فارسی

فارسی ۲۶ بهمن ماه

به نام خدا

همه بچه ها وارد کلاس شدند. او هم بعد از آن ها وارد کلاس شد. بعد آقا گفت: مشقهای تان یعنی کلمه معنی های مربوط به صف های خودتان را روی میز بگذارید.

چند نفر این تکلیف رو نداشتند. بعد از دیدن تکلیف ها معلم به زمانی گفت: من هر چه معنی کلمه گفتم را با آنها مقایسه کن و اگر نوشته بودند ضربدر بزن. اولین نفر ابراهیمی بود.

او خیلی معنی کلمه صفحه ۶۵ را نوشته بود و خیلی ضربدر خورده بود ولی با کلمه های اضافی که نوشته بود ۱۳ شد. بعد نوبت به آقای احسان پور رسید. او باید معنی کلمه های صفحه ۶۶ و ۶۷ را می‌نوشت.

او خیلی معنی کلمه نوشته بود ولی چند تا از آنها را نوشته بود به همین دلیل ۱۹ شد. ولی با اصرار زیاد آقا به آن در لیست ۲۰ گذاشت.

بعد نوبت به خودم رسید. خیلی کلمه نوشته بودم و اعتراض می کردم که نمی دونستم که باید کنایه معنی کلمه هایی که در آخر کتاب نیست را باید بنویسیم. آقا به من ۱۳ داد.

بعد زنگ خورد و همه بچه ها تند و تند به بیرون رفتند.

 

پایان

فارسی ۲۸ بهمن ماه

به نام خدا

همه بچه‌ها وارد کلاس شدند. بعد آقای مجید گفت همه مشغله های تان را روی میز بگذارید. بعد همه داد کشیدم و گفتند ما مشق نداریم! بعد آقای مجیدی به آقای حاج زرگرباشی حبیب اللهیان و افشار گفتند : بیایید اینجا و معنی کلمه های تان را روی میز من بگذارید. بعد آقای مجیدی به مزروعی گفت با مداد و صندلی بیاید نزد آقای مجیدی. آقای جدیدی به‌یاد تا که چه کار کند.بعد آقای مجیدی شروع به گفتن کلمه معنی های صفحه ی ۷۴ و ۷۵ که  افشار باید آنها را می‌نوشت کرد.

افشار چند چیز اضافی برای بردن نمره به بالا نوشته بود که یکی از آنها غلات بود که معنی آن گوجه و صیفی جات نوشته بود اصرار می کرد که آقای مجیدی این کلمه را برای حساب کنند و در آخر آقای مجیدی برای آن ۱۷ گذاشت.

بعد نوبت به آقای حاجی زرگرباشی رسید که آن فقط چند کلمه را نوشته بود و آقا به آن ۱۶ داد.

بعد نوبت به آقای حبیب اللهی رسید که آقا برای آن ۱۶ رد کرد و بعد از حبیب اللهی آقای دهقان بود که بالاترین نمره که ۱۸ بود را گرفت بعد از نوبت آقای دهقان آقای ریاحی بود وسط گفتن معنی کلمه های آقای ریاحی همه گفتند که معده روده بزرگ و کوچک را خورد.

بعد از این همه اصرار آقای مجیدی اجازه دادند که سفره ها را پهن کنیم و صبحانه را بخوریم

فارسی 19 بهمن ماه

به نام خدا

آقای مجیدی وارد کلاس شدند همان موقع آقای مجیدی گفتند بیت هایی که باید در جدول      می نویشتیند و باید مسند، فعل، مفعول، نهاد، متمم آن ها را مشخص می کردیند را روی میز بگذارید. آقا از همه را دید و به بیشتر کلاس گفت: شما باید آن ها را در جدول می نوشتند و برای کسانی که نیاورده بودند یک منفی گذاشتند.

بعد آقای مجیدی شعر گِل و گُل را که باید حفظ می کردیم را از همه پرسید اول از آقای ابراهیمی، زرگر، افشار، واحد پرسید و همه ی آن ها تا نیمه شعر را حفظ بودند. آقای مجیدی به آن ها فرصت دادند که تا آخر شعر را حفظ کنند.

بعد تا آخر از همه پرسیدند و پنج نفر را دم در کلاس گذاشتند و سه نفر آن ها که قربانی، طائف نیا و… را بیرون انداختند تا نمره انظباطی برای آن ها ثبت شود و آن دو نفر به زور و اِسرار در کلاس ماندند و در سر جای خود نشستند.

آخر کلاس آقای مجیدی به واحد، احسانپور، اسدی، افشار، قرباتی، طائف نیا و… گفتند تا کتاب خیلی سبز فارسی را بخرند. بعد زنگ خورد و همه رفتند به  بیرون.

فارسی 98/10/19

اقای مجیدی بعد از وارد شدن به کلاس با چهری عصبانی به روی صندلی نشستند و گفتند:( تکلیف هارا روی میز بگذارید تا من بیایم و ببینم ) . تکلیف ها یمان این بود که ما بایدشعر گل و گل را حفظ میکردیم و نقش دستوری کلمه ها در شعر هایی که به ما واگذار شده بودند را مشخص میکردیم .
اقای مجیدی بعد از دیدن تکلیف کتبی از یک عده ای خاص در اول امتحان شفاهی شعر را گرفت انهای که بلد بودند که هیچی اما انانی که بلد نبودند یا در کلاس حفظ کرده بودند. و بعد اقای مجیدی اسماعیلی و مهدی پور را بیرون فرستادند به دلیل اینکه در این جلسه هیچ کدام از تکلیف ها را ننوشته بودند . و بعد ایشان گفتند اینهایی که اسمشان را میخوانم باید کتاب اضافه خیلی سبز بگیرند وانرا حل کنند .و بعد اقای مجیدی شروع به امتحان گرفتن از افراد عادی کلاس شدند . وقتی اقای مجیدی کسی را صدا میزدند بقیه سعی میکردند که در وسط خواندن ان فرد پارازیت بیندازند تا ان فرد نتواند به درستی شعر را بخواند . بعد از تمام شدن پرسش شفاهی اقای مجیدی یک تکلیف دادند و بعد سوت زده شد .

تکلیف: 1انانی که تکلیف جلسه ی قبلشان کامل نبود باید کامل کنند . 2 نوشتن نوشتن صفه ی 95

ادبیات فارسی 30 دیماه

به نام خدا

وقتی معلم به کلاس امد تکالیفی که گفته بود را دید معلم جلسه ی قبل گفته بود که یک جزوه در باره ی ( موسیقی/ وزن موسیقی کناری ) و (کلیات ردیف و قافیه (قالب/ وزن موسیقی کناری) ) و توضیح ردیف وقافیه اماده کنیم و به مدسه بیاوریم تابفهمد درسی که به ماداده است ما یاد گرفته ایم یا نه بعد از دیدن تکالف که بعضی ها در اینتر نت مطا لبی که گفته بود اماده کرده بوده وبه کلاس اورده بودند که چیز ها ای که انها نوشته بودند اثلا هیچ شباهتتی باچیز ها ای که معلم گفته بود نداشت من هم می خواست در اینترنت جست و جو کنم که نا امیدانه هیچ متلبی پیدا نکردم و گفته های معلم ران نوشتم بگذریم اقای مجیدی برای ان ها نمره رد نکرد و به انها فرصت داد تا تکالیف را اماده کنند وبه کلاس بیاورند وشنبه ی جلسه ی بعد از انها تکلیفشان را میگیرد بعداز این موضوع معلم یکی دیگر از ارایه هارا به ما درس داد که نام ان (تشبیه) بود و معلم گفت ارایه ی جان بخشی یک ننوع تشبیه است ولی تشبیه شکل های زیادی دارد و برای بهتر متوجه شدن ما یک کلمه نوشت و ( شبه/ مشبه / شباهت ) در ان جمله را به ما نشان داد و مطالب دیگری در باره ی تشبیه گفت بعد از ان برای تمرین ما صحفاتی در نظر گرفته بود که ما انها را در دفتر بنویسیم و ارایه ی ان صفحات را مشخص کنیم بعد از ان کلاس تمام شد

