکن است که سنسور ۲ هم از خط خارج شود و کلا روباط راه خود را گم کرده و با هدر رفتن خیلی زیاد وقت احتمالا به راه دوباره باز می گردد.

بچه ها از اقا قزوینی پرسیدند که ایا شما تجربه ساخت این گونه روباط ها را دارید ؟؟ گفتند که یکی از دوستان من در دوران دبیرستان در مسابقات ساخت روباط در همین مورد که با سنسور خط را دنبال کند شرکت کرده بودیم . این مسابقات دانشگاهی بود و ما از دبیرستان شرکت کرده بودیم. همه روباط ها معمولا این راه را حدود ۱ دقیقه و ۲۰ یا ۳۰ ثانیه طی میکردند  اما روباط دوست من در ۳۷ ثانیه (فکر کنم) این راه را طی کرد برای این کار باید سرعت را زیاد کرد ولی سرعت زیاد کردن خالی هم باعث گم شدن راه می شود و زمان بالا می رود اما این دوست ما این روباط را با ۱۱ سنسور طراحی کرده بود .

ما در کلاس حدودی از یک روباط ۵ سنسوری را طراحی کردیم مثلا

اگر سنسور یک سفید باشد این طور می شود …

پایان

 

درس نگارش29/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قربانی وارد کلاس شد اول مثل همیشه با همه بچه ها دست داد. آقا گفت همه بچه ها کتاب را باز کنند. اقا گفت اقای حبیب الهیان شروع به خواندن کنید اقا می خواست (و) یعنی حرف ربط را برایمان توضیح دهد.اقا گفت زیاد معنی نمیدهد در یک بند زیاد (و) وجود داشته باشد.

مثلا:

من دیروز اب خوردم و غذا خوردم و بازی کردم و خوابیدم و تلویزیون دیدم.

آقا گفت نباید هیچ جمله ای این جوری باشد. چون اگر جمله به این شکل باشد زشت و بی مزه است. خوب اقای ریاحی ادامه متن را بخوان بعد که تمام شد اقا گفت بچه ها همه یک کاغذ بر دارند و یک متن بنویسند که تا جای ممکن کم تر از و استفاده  شود بعد هم همه شروع به نوشتن متن کردند بعد اقا به چند تا از بچه ها گفت بیایند متن خود را بخوانند اقا امروز تکلیف نداد بعد از چند دقیقه زنگ خورد.

پایان

 

 

 

درس نگارش 30/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

اقای قربانی وارد کلاس شد اقا گفت همه کتاب ها را باز کنند . اقای اسدی از روی کتاب صفحه ی 69 را بخوان . بعد از خواندن ان صفحه اقا از روی صندلی اش بلند شد و گفت خوب بچه ها هر بند موضوعی دارد اکثر بند ها با جمله اول ان بند می توان فهمید که موضوع چیست و جمله های دیگر ان بند تعریف ان موضوع است .خوب بچه ها حالا شروع کنید به نوشتن یک داستان که دارای چند بند مختلف باشد که  جمله اول ان بند خود موضوع و جمله های دیگر تعریف موضوع باشد. تمام بچه ها شروع به نوشتن کردن و به اقا امدند و نشان دادند . بعضی از بچه ها مثل اقای دهقان امدند و متن خود را خواندند . اقا برای بعضی از ان ها مثبت گذاشت و بعد زنگ خورد اقا در ان جلسه تکلیفی نداد.

پایان

 

 

 

 

کلاس قرآن 1/ 12/ 98

در ابتدا

دیدن مشق های جلسه ی قبل که صفحه ی هفتاد و پنج بود و نقطه گزاری برای کسانی که ننوشته بودند. پس از دیدن مشق ها شروع به حل کردن آن ها شدیم. در جلسه ی قبل کمی از صفحه ی هفتاد و هفت را حل کردیم و برای کامل کردن آن چند دقیقه ای آن را حل کردیم و جواب ها را هم در کلاس گفتیم.

یک ربع آخر

برای اینکه در دو جلسه ی قبل نتوانستیم دیالوگ های اجرای کشتی نوح را در بیاوریم آقای حاجی احمدی دو پیش نهاد دادند. یکی اینکه به صفحه ی هفتاد و نه برویم و دیگری اینکه لپتاپ های مدرسه را بیاوریم و به تحقیق در مورد حضرت نوح ادامه بدهیم. برای اینکه نسب کردن لپ تاپ ها سخت بود بچه ها و آقای حاجی احمدی تسمیم گرفتند که صفحه ی هفتاد و نه برویم. آن صفحه در مورد نماز در اتاق ژنرال بود.آقای حاجی احمدی به همه گفتند تا با هر صدایی که می خواهند بند سوم آن صفحه را بخوانند. در پایان هم همه ی بچه ها اصرار داشتند که آقای اخوان هم بخوانند.

