به نام خدا
معلم به کلاس امد و به احسان پور گفت که لب تاب ها را بیاورد من هم تکالیفی که معلم زندگی داده بود را روی فلش برایش اوردم تکالیف ما این بود که باید سوالاتی برای پدر و مادر از کتاب # 150 برای امتحان اماده می کردیم بعضی تکالیف را دربله فرستاده و بعضی مثل من سوالات ر روی فلش اور دند معلم سوالات گروه ها را روی فلش ریخت و به ما داد تا گل چین سوالاتمان را در بیا وریم و در یک وورد به معلم بدهیم همه ی گروه ها دست به کار شدند گروه تنل ما که حال نداشت سوالات را بخواند از هر کدام وورد ها فصل ها ای که باید از ان سوال می نوشتیم را انتخاب کرد و در وورد گزاشت وبرای هر کدام یک نمره گذاشت ولی من بعضی از گروه ها را دیدم که ان قدر بد بودند که در اخرین زمان تصمیم گرفتند فقط سوالات یکی از هم گروهی هایشان را بگذارند