تاریخ

کلاس تاریخ پنج شنبه بیست و چهار بهمن

به نام خدا

اول از همه که آقا وارد کلاس شدند دیدیم که آقای نوری نیامده آن به جای آقای نوری آقای اخوان آمدند. وقتی وارد کلاس شدند گفتند ده دقیقه دیگه منتظر میمانم. بعد امتحانی که قرار بود از درس بیست ویک بگیرند را میگیرم بچه ها شروع کردند به خواندن??.آقا امتحان را که گرفت برگه ها را دباره پس دادند. ولی قاتی پاتی و گفتند صحیح کنید و نمره اش را بگذارید. بعد از همه ی این کار ها آق بچه ها را ساکت کردند و فیلمی از دوران ساسانیان و … ها☹️ فیلم را که گذاشتند زنگ خورد و همه ی بچه ها به صورت و خیلی آرام از کلاس به بیرون رفتند???

 

تاریخ 17 بهمن

سلام
در درس تاریخ اول آقای نوری آمدند و همان موقع گغتند برگه ها روی میز همه ی بچه ها شوکه شدند و بحث شروع شد که چرا نگفتید امتحان داریم چند دقیقه این بحث طول کشید تاینکه آخرش آقای نوری راضی شدند چند دقیقه ما درس بخوانیم و بعد هم از چند نفر امتحان شفاهی بگیرند بعد از خواندن چند دقیقه ای از درس 21 که راجع به خوانواده و اختلاف طبقاتی و شهر نشینی در ایران باستان بود آقای نوری چند نفر را صدا زدند و سوالتی را از آنها می پرسد
بعد از امتحان ادامه ی درس را شوع کردیم به خواندن ادامه ی در س21 ؛
درس 21 که راجع به خوانواده و اختلاف طبقاتی و شهر نشینی در ایران باستان بود در درس 21 داستانی بود راجع به بزرگمهر یا بوذرجمهر
و مشق این هفته هم برای هفته ی دیگر این بود که درس 21 را بخوانیم و برای امتحان کتبی آماده باشیم .

تاریخ 24 بهمن

سلام
امروز آقای نوری نیامدند و آقای اخوان به جای آقای نوری آمدند
و معلوم بود که قبلا با آقای نوری هماهنگ کرده بودند که چکار کنند و برای همین سریع به ما پنج دقیقه وقت دادند که برای امتحان تاریخ آماده شویم امتحان از هشت نمره بود و چهار سوال داشت و به دلیل سوال های آسان اکثر بچه ها نمره ی خوبی داشتند بعد فیلمی درباره ی اختلاف طبقاتی گذاشتند که در زمان خوشک سالی طبقه بزرگان راحت بودند ولی طبقه ی عامه ی مردم گرسنگی می کشیدند و سخت زندگی می کردند تا اینکه فردی به نام مزدک از بین مردم به پا خواست تا برای مردم نان و آبی دست و پا کند از آن پس مردم به تدریج طرفدار او شدند و طرفدارانش بسیار زیاد شد مزک با شاه در ارتباط بود تا برای مردم راحتی بیاورد
مشقی نداشتیم

کلاس تاریخ پنج شنبه.۱۷ بهمن

به نام خدا

اول از همه که آقا وارد کلاس شدندگفتند فنیار کلاس چه کسی است . همه دستشان را به بالا بردند. آقا تعجب کرد بعد یکی از بچه ها کارت فنیار بودنش را نشان آقا داد و آقا به آن گفت برو و یک لبتاب خوب بیاور. دوستم لبتاب را آورد و آقا بعد از یک آلمه در سر فیلمی را گذاشت. لبتاب مشکل داشت معلم به آن گفت گفتم یک لبتاب خوب بیاور چرا این را آوردی. گفت آقا این لبتابی است که هر روز با آن فیلم میگذارند. آقا گفت پس شانس ما است. دباره ما به سختی درستش کردیم. دباره خراب شد. آقا گفت دیگه فیلم نمی بینیم و کتاب را تدریس میکنیم. بعد تدریس کتاب یک دفعه صدای سوووووت به گوش رسید و بچه ها مثل مغول ها حمله ور شدند به بیرون.