زیست 11/29

آقای ریاحی وارد کلاس شدند اول بجه ها سرو صدا می‌کردند که چرا آقای معتمدی نیامده‌اند ما هفتهٔ قبل با شما داشتیم. بالاخره بعد از اعتراض های زیاد آقای ریاحی بچه ها را ساکت کردند. بعد از أن حضور و غیاب کردند و گفتند که امروز پرسش کلاسی نداریم. بچه ها بسیار خوشحال شدند و گفتند که پس چکار میکنیم. آقا گفتند که می خواهیم درباره ی اجرای قلب حرف بزنیم. اول از همه دو بخش به نام دهلیز وجود دارد و بتن هم است و یکی از اجزای مهم قلب سیاهرگ و سرخرگ هستند این سه بخش خیلی مهم است. آقای ریاحی گفتند که اجزای قلب را حتما مطالعه کنید چون هفتهٔ بعد می پرسم و زنگ خورد.

فارسی ۲۶ بهمن ماه

به نام خدا

همه بچه ها وارد کلاس شدند. او هم بعد از آن ها وارد کلاس شد. بعد آقا گفت: مشقهای تان یعنی کلمه معنی های مربوط به صف های خودتان را روی میز بگذارید.

چند نفر این تکلیف رو نداشتند. بعد از دیدن تکلیف ها معلم به زمانی گفت: من هر چه معنی کلمه گفتم را با آنها مقایسه کن و اگر نوشته بودند ضربدر بزن. اولین نفر ابراهیمی بود.

او خیلی معنی کلمه صفحه ۶۵ را نوشته بود و خیلی ضربدر خورده بود ولی با کلمه های اضافی که نوشته بود ۱۳ شد. بعد نوبت به آقای احسان پور رسید. او باید معنی کلمه های صفحه ۶۶ و ۶۷ را می‌نوشت.

او خیلی معنی کلمه نوشته بود ولی چند تا از آنها را نوشته بود به همین دلیل ۱۹ شد. ولی با اصرار زیاد آقا به آن در لیست ۲۰ گذاشت.

بعد نوبت به خودم رسید. خیلی کلمه نوشته بودم و اعتراض می کردم که نمی دونستم که باید کنایه معنی کلمه هایی که در آخر کتاب نیست را باید بنویسیم. آقا به من ۱۳ داد.

بعد زنگ خورد و همه بچه ها تند و تند به بیرون رفتند.

 

پایان

درس نگارش 23/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

آقا وارد کلاس شد در دست آقا دو لب تاب وجود داشت او مانند همیشه وقتی وارد کلاس شد با همه دست داد بعد یکی از لب تاب ها را باز کرد داخل عکس هایش رفت و یک عکس بی معنی برایمان گذاشتد و گفت بچه ها شما امروز باید این عکس را روی یک صفحه توصیفش کنیید و به من نشان دهید تمام بچه ها نوشتند اما اقا از اقای دهقان رو مورد پسند قرار داد و گفت این توصیف خوب است ولی یک مقدار شلخته است و باید تمیز تر نوشته شود اقا یکبار دیگیر به همه بچه ها گفت بنویسید تا ببینم.بعد از چند دقیقه که باز هم بچه ها امدند و به اقا  نشان دادند اقا یک عکس دیگر تقریبا ترسناک گذاشته بود و گفت این عکس را هم همه توصیفش کنید بع که مه بچه ها کردند و به اقا نشان دادند اقا یک عکس گذاشت که معلم زبان فارسی بود که به خارجی ها درس زبان فارسی می داد و در یک جلسه یک سرود ایرانی را خواندند بعد زنگ خورد

پایان

زندگی 98/11/28

به نام خدا

معلم زندگی  داخل کلاس امد و مشاور مدرسه را با خود اورد که در باره ی درس برایمان توضیح دهد  مشاور یعنی اقای میرزا خانلو اول برایمان از / نوزادی / کودکی / نوجوانی / حرف زد او اول از نوزادی شروع کرد  و ویژگی های نوزادی دی را از بچه ها پرسید و روی تابلو نوشت  بعضی از ویژگی های نوزادی عبارت اند از

 

1بی مسوولیتی

2محدودیت های زیاد

3محتاج به کمک اولیا

4شیر خوار بودن

و…

بعد از گفتن ویژگی های نوزاد مشاور کمی درباره ی نوزاد و احمیت محتاج بودن ان به کمک اولیا اش  حرف زد  بعد از ان در با ره ی کودکی حرف زد او اول ویژگی های کودکی را راروی تابلو نوشت بعضی از این ویژگی ها عبارت اند از

 

1کنجکاوی

2تمایل به بازی

3مستقل بودن در حین نیازمند بودن به کمک اولیا

4دارا بودن مسوولیت اندک

و…

اقای میرزا خانلو کمی درباره ی کودکی حرف زد وبعد در مورد نوجوانی و توانا ای ها ازجمله  کامل شدن عقل ویژگی های جسمانی پیش امدن سوالاتی  برای خود و… حرف زد

 

 

 

پایان

ابیاری کاهو

بسم الله الرحمن الرحیم

خودکار آبیاری توصیه می شود برای آبیاری محصولات گلخانه ای، درختچه ها، درختان، تخت، تخت گل و گیاهان. اگر امکان نصب آبیاری آبی وجود نداشته باشد، سیستم های آبیاری اتوماتیک می توانند برای آبیاری چمن نصب شوند (مثلا اگر چمن بیش از حد باریک باشد یا شکل پیچیده پیچیده ای داشته باشد).+

جزء اصلی سیستم یک شلنگ طولانی سوراخدار است. با تشکر از این ساختار، توزیع مداوم و یکنواخت آب اطمینان حاصل شود.سیستم آبیاری قطره ای با سرعت بسیار بالا عمل می کند که اجازه می دهد رطوبت به سطح خاک وارد شود و در یک دوره زمانی خاص جذب شود. برای 2 ساعت یک نقطه از سیستم آبیاری اتوماتیک (تحت نظارت بر گل آبیاری) خاک را در شعاع 15 سانتی متر تا عمق 10 تا 15 سانتیمتر جذب می کند.

آبیاری برنامه ای ویژه ای فراهم می کند که عملکرد شیر و فشار آب را کنترل می کند.+

آیا می دانید؟ سیستم آبیاری اتوماتیک مدرن به رطوبت هوا، نیروی باد و سایر شاخص های آب و هوایی واکنش نشان می دهد و به همین دلیل سنسورها می توانند به طور مستقل خاموش شوند.

پایان

 

فارسی ۲۸ بهمن ماه

به نام خدا

همه بچه‌ها وارد کلاس شدند. بعد آقای مجید گفت همه مشغله های تان را روی میز بگذارید. بعد همه داد کشیدم و گفتند ما مشق نداریم! بعد آقای مجیدی به آقای حاج زرگرباشی حبیب اللهیان و افشار گفتند : بیایید اینجا و معنی کلمه های تان را روی میز من بگذارید. بعد آقای مجیدی به مزروعی گفت با مداد و صندلی بیاید نزد آقای مجیدی. آقای جدیدی به‌یاد تا که چه کار کند.بعد آقای مجیدی شروع به گفتن کلمه معنی های صفحه ی ۷۴ و ۷۵ که  افشار باید آنها را می‌نوشت کرد.

افشار چند چیز اضافی برای بردن نمره به بالا نوشته بود که یکی از آنها غلات بود که معنی آن گوجه و صیفی جات نوشته بود اصرار می کرد که آقای مجیدی این کلمه را برای حساب کنند و در آخر آقای مجیدی برای آن ۱۷ گذاشت.

بعد نوبت به آقای حاجی زرگرباشی رسید که آن فقط چند کلمه را نوشته بود و آقا به آن ۱۶ داد.

بعد نوبت به آقای حبیب اللهی رسید که آقا برای آن ۱۶ رد کرد و بعد از حبیب اللهی آقای دهقان بود که بالاترین نمره که ۱۸ بود را گرفت بعد از نوبت آقای دهقان آقای ریاحی بود وسط گفتن معنی کلمه های آقای ریاحی همه گفتند که معده روده بزرگ و کوچک را خورد.

بعد از این همه اصرار آقای مجیدی اجازه دادند که سفره ها را پهن کنیم و صبحانه را بخوریم

دوشنبه28 بهمن

اول کلاس همه بچها اسرار داششتند که همه ما فیا بازی کنند و آقای مهری راوی بازی باشد ولی آقا مهری قبول نکردند و گفتند باید متین مظفری و حسین محققیان درس 6 را مرور کنند بعد از ترجمه کردن صفحه سی و دو به سراغ صفحه سی وسه رفتیم و این جملات را کار کردیم.
where are you? i’m in the bedroom where is he? he’s in the livingroom where is she?she is in her of fice where are they?they’re in the garage. what are you doing? i’m cooking. what is h’e doing? he’s wat ching TV what is she doing?she’s reading a book what are they doing? they’re playing foot ball بعد از تمرین این جملات و البته حفظ کردن صفحه سی ودو به سراغ تمرین های صفحه سی و پنج رفتیم و خواندیم.
بعد از تمام شدن درس اقا اجازه دادند که ما فیا بازی کنیم و تا پایان زنگ تفریح این بازی را ادامه دادیم.
تکلیف :حل ورک بوک این ترم تا آخر.

مهارت اشپزی24/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

اقای پسران به جای اقای کیان داریان امده بود تا که بادمجان و کوکو سیبی درست کنیم اقای پسران وارد کارگاه شد گفت خوب چه کسی می خواد گروهش را عوض کند اقای پور مدنی و اقای مزروعی با هم جا به جا شدند بعد اقا گفت شروع کنید گروه یک سیب زمینی هارا پوست بکنید و رنده کنید گروه دو بادمجان ها را نصف کنید و شروع به سرخ کردنش کنید اقا موقع کار به همه بچه ها سر می زد گروه یک سیب زمینی هارا رنده کرد اقا پسران گفت چهار عدد تخم مرغ داخل کوکو سیبی بریزید بعد هم زرد چوبه و نمک بزنید و هم بزنید گروه دو وقتی سرخ کردید  بعد داخل قابلمه بگذارید و ادویه بزنید و اب و بگذارید قل بخورد گروه یک سیب زمینی ها را سرخ بکنید و بخورید بعد که هم کوکو سیب زمینی ها و بادمجان ها را با معلم ها بخوریم اقای مزروعی برو نان هایت را بیاورتا بخوریم اقای فهامی اقای اخوان و… امدند تا غذا را بخوریم .