فارسی 23 آذر

سلام
آقای مجیدی بعد از وارد شدن به علت طولانی بودن درس و طولانی بودن مطالب مسابقه ی روخوانی را برگزار کردند
ما باید درس ششم ( قلب کوچکم را به چه کسی بدهم ؟ ) را برای آقای مجیدی آماده میکردیم
بعد از خوادن متن و نمره گزاری به دانش های زبانی و ادبی صفحه ی 55 رفتیم وآقای مجیدی راجع به آرایه ی تکرار حرف زدند
آرایه ی تکرار آرایه ای است که درمتن به صورت تکرار کلمات ضاهر میشود مثل تمام تمام این قلب کوچولوی کوچولو را ، مثل یک خانه ی قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم
در این جمله آرایه ی تکرار به خوبی نمایان شده است
نکته ی بعدی قسمتی از جمله به نام مفعول است
مفعول چیزی است که روی آن کار انجام شده و به چند صورت میتوان آن را تشخیص داد
1- « را » البته این نشانه زیاد درست نیست مثل وقتی که میگویند ( لقمان را گفتند: ادب از که آموختی ) در این جمله لقمان مفعول نیست چون در اینجا را به معنای به است و مفعول ادب است چون یک را پنهان شده است
2- باید از فعل به پرسیم چه جیزی را ؟ و چه کسی را ؟ با کمکم این راه به وجود مفعول پی میبریم

فارسی 16 آذر

سلام
ما ناگهان شکه شدیم به جای آقای مجیدی آقای قربانی آمدند
قرار بود آن روز مسابقه ی روخوانی داشته باشیم . اول بچه ها فکر کردند آقای قربانی از قضیه ی مسابقه چیزی نمیدانند برای همین بچه ها سعی کردند کاری کنند که آقای قربانی متوجه نشود امروز مسابقه داریم ولی بعد آقای قربانی آنها را ضایع کرد و گفت که من در قبل از این جلسه با آقای مجیدی درس های امروز را چک کردم . همی بچه ها هیچ حرفی نزدند . آقای قربانی گفتند کتاب هایتان را باز کنید و ایشان شروع کردند به پرسیدن مسابقه ی روخوانی .
بعد از این که هر فرد قسمت خودش را میخواند آقای قربانی برای هرکدام در دفتر آقای مجید ینمره ای مگذاشت البته به جای نمره A B C D می گذاشتند تا آقای مجیدی خودشان راجع به نمره ی آن تصمیم بگیرند .

9 اذر 1398 ادبیات فارسی

                                                                                             به نام خدا

معلم ادبیات سرکلاس امد و چون که بعضی از بچه ها غایب بودند ویا شعر را که به ما تکلیف داده بود حفظ نکرده بو دند  به ان ها وقت داد تا  اخر زنگ حفظ کرده  ونمره  خود را بگیرند . وبعد از ان به ما درس نسل اینده ساز  رادرس داد وگفت که  (نوشتن) درس نسل اینده ساز را بخوانیم وبه سوالات ان پاسخ دهیم  

                    Image result for ‫نسل اینده ساز صفحه دوم و سوم‬‎Related image                    یکی از دانش امو زان (نوشتن )را خواند و به جواب ها پاسخ داد    بعد از ان  علی زر گر باشی بلند شد و از معلم اجا زه گرفت و شعری که حفظ کرده بود را خواند  ولی درس نخواند وباید باز هم تمرین می کرد  بعد از ان وقتی که دقایق  اخر کلاس بود  معلم ادبیات گفت که چند نفر بروند و صفره ها را بیاورند  تا صبحانه را درکلاس بخوریم  صفره ها را  اوردند و  پهن کردند تا صبحانه را میل کنیم  وقتی که  صبحانه  تمام شد  زنگ  تفریح بود  وکلاس ادبیات تمام شد                         

فارسی ۴ آذر

سلام
در درس فارسی امروز بهدلیل دیرآمدن آقای اخوان آقای مجیدی آمدند و کلاس فارسی را برگزار کردند . بعضی از بچه ها اعتراض کردند چون شعر را حقظ نکرده بودند و پیخواستند تا زنگ سوم حقظ کنند . ولی آقای مجیدی کوتاه نیامد و شعر را پرسید اکثر بچه ها بلد بودند . شعر از مثنوی مولوی بود . ودربارهی ما و خدا بود . بعد از پرسیدن شعر به سراغ نوشتن درس رفتیم که قرار بود آن را بنویسیم . و از تعداد کمی از بچه ها پرسیدند . بعد هم امتحان ها را به ما پس دادند و مشق را هم‌ روی تخته نوشتند و بعضی از بچه ها اعتراض کردند ولی آقای مجیدی گفتند اعتراض ها برای روزی دیگر و بعد هم خودشان به صورت گفتاری جواب های امتحان ها را گفتند .
در آخر سر هم صبحانه ی کلاسی خوردیم .

