فارسی ۲۸ بهمن ماه

به نام خدا

همه بچه‌ها وارد کلاس شدند. بعد آقای مجید گفت همه مشغله های تان را روی میز بگذارید. بعد همه داد کشیدم و گفتند ما مشق نداریم! بعد آقای مجیدی به آقای حاج زرگرباشی حبیب اللهیان و افشار گفتند : بیایید اینجا و معنی کلمه های تان را روی میز من بگذارید. بعد آقای مجیدی به مزروعی گفت با مداد و صندلی بیاید نزد آقای مجیدی. آقای جدیدی به‌یاد تا که چه کار کند.بعد آقای مجیدی شروع به گفتن کلمه معنی های صفحه ی ۷۴ و ۷۵ که  افشار باید آنها را می‌نوشت کرد.

افشار چند چیز اضافی برای بردن نمره به بالا نوشته بود که یکی از آنها غلات بود که معنی آن گوجه و صیفی جات نوشته بود اصرار می کرد که آقای مجیدی این کلمه را برای حساب کنند و در آخر آقای مجیدی برای آن ۱۷ گذاشت.

بعد نوبت به آقای حاجی زرگرباشی رسید که آن فقط چند کلمه را نوشته بود و آقا به آن ۱۶ داد.

بعد نوبت به آقای حبیب اللهی رسید که آقا برای آن ۱۶ رد کرد و بعد از حبیب اللهی آقای دهقان بود که بالاترین نمره که ۱۸ بود را گرفت بعد از نوبت آقای دهقان آقای ریاحی بود وسط گفتن معنی کلمه های آقای ریاحی همه گفتند که معده روده بزرگ و کوچک را خورد.

بعد از این همه اصرار آقای مجیدی اجازه دادند که سفره ها را پهن کنیم و صبحانه را بخوریم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا