به نام خدا آقای معتمدی وارد کلاس شدند ایشان دوباره شوخی را شروع کردند .
مثلا گفتند به جون عمم من یک ثانیه اول هیچ فیلمی را نمیبینم یا
شماره ی عمه ی خود را گفتند.
بعد یکی از بچه ها که جلسه ی قبلی کربلا بود سوالی پرسیدند
توضیح نداده بودند وبه همین ترتیب صدای اورا درآوردند.
کمی هم درس دادند که دیگر زنگ خورد.
خدا حافظ
آقا یوسف اصل درس همان قسمتهایی هست که شما ننوشتی و فقط نوشته ای کمی هم درس دادند و زنگ خورد
خیلى کم بو سعى کن یستر
ببخشید اشتباه نوشتم درستش:
خیلى کم بود سعى کن بیشتر و با جزئیات به نویسى