تاریخ10 بهمن

سلام
در درس تاریخ ما اول یک مروری بر گفته های قبل درس کردیم
بعد با بسیاری مکافات توانستیم فیلم مورد نظر آقا را روی پرژکتور نمایش بدهیم
فیلم درباره زمان مادها بود که در آن زمان به علت خوش رفتاری مردی به نام دیاکو یا دهیوک سران قبایل ماد تصمیم گرفتند او را به عنوان پادشاه خود انتخاب کنند و حکمت تشکیل بدهن . آشوری ها دائمن به ماد ها حمله میکردند و آنها را غارت می کردند تا اینکه روزی دیاکو تصمیم گرفت با آشوری ها بجنگد البته این جنگ ها با شکست دیاکو پیش میرفت تا اینکه دیاکو مُرد و پسرش به جای او به قدرت رسید پسرش سپاهی قدرتمند از مردان قوی ماد درست کردو به جنگ آشوری ها رفت . بعد پسر دیاکو در جنگی با لیدی دید که کسوف یا خورشید گرفتگی اتفاق افتاده است پیشگویان لیدی و پیشگویان ماد پیشگویی کردند که خورشید از جنگشان خشمگین شده است و به همین دلیل کسوف باعث صلح میان دو کشور شد . بعد نوه ی دیاکو به قدرت رسید او پادشاهی ضالم بود راه پدارانش را ادمه نداد و درهمان زمان کوروش قصد شورش بر اعلیه نوه ی دیاکو را داشت .

کلاس تاریخ ۱۰ بهمن ماه

به نام خداوند بخشنده

آقا وارد کلاس شدند و بچه ها را ساکت کردند. گفتند که امروز فیلمی میخواهم بگذارم. آقا که فیلم را می خواستند بزارند درد سر هایی پیش آمد مثل اینکه لبتاب را باید عضو کرد. بعد از این همه درد سر آقا فیلم را گذاشتند و گفتند أین فیلم در باره حکومت ماد ها است. فیلم را که گذاشتند اولش  دو مرد داشتند با هم حرف هایی در باره ی این حکومت قدرت من حرف می زدند بعد که داستان اصلی شروع شد داستان در باره ی أین بود که ماد ها برای اولین‌بار شکست خوردن و بعد یکی از نوادگان پادشاه ماد انتقام گرفت. بعد این داستان داستانی بود که  وقتی ماد ها می خواستند که جنگی را شروع کنند خورشید گرفتگی پیش می آید و آن ها فکر میکنند که این جنگ بر صلاح نیست که بر گذار شود بنا بر این با هم صلح میکنند و بعد سوت زنگ تفریح میخورد????

تاریخ ۲۸ آذر

به نام خدا

آقای نوری تاخیر داشت و همین علت آقای حاجی احمدی سر کلاس ما آمدند و زمانی دادند تا کتاب را مطالعه کنیم و برای امتحان آماده شویم پس از ۱۵ دقیقه آقای نوری آمدند و ایشان هم مدتی برای مطالعه دادند سپس برگه های امتحانی را پخش کرده و بچه ها شروع به جواب دادن کردند بعضی از بچه ها توانستند زودتر از موقع معین تمام کنند و برگه های خود را با آقای نوری داده و به حیات رفته تا بقیه بچه ها می توانند در آرامش امتحان دهند پس از اتمام زمان آزمون همه به کلاس برگشتند و آقای نوری  جواب امتحان را بعضی ها خوشحال و بعضی ها غمگین شدند آقای نوری جواب سوال آخر را نداده بود که زنگ خورد

کلاس تاریخ ۸/۱۴

سلام ما اول وارد کلاس شدیم وآقای نوری بعد از ما وارد کلاس شد ومهدی پور و ثالثی را صدا زد تا از هم سوال به پرسن وبعد هم رفتن سراغ درس .
گفت که صفحه ی ۱۲۰ را باز کنید
موضوع درس:
در زمان هخامنشی در یونان جنگ ها متعددی رخ گرفت فرماندی هخامنشی اسکندر مقدونی بود این جنگ ها بیشتر در اتن بود .اتن پایتخت یونان است که اسکندر مقدونی مدت کوتاهی توانست که یونان را تصرف کند ولی بعد یونان توانست که اتن راپس به گیرند.
پس از ان شکست هخامنش ضعیف شد وبعد اسکند رمقدونی به دنبال انتقام جوی رفت واین صفحه به پایان رسید وصفحه ی بعد در موضوع اشکانیان وبیرون بیگانگان است .
اشکانیان همان پارت ها هستن که درصفحه ی ۱۱۸پاراگراف سوم گفته بود .
موضوع بعدی ساسانیان آخرین حکومت ایران باستان است
ساسانیان ۴۰۰سال قبل از اسلام فعالیت کرد وبعد هم اعراب به ایران حمله کردن واسلام وارد ایران شد.

پیمایش به بالا