ورزش

ورزش ۱۲ بهمن

بسم الله الرحمن

ما از مدرسه به سمت ورزشگاه حرکت کردیم در راه آقای همت پشت جمعیت و آقای تهرانی جلوی جمعیت به راه افتادند اول آقای همت کمی با ما حرف زدند و بعد ما حدود هفت دور دویدیم و حسابی خسته شدیم. بعد ما ایستادیم و شروع به نرمش کردیم حدود ده دقیقه حسابی نرمش کردیم تا این که آقای تهرانی گفتند نرمش تمام است. بعد آقای همت به ما گفتند که چه کسانی ادعای فوتبالشان می شود حدود ده نفر دست گرفتند آقای همت آنها را دور کرد و گفت به سمت دروازه شوت بزنید همه خراب کردند به جز دو نفر که خراب نکردند.بعد به ما گفتند که فوتبال بازی کنید ما هم سر گرم فوتبال شدیم بازی خیلی وقت مساوی بود و بعد تازه حریف گل اول را از روی پنالتی مشکوک به ما زد. بلافاصله ما گل را جواب دادیم و بازی به تساوی کشیده شد دقایق آخر بازی بود که حریف گل برتری را به مازد و دو بر یک ما را شکست داد.

تکالیف: _

ورزش98/11/5

در روز ورزش در ابتدای راه  ایستادیم و تغذیه‌ای گرفتیم و در ادامه راه پیاده به ورزشگاه رفتیم وقتی به ورزشگاه رسیدیم اول در دوره ورزشگاه دویدیم بعد از دویدن تا برای وقتی که میخواستی فوتبال کنیم آماده شویم وقتی می‌خواستیم فوتبال را شروع کنیم همه انتخاب کردن که می خواهم در زمین بزرگ باشند یا زمین کوچک ی زمین‌ها را انتخاب کردیم شروع به انتخاب گروه ها بود هر گروه یک سرگروه داشت که اعضای گروه را انتخاب می‌کرد وقتی فوتبال شروع شد همه چی به خوبی و خوشی پیش میره که در ادامه بازی بگو مگو های پیش آمد که باعث خشونت شد ولی خیلی شدید نبود در حد همان گفت‌وگو بود وقتی داشتیم بازی میکردیم آرمین نظری گفت که می‌خواهد بازی را در تعادل نگه دارد ولی تیم حریف اولین گل را زد در ادامه بازی تیم ما هم یک گل زد و بازی مساوی شد تقلب ها و ناداوری های پیش آمد و برای تیم حریف یک پنالتی داده شد ولی چون  ناداوری بود توپ گل نشد در تعادل نگه  داشته نشد بازی تمام شد وقتی که می خواستیم برویم معلم از یکی از دانش آموزان خواست که توپ والیبال را به او بدهد ولی آن دانش آموز ولی آن دانش آموز این کار را نکرد و توپ شوت کرد و معلم را عصبانی کرد وقتی معلم عصبانی شد آن دانش آموز را  تنبیه کرد و آن را چند بار دور زمین گردان و بعد که تنبیه آن دانش آموزان شد همه دانش‌آموزان با خوبی خوشی به مدرسه برگشتند

درس ورزش 19/10/1398

بسم الله الرحمن الرحیم

زنگ خورد ما تو حیاط جمع شدیم اقا مارا صف کرد تا سوار مینیبوس بشویم توی راه بچه ها میخندیدن وباهم صحبت می کردند تا رسیدیم بچه ها سریعا وارد سالن شدیم و همه دو نفر دو نفر ایستادند و اقای طهرانی گفت اروم اروم بدوید که 5 دور شود ما دویدیم بعد روی یک خط ایستادیم و خود را گرم کردیم تا راحت فوتبال وبازی کنیم وقتی تموم شد اقا به مسوولین ورزشگاه گفت اگه میشود تور والیبال را بزنید بعد اقای همتی اول والیبلی ها را جدا کرد و بعد کلاس هدف و مسوولیت را جداکرد برای فوتبال تیم کشی ها انجام شد و ما شروع به بازی کردیم داخل این بازی خطا های زیاد بود اول کار تیم مقابل ما خیلی خوب بازی کرداما اخر ما 6 به 3 برنده شدیم اخر سر همه خیس عرق بودند ما از سالن رفتیم بیرون سوارمینیبوس شدیم و بازگشتیم مدرسه