فارسی ۶ آبان

سلام
در درس فارسی به دلیل داشتن امتحان سریع به سراغ درس رفتیم. قرار بود که بچه ها برای درس چشمه ی معرفت آماده ی مسابقه ی روخوانی باشند. آقای مجیدی تک‌ تک به طور طصادفی بچه ها را صدا زدند و هر کدام از آخر متن نفر قبلی شروع میکردیم. درس چشمه ی معرفت کلمات سخت و پیچیده و به هم پیوسته ای داشت و اکثر بچه ها با مشکل مواجه بودند. بعد از روخوانی آقای مجیدی برگه ها ی امتحان را بین بچه ها پخش کردند.
امتحان راجع به تاریخ ادبیات بود که باید درباره ی پنج شاعر که نام هایشان نظامی گنجوی ، قیصر امین پور ، سعدی ، شیخ محمود شبستری ، خواجه اعبدلله انصاری بود که به جز شیخ محمود شبستری که یک کتاب داشت برای بقیه ی آنها دو کتاب و زندگی نامه ی آنهارا مینوشتیم همچنین این اطلاعالت را باید از آخر کتاب درسی بدست می آوردیم. خداحافظ

فارسی ۴ آبان

سلام
در درس فارسی جلسه ی قبل قرار بود گروهی تقسیم شویم
و روزنامه دیواری در مورد یکی از شاعر های زیر تحقیق کنیم.
سعدی ، نظامی گنجوی ، شیخ محمود شبستری ، خواجه اعبدلله انصاری ، قیصر امین پور هر گروه باید به ای گونه تحقیق میکرد که یک نفر مسعول تحقیق درباره ی آثار تاریخی به جامانده از آن فرد چیست . یک نفر باید درباره ی زندگی نامه ی آن فرد تحقیق کند
یک نفر باید درباره ی آن که در زمان حال و امروز ما چه از این شاعر میدانیم . یکی هم چکیده ای از تمام نوشته های دیگران تهیه
می کرد. در آن روز باید به صورت یک روزنامه دیواری کار را تحویل می دادند آقای مجیدی هم آهنگی ملایم گذاشته بودند.

فارسی ۱۳ آبان

سلام
در درس فارسی طبق روال همیشگی پرسش کلاسی داشتیم.
پرسش کلاسی از فعالیت نوشتن درس چشمه ی معرفت بود که یکی از سوالات آن بیت سعدی بود که باید مینوشتیم با کدام قسمت از درس ارتباط دارد. بعد از آن آقای مجیدی راجع به هم جانواده ها حرف زدند که مشود باری بهتر مفهوم کلمه از هم خانواده ی آن کمک گرفت مثلاً کلمه ی اعجاز که می توان بدای فهم بهتر کلمه از کلمه ی معجزه کمک گرفت. بعد از آن به سراغ دانش زبانی کتاب رفتیم. که در آن انواع جمله را توضیح می داد. ما چهار نوع جمله داریم خبری : که خبر چیزی را می رساند.
امری : که از کسی چیزی میخواهیم یا دستور می دهیم.
پرسی : از کسی یا چیزی سوال میکنم.
عاطفی : احساسات و عواطف خودمان را بیان مکنیم.
بعد شعری نوشتند درباره ی بمباران هسته ای در هیروشیما و ناکازاکی که هزاران نفر در یک لحظه مردند. خداحافظ

فارسی 98/8/13

به نام خدا                                                             زنگ اول خورد ومعلم امد اول نمرات امتحانی که گرفته بود داد   وبعد چند خط شعر  روی تابلو نوشت بچه ها  تعجب کر دند.  بچه ها چیزی از این شعر متوجه نشدند                                                                                                                                       مرگ بر مرگ صد هزار زندگی                                 در یکی دو ثانیه                                                                                                                                                                           باسقوت علم از اسمان                                                                                                                            وبعد  از اکثریت بچه ها سوال پر سیدبعضی ادعا میکردند همه چیز بلد هستند ولی وقتی که به ان ها نوبت می رسید مانند موش به خود می پی چند. ودیگر حرفی از دهانشان بیرون نمی اید .  معلم بعد از پرسیدن سوال  در با ره ی   کلمات   هم خانواده با ما صحبتی کرد ودرس جدید خود را داد و به ماگفت تمرین کنیم که جلسه بعد  از ما درس کژال را می پرسد وگفت که چند هم خانواده بنویسیم وبیاوریم  بعد از ان در باره ی شعری که نوشته بود صحبت کرد وگفت که این شعر شعر حادثه ی هیرو شیما بمب اتم است وکلاس را تمام کرد              

فارسی ۱۸ آبان

سلام
در درس فارسی ابتدا گروهی نشستیم و آقای مجیدی از تکلیفی که داده بودند سوال پرسیدند تکلیف ما فعالیت نوشتن صفحه ی ۲۲ در دفتر بود از هر گروه نفری را آقای مجیدی صدا میزد و سوال های نوشتن را پرسیدند.
بعد به سراغ درس رفتیم و مسابقه ای بین ما برگزار شد
مسابقه روخوانی درس کژال بود
اولین مرحله ی مسابقه صحیح خوانی متن بود که نهایتن هشت نفر به دور بعد راه پیدا کردند
در دور بعد مرحله ی مسابقه زیبا خوانی بود که نهایتن شش نفر به رای گیری رفتند و در رای گیری جعفری برنده شد.
آقای مجیدی برای تکلیف به ما گفت امتحانی طراحی کنید که وارم بندی اش را در گروه می گزارم

کلاس فارسی دوشنبه 6 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس فارسی ما در روز دوشنبه از این قرار بود که : معلم ما بلافاصله وقتی که وارد کلاس شد به ما گفت چند دقیقه برای خواندن امتحان وقت دارید و بچه ها شروع به خواندن کردند بعد از چند دقیقه معلم برگه های امتحان را جلوی ما گذاشت و گفتند یک ربع برای نوشتن وقت دارید محتوای برگه از این قرار بود :معلم ما نام پنج نویسنده را در برگه نوشته بود و از ما خواسته بود که درباره ی آن نویسنده ها توضیح بنویسیم و نام چند اثر از آن ها را بنویسیم. بعد از اتمام وقت معلم برگه هارا جمع کرد و امتحان روخوانی درس دوم را شروع کرد هر یک از بچه ها طبق لیست معلم می خواندند و معلم برای آن ها نمره ی زیبا خوانی و درست خوانی را می گذاشت بعد از اتمام پرسش از همه ی بچه ها معلم نمره ی بهترین نفرات کلاس را اعلام کرد که فقط یک نفر از آنها نمره ی کامل را گرفت. این بود کلاس فارسی روز دوشنبه ی ما.

ادبیات فارسی/دوشنبه/6/8

من مسئول درس زیست هستم ولی به دلیل اینکه سه شنبه تعطیل است من درس فارسی را می نویسم
وقتی اقای مجیدی وارد کلاس شد بچه ها استرس داشتند چون قرار بود امتحان گرفته شود
اقای مجیدی برگه ها را به بچه ها داد بچه ها شروع کردند به نوشتن امتحان در مورد پنج شاعر بودند نام شاعران قیصر امین پور خواجه عبدالاه انصاری سعدی شیرازی شیخ محمود شبستری حکیم ابو محمد یوسف نظامی بودند زمان امتحان تقریبا 15 دقیقه بود
بعد از امتحان شاعران وقت امتحان رو خوانی بود بچه ها شروع کردند به خواندن اقای مجیدی هر کس را صدا می زدند ان نفر شروع به خواندن می کرد و وقتی خواندنش تمام می شود اقای مجیدی نفر بعدی را صدا می زدند ونفر قبلی ساکت می شد و نفر بعدی شروع به خواندن می کرد وقتی خواندن بچه ها تمام شد بچه ها اصرار می کردند که نمره ها را اقای مجیدی بگوید وقتی اقای مجیدی نمی گفت ولی به خاطر اینکه بچه ها اصرار می کردند فقط اسامی ان هایی که درست و زیبا خواندن گفتند که منم جز یکی از ان ها بودم بعد اقای مجیدی گفت یک بار دیگر فایل صوتی را گوش دهید چون یک بار دیگر می خواهم امتحان رو خوانی بگیرم