پایان

فارسی 19 بهمن ماه

به نام خدا

آقای مجیدی وارد کلاس شدند همان موقع آقای مجیدی گفتند بیت هایی که باید در جدول      می نویشتیند و باید مسند، فعل، مفعول، نهاد، متمم آن ها را مشخص می کردیند را روی میز بگذارید. آقا از همه را دید و به بیشتر کلاس گفت: شما باید آن ها را در جدول می نوشتند و برای کسانی که نیاورده بودند یک منفی گذاشتند.

بعد آقای مجیدی شعر گِل و گُل را که باید حفظ می کردیم را از همه پرسید اول از آقای ابراهیمی، زرگر، افشار، واحد پرسید و همه ی آن ها تا نیمه شعر را حفظ بودند. آقای مجیدی به آن ها فرصت دادند که تا آخر شعر را حفظ کنند.

بعد تا آخر از همه پرسیدند و پنج نفر را دم در کلاس گذاشتند و سه نفر آن ها که قربانی، طائف نیا و… را بیرون انداختند تا نمره انظباطی برای آن ها ثبت شود و آن دو نفر به زور و اِسرار در کلاس ماندند و در سر جای خود نشستند.

آخر کلاس آقای مجیدی به واحد، احسانپور، اسدی، افشار، قرباتی، طائف نیا و… گفتند تا کتاب خیلی سبز فارسی را بخرند. بعد زنگ خورد و همه رفتند به  بیرون.

هندسه دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸

آقای قزوینی وارد کلاس شدند و گفتند که امروز کاری با کتاب نداریم و می خواهیم کاربرد ریاضی در کار های دیگر را توضیح دهیم بعد یک تکه چسب برق روی روی تابلو چسبان من اینجوری نیستدند و ادامه ان را با ماژیک کشیدند گفتند که فرض کنید ما یک رباط داریم که می تواند این راه مشکی را از هر طرف که برود ادامه دهد به نظر شما این رباط چگونه این کار را انجام می‌دهد بچه ها نظرات خود را گفتند و آقای قزوینی آنها را روی تابلو یادداشت کردند از بچه ها نظر سنجی کردند که به نظر شما کدام یک از اینها درست تر و منطقی تر است هر کدام از بچه ها نظر خود را دادند اقا گفتند که ما دو نوع رباط داریم یکی از این ها کاملا دستی و دیگری کاملاً خودکار این خون را دارم می نویسم است و به کمک که هوش مصنوعی راه خود را انتخاب و پیدا می کند ما امروز با رباط های خودکار کار داریم در این رباط ها تعدادی سنسور وجود دارد این سنسورها نوری پخش میکنند که نسبت به بازتاب آن نور سنسور ها عملکرد و پیام را به هوش مصنوعی می فرستند مثلاً در رنگ مشکی همهی رنگ های نور را گرفته و رنگ سفید همه نورها را بازتاب کرده
پس نسبت به این قاعده سنسور ها کار می کنند و ربتط در راه خود می ماند

مشق ها

گذاشتن فیلم

ساخت روبات و جای گذاری سنسور های ان

کلاس تاریخ پنج شنبه بیست و چهار بهمن

به نام خدا

اول از همه که آقا وارد کلاس شدند دیدیم که آقای نوری نیامده آن به جای آقای نوری آقای اخوان آمدند. وقتی وارد کلاس شدند گفتند ده دقیقه دیگه منتظر میمانم. بعد امتحانی که قرار بود از درس بیست ویک بگیرند را میگیرم بچه ها شروع کردند به خواندن??.آقا امتحان را که گرفت برگه ها را دباره پس دادند. ولی قاتی پاتی و گفتند صحیح کنید و نمره اش را بگذارید. بعد از همه ی این کار ها آق بچه ها را ساکت کردند و فیلمی از دوران ساسانیان و … ها☹️ فیلم را که گذاشتند زنگ خورد و همه ی بچه ها به صورت و خیلی آرام از کلاس به بیرون رفتند???

 

اجتماعی98/11/24

به نام خدا

اقای کنار کوهی وارد کلاس شدند.به همه سلام کردند و گفتند:(همه کتاب هارا بگذارند روی میز و نقشه هایی را که برای کاربرگ شماره ی 3(اشنایی باتقسیمات استان) بوده است میبینم و برای هر کس که در داخل کادر کاربرگ چسبانده باشد، مثبت می گزارم. (البته فقط چند نفر نقشه برای کاربرگ داشته اند).بعد هم گفتند:( صفحه ی 58 را بیاورید). بعد هم گفتند یکی از ما را صدا زدند وگفتند که بخوانیم. بعد از تمام شدن متن صفحه، گفتند:(این صفحه 2سوال دارد، سوال ها را از یک شروع کنید). سوال های این صفحه هم این ها بود:1-درباره ی اب وهوای هر ناحیه چه حدسی می زنید؟

2-در هر ناحیه چه جانورانی وجود دارد؟

بعد اقای کنارکوهی صفحه ی 59 را هم به یک نفر دیگر گفتند تا بخواند. بعد تمام شدن صفحه ی 59، اقای کنارکوهی گفتند:( این صفحه هم 7 سوال دارد). سوال های صفحه ی 59 :3-زیست گاه را تعریف کنید.

