اقای شیرنشان که واردکلاس شدندپچه هاشروع کردنددادوفریادکه مثلااعتصاب کرده اند.میگفتندکه:کوئیزنگیرید کوئیزنگیرید.اقای شیرنشان گفتند: چه بخواهی چه نخواهی من پنج دقیقه ی دیگرامتحان میگیرم پس میخواهی بخوان میخواهی نخوان.بچه هاشروع به خواندن کردند.وقتی اقای شیرنشان کوئیزراروی تابلونمایش دادند.سوالاتبیشترازقبل بودبرای همین من فقط توانستم سوالات را بنویسم ووقت نکردم جواب بدهم.وقتی امتحان تمام شداقای شیرنشان که برگه هارا گرفتندچندنفرهم تقلب کردندکه ازاتفاق خوشبختانه من تقلب نکرده بودم.بعداقای شیرنشان گفتند:10دقیقه ی اخرمشق های جلسه ی پیش رامیبینم.بعداقای شیرنشان دوباره گفتند:کتاب های مکالمه(سندبادالعربی)رابگذاریدروی میزوصفحه ی19رابیاوریدوهرچه ازفیلم سندبادالعربی می فهمیددرکتاب مکالمه بنویسید.چون ماازسیدی عقب بودیم اقای شیرنشان روش کارشان راعوض کردند.یکی ازبچه هاگفت:اقای شیرنشان نمی شودهمان روش قبلی رابه کارببریم؟اقای شیرنشان گفتند:برای همین روش قبلی راعوض کردم که ازسیدی عقب ماندیم.وقتی اقای شیرنشان سیدی رانشانمان میدادن بعدازیه مدت زمانی رابرای نوشتن صفحه ی 19راکامل کنیم. بعدازاین کاراقای شیرنشان رفتندتکلیف هاراکه اول ساعت کفتند10دقیقه ی اخرمیبینم رادیدند.تکالیف: بایدتاصفحه ی 26رامینوشتیم وباید2تمرین ازتمرین های کتاب که اقای شیرنشان مشخص کرده بودندرامینوشتیم.من فقط تاصفحه ی26 راکامل نکرده بودم اما تمرین هایم کامل بود.وبعدازاینکه اقای شیرنشان تکلیف هارادیدندبعدازیه مدت کوتاهی زنگ خورد. پایان
۵ دیدگاه دربارهٔ «عربی98/8/18»
دیدگاه خود را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
منظور از تکلیف، تکلیفهای جلسه آینده است
نه یعنی تکلیف های همان جلسه رادیدن
قرار بود حتی اگه هیچ تکلیفی هم نمیدهند بنویسی، آقای برای جلسه آینده هیچ تکلیفی ندادند
چقدر زیاد نوشتی
کم نوشتم ازنظرخودم