پایان

 

 

درس ورزش28/10/1398

بسم الله الرحمن الرحیم

همه سریع نماز را خواندن تا توی حیاط صف شویم برویم ورزشگاه . امروز قرار بود برویم زمین اسفالت اقای طهرانی در مدرسه را باز کرد تا بریم ما توی کوچه ها راه میرفتیم بعضی وقت ها زیر پاهایمان اب بود بعضی بچه ها تو راه از سوپری ها خوراکی می خریدند خوب دیگه بعد از 10 دقیقه رسیدیم اقای همتی گفت دو به دو وایسید تا بدویم 5 دور دویدیم همه هلاک شدیم هنوز نرسیده خسته شدیم بعد اقای طهرانی مارا گرم کرد تا شروع به بازی کنیم اقا زمین را به دو قسمت کرد بعد تیم کشی کردیم و شروع به بازی کردیم من باتیم حبیب الهیان بودم توی بازی خطا های زیادی بود ولی گل داشت یکی از گل ها با پرتاب ات من بود تقریبا بازی خشنی بود ما 2به1 بردیم بعد همه خیس عرق و بستنی به دست صف شدن برای برگشت طول کشید تا برسیم. ما رسیدیم

پایان

درس ورزش28/9/98

بسم الله الرحمن الرحیم

زنگ خورد ما سریع نماز را خواندیم رفتیم داخل حیاط صف شدیم اقای همتی گفت بچه ها امروز امتحان ورزش داریم یک مقداری مینیبوس ها دیر امدند وقتی مینیبوس ها امدند سریع سوار شدیم و رفتیم اقا هی تو ماشین با ذوق میگفتن بچه ها امروز امتحان ورزش داریم ما دیگه رسیدیم به ورزشگاه. داخل سالن شدیم اقا به مسئول ورزشگاه گفت اگه میشود تور والیبال را ببندین. چون می خواهیم دو تا کلاس را از هم جدا کنیم. خوب امتحان شروع شد اقا گفت اولین امتحان دو است. همه اولین امتحان را رد کردند. دومین امتحان این بود که در 1 دقیقه 70 دراز نشست برویم تا همه رفتن دراز نشست ها را کمر و گردنشان درد گرفت و اخرین امتحان شنا بود ما باید 10 تا شنا برویم اخر سر که مقداری زمان اوردیم حمله به گل بازی کردیم بعد دیگر از ورزشگاه رفتیم بیرون سوار مینیبوس شدیم و بازگشتیم به مدرسه

 

پایان

21/9/1398درس ورزش

به نام خدا

امروز سریع بچه هاصف شدند تا بریم امروز اقای اخوان هم با ما می اید ما رفتیم داخل مینیبوس تا بریم اقای اخوان امد تو مینیبوس ما ما ورزشگاهمون عوض شد ورزشگاه توحید رفتیم خیلی کوچک بود اقای طهرانی ما را به دودسته کرد اقای اخوان هم امد بین این دو دسته تا بدود ما سریعد دویدیم بعد روی خط ایستادیم و گرم کردیم چون ورزشگاه کوچک بود نمی تونسیم والیبال کنیم برای همین همه فوتبال کردیم ولی اقای اخوان با چند تا از بچه ها فوتبال نکردند و کنار زمین با یک توپ والیبال کردند بعد تیم ها اماده شدند تا بازی کنیم تیم ما خیلی بد بود به این علت اقای طهرانی با تیم ما امدند ولی اخر ما اخر شدیم تجویدی یک گل سر زد و ثالثی 2 تا تیرک زد و من هم 2 تا تک به تک گرفتم و تمام شد ما امدیم داخل مینیبوس  شدیم و امدیم مدرسه