4-مهم ترین عاملی که موجب گوناگونی یا تنوع زیست گاه ها در کشور ما شده است ، چیست؟

5-راستی ، چطور می فهمید که اب وهوای یک محل چگونه است؟

البته کل سوالات گفته شده توسط اقای کنارکوهی 22 تا بوده است که همه ی سوال ها را خیلی زیاد می شود. اقای کنارکوهی صفحات 58 ، 59 ، 60 ، 61 ، 62 و 63 را درس دادند وگفتند که ازروی متن صفحات بخوانیم واقای کنار کوهی هم برایمان این صفحات بالا رادرس دادند. بعد از تمام شدن درس برگه هایی را که جلسه ی پیش برای امتحان دادند وصحیح کردند را به ما تحویل دادند. نمره های همه خیلی بد شده بود. بعد از نگاه کردن نمرات و پز دادن به هم با نمرات بد و پایین صوت را هم زدند وکلاس هم تمام شد.

 

 

 

 

                                                                                                                                                         پایان

کلاس قرآن 24 / 10 / 98

معلم

 

به دلیل نیامدن آقای حاجی احمدی آقای سید ایمان مدنی به جای ایشان به کلاس آمدند.

در اوایل کلاس 

به دلیل اینکه بعضی از بچه ها می خواستند بازی کنند به آقای مدنی گفتند که آقای حاجی احمدی به ما گفتند که این جلسه می خواستند که بازی کنند.راستشو من نمیدونم چون جلسه ی قبل نبودم. آقای مدنی به این دلیل که اطلاع زیادی نداشتند گفتند که جلسه ی بعد با خودشان باید بازی کنیم و آقای حاجی احمدی فقط به ایشان گفتند که باید صفحات هفتاد و دو و هفتاد و سه و هفتاد و چهار را باید تدریس کنند. پس شروع به تدریس صفحه های هفتاد و دو و هفتاد و سه شدند. پس از آن آقای مدنی به همه چند دقیقه وقت داد تا صفحه ی  هفتاد و چهار را حل کنند. پس از حل کردن و جداب دادن به سوال های آن به صفحه ی هفتاد و پنج و هفتاد و هفت رفتیم تا آن ها را هم حل کنیم.

تاریخ 24 بهمن

سلام
امروز آقای نوری نیامدند و آقای اخوان به جای آقای نوری آمدند
و معلوم بود که قبلا با آقای نوری هماهنگ کرده بودند که چکار کنند و برای همین سریع به ما پنج دقیقه وقت دادند که برای امتحان تاریخ آماده شویم امتحان از هشت نمره بود و چهار سوال داشت و به دلیل سوال های آسان اکثر بچه ها نمره ی خوبی داشتند بعد فیلمی درباره ی اختلاف طبقاتی گذاشتند که در زمان خوشک سالی طبقه بزرگان راحت بودند ولی طبقه ی عامه ی مردم گرسنگی می کشیدند و سخت زندگی می کردند تا اینکه فردی به نام مزدک از بین مردم به پا خواست تا برای مردم نان و آبی دست و پا کند از آن پس مردم به تدریج طرفدار او شدند و طرفدارانش بسیار زیاد شد مزک با شاه در ارتباط بود تا برای مردم راحتی بیاورد
مشقی نداشتیم

درس نگارش16/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قربانی وارد کلاس شد با همه دست داد و گفت می خواهم تکالیف یک  هفته پیش را ببینم. آقا اسامی را گذاشت روبه روی خودش وتک تک بچه ها را صدا می زد و بازنویسی حکایت را می دید.بعد که تمام شد گفت خوب همه کتاب هارا باز کنند که می خواهم درس بدهم اقا گفت صفحه 58 را باز کنید صیاد زاده در اینجا یک داستانی نوشته شده بخوان بعد از خواندنه صیاد زاده آقا بلند شد و روی تخته توضیح داد که هر بند یک موضوعی دارد که بعضی وقت ها می توان از جمله ی اول ان بند موضوع را فهمید بعد آقا به بچه ها گفت متنی که صیاد زاده خواند دارای چند بند است بیاید از جمله اول این بند ها موضوع هر بند را بگویید بعد بچه ها دست گرفتند و گفتند بعد از چند دقیقه زنگ  خور آقا امروز هم تکلیفی نداد.

پایان

 

 

درس نگارش15/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

اقای قربانی وارد کلاس شد یک کتاب سیاه در دستش بود اقا اول تکالیفدیروز را دید بعد گفت بچهدها من امروز یک کتاب اورده ام به نام کتاب چشم در چشم بعد اقا کتاب را باز کرد و گفت می خواهم بریتان چند داستان زیبا از این حکایت را برایتان بخوانم شما هم خوب گش کنید اقا شروع کرد خیلی سر و صدا در کلاس بود اما اقا بخواندنش ادامه داد داستان ها درباره زن ها بود و اقایون چگونه با زن هایشان رفتار کنند تا اختلافی در زندگی یشان پیش نیاید اقا دیگر داستانش تمام شد و رفت سراغ یک داستان دیگر که ان درباره زندگی یک زن خانه دار بود باز هم در کلاس یسر و صدا زیاد بود اقا دیگر داستانش تمام شد بعد چه ها درباره داستان سوالاتی از اقا پرسیدند و تا سوالات تمام شد زنگ خورد همه بچه ها سرعی و تند رفتن بیرون.

پایان

زبان ۲۱بهمن

آقای عباسی تکلیف ها را چک کرد بعد از حضور غیاب بعضی ها نوشته بودن بعضی ها بهش بودند بعضی ها اشتباه نوشته بودند بعضی ها کامل و درست نوشته بودند به هر کدام نمره خودشان را داد و گفت کتاب را باز کنید و صفحه ۴۰ را بیاورید او به ترتیب خاصی که کسی از آن چیزی نمی فهمید گفت تا از روی صفحه ۴۰ بخواند بعد از اینکه تمام افرادیکه کلاس خواندند گفت تا به صفحه ۴۱ برویم و تمرین ۲ را حل کنیم تمرین ۲ این بود که می بایست شماره تلفن و آدرس یکی از دوستانم را به زبان انگلیسی بنویسیم پس از مدتی او گفت اگر کسی ننوشته باشد و یا نتواند از روی آن بخواند منفی می گیرد بعد از چند نفر پرسید چه چیزی نوشته اند و می توانند از روی آن بخواند سپس سوال ۳ رفتیم که در آن باید گفت‌وگوی دو نفر را کامل می کردیم گفتگو از این قرار بود که نفر اول یعنی خودمان می گفتیم که می‌خواهیم جایی برویم و نفر دوم می پرسید کجا و چه ساعتی و ما جواب میدادیم سپس می‌گفت من اونجا رو بلد نیستم آدرس بده آقای عباسی گفت هرکس این سوال را درست کند دو نمره به امتحان و اضافه می شود یا نه اگر منفی دارد پاک میشود زنگ خور با کلاس تمام شد

فیزیک 20،11،1398

امروز آقای صیادزاده آمدند و گفتند که خیلی از گروه ها پاورپوینت خودرا به من نداده اند.

آقا گفت دو تاریخ را به خوبی به ذهنتان بسپارید. یک تاریخ 23بهمن که آخرین مهلت تحویل دادن پاورپوینت است و دومی 27بهمن که باید مقاله ای از موضوع درس حدود 200کلمه باشد را در ورد را بنویسید و برای من ارسال کنید یا برایم در مدرسه بیاورید. بعد هم گفتند که جلسات قبل انرژی آبی و امواج دریا و انرژی سوخت فسیلی حرف زدیم و درس دادند بچه‌ها. امروز نوبت انرژی هسته ای و گروه صیادزاده و اسدی و حاجی زرگر باشی است. صیادزاده اول درباره ی انرژی هسته ای حرف زد و بعد گفت که نیروگاه های مختلف و زیادی در شهر ما است که بزرگترین و بهترین آن نیروگاه اتمی بوشهر است. بعد از آن هم فیلم های درباره ی حمام اسید و نیروگاه و تولید انرژی اتمی در ایران را گذاشت و بعد چند سوال از درس داد تا حل کنیم. مشق همان بالای متن نوشتم آن دو تاریخ مهم که باید به خاطر بسپارید

کلاس تاریخ پنج شنبه.۱۷ بهمن

به نام خدا

اول از همه که آقا وارد کلاس شدندگفتند فنیار کلاس چه کسی است . همه دستشان را به بالا بردند. آقا تعجب کرد بعد یکی از بچه ها کارت فنیار بودنش را نشان آقا داد و آقا به آن گفت برو و یک لبتاب خوب بیاور. دوستم لبتاب را آورد و آقا بعد از یک آلمه در سر فیلمی را گذاشت. لبتاب مشکل داشت معلم به آن گفت گفتم یک لبتاب خوب بیاور چرا این را آوردی. گفت آقا این لبتابی است که هر روز با آن فیلم میگذارند. آقا گفت پس شانس ما است. دباره ما به سختی درستش کردیم. دباره خراب شد. آقا گفت دیگه فیلم نمی بینیم و کتاب را تدریس میکنیم. بعد تدریس کتاب یک دفعه صدای سوووووت به گوش رسید و بچه ها مثل مغول ها حمله ور شدند به بیرون.