کلاس فارسی 4 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس فارسی ما در روز شنبه چهارم مهر اینگونه گذشت که معلم کلاس به ما گفت الان وقت این است که مطالبی را که برای چسباندن بر روی کاغذ دیواری آماده کرده اید را بر روی برگه هایی که خود آورده اید و یا من به شما میدهم بچسبانید و ما هم شروع به کار کردیم و به صورت گروهی نشستیم بعضی از گروه ها مطالب خود را آورده بودند و بعضی گروه ها کم کاری کرده بودند و مطالب خود را نیاورده بودند. گروه ها شروع به چسباندن و تزیین کاغذ دیواری خود شدند و معلم کلاس هم از فعالیت گروهی آنها یادداشت برداری می کردند یک ساعت زمان برد تا همه ی گروه ها فعایت ها خود را کامل کنند و آماده ی تحویل به معلم شوند بعد از اتمام کار همه ی گروه ها کاغذ دیواری را تحویل معلم دادند و کلاس ما به پایان رسید.

کلاس فارسی 29 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم وقتی معلم ما وارد کلاس شد به ما گفت به صورت گروهی بنشینید بعد مشق کسانی که جلسات قبلی تکالیف خود را نیاورده بودند دید و نمره ی آن را وارد کرد بعد معلم شروع کرد به پرسش کلاسی و از چند نفر حکایت اندرز پدر و از یک نفر هم ستایش را پرسید حکایت اندرز پدر اشاره به کودکی دارد که شب هارا به عبادت می پردازد و از اینکه آشنا های خود حتی دو رکعت نماز هم نمی خوانند تعجب کرده و به پدر گله می کند پدر به او می گوید تو هم اگر بخوابی بهتر از این است که پشت سر اینان بد گویی کنی. این بود درس این جلسه در ادامه هم معلم گفت می خواهیم شما در گروه های خود یک شخصیت از این پنج شخصیت را انتخاب کنید و درباره ی آن کاغذ دیواری تهیه کرده و جلسه ی بعد به کلاس بیاورید.

کلاس فارسی دوشنبه 23 مهر

به نام خدا کلاس فارسی دوشنبه اینگونه بود که : معلم وارد شد و گفت طبق گروه بندی جلسه قبل بنشینید چون امروز پرسش ها به صورت گروهی مطرح می شود و باید اعضای هر گروه به صورت گروهی فعالیت هارا انجام دهند و به پرسش ها جواب بدهند. اول گفت زیر هر جمله در بیت های این شعر خط بکشید تا بعد از شما بپرسم که چگونه خط کشیده اید و بعد معلم شروع کرد به پرسیدن از بچه های کلاس اکثر بچه ها درست جواب دادند به غیر از چند نفر که نمره ی پایینی گرفتند و معلوم شد که در خط کشیدن دقت نکرده اند وقتی کار پرسش معلم از بچه ها تمام شد و نمره ی همه ی بچه ها را وارد کرد مشق های جلسه ی بعد را گفت و از همه ی بچه ها خواست که برای جلسه ی بعد درس هارا بلد باشند و مشقهای خود را نوشته باشند. پایان