پایان

درس ورزش 14/9/1398

به نام خدا

ما توی حیاط مدرسه جمع شده بودیم اقای همتی گفت اتوبوس ها بیرون منتظر ما هستند صف را سریع اماده کنید تا سریع بریم ما صف شدیم و راه افتادیم که بریم در راه نظری بی مزگی می کرد خب دیگه رسیدیم بچه ها تا سالون را دیدند پخش در سالون شدند و دویدند اقای طهرانی همه را به دو دسته مساوی تقسیم کردند برای اینکه بدویم و گرم بشیم بعد از چند دور دویدن اقا گفت وای سید می خواهم کششی کار کنیم  کار که ما هم کردیم بعد اقا مارا برای فوتبال و والیبال جدامون کرد من جزو فوتبالی ها بودم سر گروه ما اقای زمانیان بود ما شروع به فوتبال کردیم زمان گذشت و ما تمام تیم های فوتبال را بردیم من خیلی خوشحال بودم چون من یکی تک به تک را گرفتم

ما توی حیاط مدرسه جمع شده بودیم اقای همتی گفت اتوبوس ها بیرون منتظر ما هستند صف را سریع اماده کنید تا سریع بریم ما صف شدیم و راه افتادیم که بریم در راه نظری بی مزگی می کرد خب دیگه رسیدیم بچه ها تا سالون را دیدند پخش در سالون شدند و دویدند اقای طهرانی همه را به دو دسته مساوی تقسیم کردند برای اینکه بدویم و گرم بشیم بعد از چند دور دویدن اقا گفت وای سید می خواهم کششی کار کنیم  کار که ما هم کردیم بعد اقا مارا برای فوتبال و والیبال جدامون کرد من جزو فوتبالی ها بودم سر گروه ما اقای زمانیان بود ما شروع به فوتبال کردیم زمان گذشت و ما تمام تیم های فوتبال را بردیم من خیلی خوشحال بودم چون من یکی تک به تک را گرفتم  بعد اقا سوت اخر را زد و ما بردیم و تمام

پایان

ورزش 1398/8/30

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز را که خواندیم رفتیم توی حیاط امروز اقای طهرانی نیومده بود فقط اقای همت امده بود یک ربع طول کشید تا صف ها اماده شود امروز قرار بود بریم باشگاه فوتسال بریم ما صف شدیم رفتیم سر چهار راه اتو بوس منتظر ما بود ما سوار ماشین شدیم توی راه میخندیدیم و میگفتیم رسیدیم ما         دوباره صف شدیم داخل باشگاه شدیم یکمی اقای همت توضیح داد که مواظب باشیم به اینجا صدمه نزنید چون اقای توانا یکی از هشتمی ها شیشه اینجا را شکست که هزینه ان هزار596 تومان شد پس مواظب باشید اقا ماراتقسیم کرد و ما زود شروع کردیم به بازی کردیم خطا های زیادی در بازی بود اما بازی با اختلاف 2 گل به پایان رسید تعداد گل های زده ما 5 و انها 7 شد من دربازبان بودم بازی قشنگی بود اقای همت هم که مشغول والیبال بود زرگر باشی در یک قسمت بازی چون نتونست گل  بزند ناراحت بود و کمی بغض کرد وتمام شد بازی ما دوباره سوار اتوبوس شدیم و برگشتیم

پایان

 

درس ورزش 16/8/1398

بسم الله الرحمان الرحیم


سلام  اقا صف هارا اماده کرد و راه افتادیم در راه بودیم مقداری طول میکشید تا برسیم در راه کف بعضی از کوچه ها اب جمع شده بود بعضی از بچه ها در اب ها راه می رفتند ان جلو صف ذاشتند دعوا و نزاع می کردند  در راه که بودیم اقای نظری بعضی از درخت ها را خم می کرد رسیدیم اقا گفت برای اینکه گرم شوید    10  دور دور زمین بدوید بچه ها دونه دونه خسته می شدند و روی زمین می افتادند خوب حالا اقا بچه ها را تقسیم کرد زرگر باشی و احسان پور سر گروه ها شدند و شروع به کشیدن کردند بازی شروع شد خطا های زیادی در بازی بود یکی از بد ترین خطا ها خطای فقهی  روی پای زرگر باشی بود این بازی بعد از 75  دقیقه تمام شد از اینجا می دیدم اقا همت واقای طهرانی داشتند با هم حرف می زدند و چند تا از بچه ها پیش انها نشسته بودند 5  به 7  بازی ما تمام شد و انها بردند اقا سوت را زد همه به طرف اب خوری رفتند بعد صف کامل شد و برگشتیم به مدرسه


پایان

.

ورزش / 1398/8/19

به نام خداوند یکتا

از مدرسه  به سمت ورزشگاه راه افتادیم.بعد از چند دقیقه به ورزشگاه رسیدیم. بعد از گرم کردن تیم کشی کردیم و بازی را شروع کردیم.آنهایی که تنیس روی میز بازی می کردند هر کدام یاری انتخاب می کرد و برنده به جا وبه صورت دوبل بازی را شروع می کرد ؛ و آنهایی که هیچ کاری انجام نمی دادند به گریه افتادند . به دلیل آنهایی که حوصله ی آنها سر رفته بود.

پایان

ورزش شنبه 4ابان

روز شنبه 4آبان زنگ سوم تمام شد ومانه به حیاط رفتیم وبه خاطر بی نظمی بچه‌ها با بیست دقیقه تآخیربه سوی ورزشگاه حرکت کردیم. درورزشگاه آقا همت گفت هرکس میخواهد فوتبال بازی کند پیش آقا تهرانی برودوهرکس می خواهد پینگ پنگ بازی کند به اتاق پینگ پنگ برود.این هفته نسبت به هفته ی پیش تعداد کسانی که به پینگ پنگ آمدندبیشتر شده بود. هنوز ساعت به دو نرسیده بود که آقای همت سوت را زد. همه بچه‌ها خیلی ناراحت شدن و به آقای همت و تهرانی اعتراض میکردند.این اعتراض ها ادامه داشت تا آقا همت عصبانی شد و با فریاد گفت یک ذره بهتون رو دادم پرو شده آید. همه بچه ها ترسیدند وبعد به صف شدند و به سوی مدرسه راه افتادند

ورزش روز شنبه20مهر

سلام باز هم روز ورزش آمد.ما در راه رفتن این دفعه از وسط مادی رفتیم چرا؟چون آب دیگه داخل مادی نبود ومادی خشک شده ودیگر لازم نبودکه دیگر ما بروی ومادی را دور بزنیم .تا وارد ورزشگاه شدیم بچه ها ورزش مورد علاقه ی خود را انتخاب کردند وبه سراغ آن رفتند ولی آقای همت گفت بایداول نرمش کنیم … . ما نرمش کردیم و به فوتبال رفتیم تیم ها تقسیم سه تایی شدند. این دفعه بوفه ورزشگاه کلی از خوراکی های دیگر را آورده بود.در فوتبال تیمی که بازی نمی کرد باید در آن یکی زمین پنالتی تمرین می کردند

پایان

زنگ ورزش ،شنبه 13مهر

دیروز زنگ آخر برای ورزش ما به حیاط مدرسه رفتیم. مربیهایمان هر دو کلاس را به صف کردند تا با نظم به سمت زمین ورزش حرکت کنیم.ما به همراه آقای تهرانی حرکات کششی راانجام دادیم. بعد از آن آقای همت گفتند بچه هایی که میخواهند فوتبال کنند نزد آقای تهرانی بروند وبازی را شروع کنند. سپس گفتند بچه هایی که میخواهند والیبال و پینگ پنگ بازی کنند همراه من بیابند.البته تعداد بچه های والیبال کم بودند وآن ها هم به تیم فوتبال پیوستند.بچه های پینگ پنگ هم تعداد زیادی نبودند اما به بازی خود ادامه دادند. ما بعد از نزدیک به دو ساعت ورزش دوباره به صف شدیم وبه مدرسه باز گشتیم.

پیمایش به بالا