زندگی ۲۰ بهمن

در شروع کلاس آقای اخوان از بچه‌ها تشکر کرد که توانسته بودند خانواده‌ها را راضی کنند تا به جلسه افزودن سوادرسانه‌ای بیایند و از بچه ها خواست برای فردا کتاب ۱۵۰ هشتگ سواد رسانه ای را بیاورند تا امتحانات را تصیح کنیم بعد از جدول اکسل را نشان داد که ترتیب آن به چه صورت است بعد از مدتی از بچه ها تک به تک پرسید که آیا فیلم ۲ و ۳ پاورپوینت را دیده اند بسیاری گفت ندیدند ولی چندتا از بچه ها گفتند که دیدند چند تا فیلم یک دو و سه را توضیح دهند ولی هیچکدام نتوانستند درست توضیح بدهند به همین دلیل خود فیلم دو و سه را ببینیم

فیزیک یک شنبه ۲۰ بهمن

آقای صیادزاده وارد کلاس شدند و گفتند که شما باید مقاله ای ۵صفحه ای به ایشان تحویل بدهید در صفحه ی اول این مقاله شما باید یک به نام خدا بنویسید و سطر دوم موضوع خود را بنویسید بعد نام خانوادگی و پایینه این کارها شروع به نوشتن مطالب خود کنید خلاصه ای از متن خود بنویسید برای خلاصه ها حدودا باید دویست کلمه باشند مقاله های معمولی خلاصه را ارسال می نمایند و بعد از خواندن خلاصه و قبول شدن آن مقاله اصلی را ارسال می کند در صفحه آخر یعنی صفحه ی پنجم شما باید نتیجه گیری خود را بنویسید و منابع ای که از آن استفاده کرده اید را هم بنویسید اجرای پاورپوینت امروز گروه ها در رابطه با انرژی هسته ای بود در رابطه ی تبدیل انرژی هسته ای به برق توضیح دادند و صحبت کردیم که انرژی اتمی اول از سنگ معدن شروع می شود بعد از آسیاب شدن و پودر شدن به حمامه اسیدی می رود بعد از حمام اسیدی ماده ی زرد رنگی به ما میدهد که نام آن کیک زرد است بعد از غنی سازی کیک زرد که بستگی به استفاده ی آن دارد مانند ساخت بمب های اتمی غنی سازی بالای ۹۰ درصد لازم می باشد بعد هم چند فیلم از منفجر شدن اتم نشان دادن به دلیل مشکل داشتن پاورپوینت، پاورپوینت آنها اجرا نشد اگر انسانی در نزدیکی انفجار بمب باشد در همان نقطه بخار خواهد شد
تکالیف
ساخت مقاله پنج صفحه ای یکشنبه ۲۷ بهمن
کامل کردن پاورپوینت بیست و سوم چهارشنبه

کلاس زندگی 16/ 11/ 98

قبل از کلاس و در آن

در زنگ ها ی قبل بعضی از بچه ها که روز قبل برای آقا ی اخوان سوال ها ی خود را نفرستاده بودند، در آن زنگ ها به آقا ی اخوان سوال ها ی خود را به آقا ی اخوان نشان می دادند چون می خواستیم آن زنگ سوال ها را انتخاب و آماده برای چاپ کنیم به این دلیل که فردا ی آن روز امتحان از مادر ها و پدر ها بود. بعضی از گرده ها که کار خود را تمام کردند سوال ها را به آقا ی اخوان تحویل دادند اما بعضی از گروه ها مانند گروه من که نتوانستند آماده کنند یک نفر به خانه برد تا آن را برای فردا آماده کند و شب برای آقا ی اخوان بفرستد. 

آماده کردن سوال ها

به دلیل این که در گروه ما  دو نفر از سه نفر برای آقا ی اخوان سوال فرستاده بودند، ما سوال های زیادی برای کپی کردن نداشتیم.