کلاس فارسی شنبه 20 مهر

به نام خداوند کلاس فارسی روز شنبه کلاس خوب و مفیدی بود برای اینکه معلممان آقای مجیدی بعد از دیدن مشق ها و وارد کردن نمره های آنها شروع کرد به پرسش کلاسی ، پرسش کلاسی شنبه از درس اول کتاب فارسی و چند صفحه قبل از آن بود و اکثر بچه ها هم مثل خودم یادشان رفته بود که خودشان را برای پرسش آماده کنند و درس را نخوانده بودند خلاصه که اقای مجیدی شروع کرد به پرسیدن و نفر اول ، شماره ی 13 کلاس یعنی آقای قندهاری بود که در حین شوکه شدن از انتخاب آقای مجیدی باید به درس پاسخ میداد و هیچ چیز هم نخوانده بود .وقتی پرسش آقا از اقای قندهاری تمام شد او نشست و آقا به سراغ نفر بعدی رفتند و از چند نفر دیگر هم پرسیدند ولی وقتی دیدند هیچ کس نخوانده گفتند فردا دوباره از شما می پرسم و باید بلد باشید و بعد هم مشق کلاس را برای جلسه بعد کفتند و کلاس به پایان رسید

درس فارسی

سلام بچه ها
من سهیل عباسپور از کلاس هفتم مسوولیت هستم و میخواهم در مورد کلاس فارسی روز دوشنبه کمی توضیح دهم .روز دوشنبه کلاس ما با اقای مجیدی در کلاس شماره 5 بود.اقای مجیدی وقتی وارد شدند لیستشان را باز کردند و اسم چند تا از بچه ها را صدا زدند که از انها پرسش کلاسی بپرسند.درس ما درس اول بود ؛شعر زنگ افرینش . سه تا از بچه ها امدند و از روی شعر خواندند.نمره شان را گرفتند . اقای مجیدی گفتند :بچه ها سعی کنید شعر را روان تر بخوانید و کلمه ها را درست تلفظ کنید.بنظر من برای اینکه بتوانیم شعر را روان تر بخوانیم باید چند مرتبه از روی ان بخوانیم .

کلاس فارسی دوشنبه 15 مهر

به نام خدا کلاس فارسی دوشنبه 15 مهر کلاس هفتم هدف اینگونه آغاز شد که معلم این درس یعنی آقای مجیدی وارد کلاس شدند و به همه ی ما سلام کردند و ما هم به همچنین ایشان گفتند که سه نفر از کلاس ما هنوز در مسابقه روخوانی و روانخوانی که از هفته گذشته در کلاس ما آغاز شده بود شرکت نکردند و الان باید هرجا را که آقای مجیدی گفتند بخوانند نفر اول شروع به خواندن ستایش کرد که موضوع آن حمد و ستایش خداوند است و وقتی خواندنش تمام شد بچه ها به او نمره دادند و نفر دوم شروع به خواندن درسی کرد که در مستند قبلی برایتان شرح دادم و خواندن نفر سوم هم مثل خواندن نفر دوم به پایان رسید و پرونده مسابقه ی کلاس ما هم بسته شد بعد از اتمام مسابقه آقای مجیدی برای ما معنی این شعر را شرح دادند و ما هم یادداشت کردیم و در آخر هم زنگ خورد و ما از کلاس بیرون رفتیم این بود کلاس روز دوشنبه ی ما.

کلاس فارسی شنبه سیزده هفت

به نام خدا شنبه در کلاس فارسی ما در کلاس هدف مدرسه همت اینطور گذشت معلم ما که جناب آقای مجیدی بودند وارد کلاس شدند و به بچه ها گفتند کسانی که جلسه قبلی از روی متن درس نخواندند آماده باشند که بخوانند و بچه ها به آنها نمره بدهند و سه نفر از بچه ها که فایل را از من گرفتند هر وقت که دلشان خواست میتوانند از روی متن درس بخوانند . متن درسی که ما خواندیم از این قرار بود که بچه های جنگل سبز منتظر معلمشان بودند و وقتی معلم آمد به آنها گفت : بچه ها امروز قرار است انشا بنویسید و موضوع انشا هم ارزوی شما در اینده است هر کدام چیزی نوشتند مثلا غنچه گفت می خواهم در آینده باغی بزرگ شوم و خلا صه هر کدام چیزی گفتند در پایان معلم گفت بچه ها آرزود من این است که همه ی شما به آرزوی خود برسید . و برگردیم به کلاس فارسی خودمان بعد از خواندن چند نفر از بچه ها زنگ خورد و بقیه ی بچه ها ماندند برای جلسه بعد این بود کلاس فارسی شنبه ی مدرسه ی همت

پیمایش به بالا