اجتماعی98/11/18

اقای کنار کوهی وارد کلاس شدند.به همه سلام کردندوگفتند:(همه20 دقیقه کتاب رابخوانندتاامتحان را بگیرم،هیچ کس هم حرف نمی زند،حتی اگربخواهید از هم دیگر سوال بپرسید).همه ی کلاس شروع به خواندن کردند و هیچ کس حرف نمی رد).ولی بعضی ها می خواستند سوال ببپرسند اما اقای کنار کوهی میگفتند:( هیچ کس حرف نزد وبخواند). ناگهان timer گوشی اقای کنارکوهی زنگ زد. اقای کنارکوهی گفتند:(همه کتاب ها را ببندید و جمع کنید).بعدکه کل کلاس کتاب هایشان را جمع کردند، اقای کنارر کوهی برگه ها امتحانی رادادند وگفتند:(هیچ کس با اتد یا مداد ننویسد، فقط با خودکار بنویسید،رنگ خودکار ها هم قرمز وسبز نباشد، رنگ خودکار ها فقط ابی یا سیاه باشد).بعداز چند دقیقه اقای کنار کوهی به ما گفتند:(الآن می ایم تا ببینم چه کسانی بالای برگه امتحانی  اسمشان را ننوشته اند).تا اقای کنار کوهی این را گفتند، یکدفعه من فهمیدم که دارم با مداد می نویسم. البته کل کلاس هم شروع کردند به نوشتن اسمشان بالای برگه.من هم مطالبی را که با مداد نوشته بودم، روی ان ها خودکار بکشم. بعد از یک مدت دوباره timer گوشه اقای کنار کوهی زنگ خورد.  وامتحان تمام شد.((البته اول ازامتحان اقای کنار کوهی به ما گفتند که زمان امتحان 15 دقیقه است)) وقتی ما برگه ها راتحویل دادیم، اقای کنار کوهی به چند نفر از ما ها گفتند:(تکالیفی که جلسه ی گذشته دادم را ببینید وکسانی که کامل وناقص هستند را به من گزارش دهید). بعد از نشان دادن تکالیف، اقای کنار کوهی به دونفر که تحقیق داده بودند((اقای صیاد زاده و اقای اسدی)) گفتند:( بیایید وتحقیق هارا بخوانید).اول اقای صیاد زاده بود که تحقیقش را ازروی یه کتاب خواند. بعد هم اقای اسدی بود که مطالب راخوب نگفت واقای کنار کوهی گفتند:(برایت نوشتم تا تحقیقت را هفته ی بعد بیاوری). فکر کنم یک نفر دیگر هم تحقیق داشت، اما غایب بود. 2نفر ان روز غایب بودند. اسامی ان دونفر(( اقای ریاحی و اقای زمانیان)) است. اقای کنار کوهی ازما پرسیدند:(چه ساعتی صوت رامیزنند؟). چند نفر هم جواب دادند:(ساعت 11و45 دقیقه صوت را می زنند). ساعت کلاس ما کمی جلو بود وساعت گوشی اقای کنار کوهی هم جلوبود.اقای کنار کوهی فکر کردند که زنگ خورده است واجازه دادند برویم بیرون.وقتی که خواستیم ازکلاس بیرون برویم اقای مجیدی را دیدیم که گفتند:(هنوز زنگ نخورده است).اقای کنار کوهی هم گفتند:(من فکر کردم زنگ خورده است وساعت گوشی وکلاس هم روی 11و45 دقیقه است).اقای مجیدی هم گفتند ساعت کلاس وساعت گوشی شما جلو است و 2دقیقه ی دیگر زنگ می خورد). 2 دقیقه ی بعد زنگ خورد وهمه ازکلاس بیرون رفتند.

 

                                                                                                                                                                                               پایان

زندگی 16 بهمن

به نام خدا

معلم به کلاس امد و به احسان پور گفت که لب تاب ها را بیاورد  من هم تکالیفی که معلم زندگی داده بود را روی فلش برایش اوردم تکالیف ما این بود که باید  سوالاتی  برای پدر و مادر از کتاب  # 150 برای امتحان اماده می کردیم  بعضی تکالیف را  دربله فرستاده و بعضی  مثل من  سوالات ر روی فلش اور دند  معلم سوالات گروه ها را روی فلش ریخت و به ما داد تا گل چین سوالاتمان را در بیا وریم  و در یک وورد به معلم بدهیم  همه ی گروه ها دست به کار شدند  گروه تنل ما که حال نداشت سوالات را بخواند  از  هر کدام   وورد ها فصل ها ای که باید از ان سوال  می نوشتیم را انتخاب کرد و  در وورد گزاشت  وبرای هر کدام یک نمره گذاشت  ولی من بعضی از گروه ها را دیدم که ان قدر بد بودند که  در اخرین زمان تصمیم گرفتند فقط  سوالات یکی از هم گروهی هایشان را بگذارند

هندسه دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸

اقای قزوینی وارد کلاس شدند و چون قرار بود که امروز یعنی دوشنبه من و زمانیان  بعد از مدرسه وایسیم و نقاشیمان را کامل کنیم اما نشد مجبور شدیم که سر زنگ هندسه از اقا اجازه بگیریم و نقاشی را کامل کنیم برای همین من زیاد در این زنگ به درس گوش ندادم البته خود اقا اجازه داده بودند و درست یادم نیست که اقا چی گفتند اما حدودی بلاخره یه چیز هایی یادم است.

اقا که وارد کلاس شدند گفتند که کتاب ها را روی میز بگذارید تا تمرین ها را حل کنیم ما این تمرین ها را در دو جلسه قبلی هم حل کرده بودیم اما قرار شد که دوباره حل کنیم سوال اول در رابطه با اجسام فضایی یا چند بعدی بود که می گفت احجام هندسی را مشخط کنید در عکس ما هم اجسام را مشخص کردیم و بعضی اجسام از دو حجم هندسی تشکیل شده بودند و انها را جدا جدا نام بردیم سوال دوم تعریف شکل های منشوری ، کروی ، هرمی بود که اقا جواب این تمرین ها را هم جلسه قبل و هم در فیلم گفته بودند.

در صفحه ی بعدی تعاریف یال،وجه جانبی و راس را گفته بود از روی انها خوانیم و اجسام سوال را یال،وجه جانبی و راس هایش را مشخص کردیم سوال مقطع زدن را هم که در جلسه قبلی به طور مفصل در باره اش صحبت کردیم زنگ خورد و نقاشی ما هنوز به پایان نرسیده بود اما بلاخره تا اخر زنگ تفریح به سختی تمامش کردیم

مشق ها

فیلم می گذارند و طبق معمول مشق ها را در فیلم می گویند

پیمایش به بالا