بهمن ۲۵, ۱۳۹۸

کلاس قرآن 24 / 10 / 98

معلم

 

به دلیل نیامدن آقای حاجی احمدی آقای سید ایمان مدنی به جای ایشان به کلاس آمدند.

در اوایل کلاس 

به دلیل اینکه بعضی از بچه ها می خواستند بازی کنند به آقای مدنی گفتند که آقای حاجی احمدی به ما گفتند که این جلسه می خواستند که بازی کنند.راستشو من نمیدونم چون جلسه ی قبل نبودم. آقای مدنی به این دلیل که اطلاع زیادی نداشتند گفتند که جلسه ی بعد با خودشان باید بازی کنیم و آقای حاجی احمدی فقط به ایشان گفتند که باید صفحات هفتاد و دو و هفتاد و سه و هفتاد و چهار را باید تدریس کنند. پس شروع به تدریس صفحه های هفتاد و دو و هفتاد و سه شدند. پس از آن آقای مدنی به همه چند دقیقه وقت داد تا صفحه ی  هفتاد و چهار را حل کنند. پس از حل کردن و جداب دادن به سوال های آن به صفحه ی هفتاد و پنج و هفتاد و هفت رفتیم تا آن ها را هم حل کنیم.

تاریخ 24 بهمن

سلام
امروز آقای نوری نیامدند و آقای اخوان به جای آقای نوری آمدند
و معلوم بود که قبلا با آقای نوری هماهنگ کرده بودند که چکار کنند و برای همین سریع به ما پنج دقیقه وقت دادند که برای امتحان تاریخ آماده شویم امتحان از هشت نمره بود و چهار سوال داشت و به دلیل سوال های آسان اکثر بچه ها نمره ی خوبی داشتند بعد فیلمی درباره ی اختلاف طبقاتی گذاشتند که در زمان خوشک سالی طبقه بزرگان راحت بودند ولی طبقه ی عامه ی مردم گرسنگی می کشیدند و سخت زندگی می کردند تا اینکه فردی به نام مزدک از بین مردم به پا خواست تا برای مردم نان و آبی دست و پا کند از آن پس مردم به تدریج طرفدار او شدند و طرفدارانش بسیار زیاد شد مزک با شاه در ارتباط بود تا برای مردم راحتی بیاورد
مشقی نداشتیم

تاریخ 17 بهمن

سلام
در درس تاریخ اول آقای نوری آمدند و همان موقع گغتند برگه ها روی میز همه ی بچه ها شوکه شدند و بحث شروع شد که چرا نگفتید امتحان داریم چند دقیقه این بحث طول کشید تاینکه آخرش آقای نوری راضی شدند چند دقیقه ما درس بخوانیم و بعد هم از چند نفر امتحان شفاهی بگیرند بعد از خواندن چند دقیقه ای از درس 21 که راجع به خوانواده و اختلاف طبقاتی و شهر نشینی در ایران باستان بود آقای نوری چند نفر را صدا زدند و سوالتی را از آنها می پرسد
بعد از امتحان ادامه ی درس را شوع کردیم به خواندن ادامه ی در س21 ؛
درس 21 که راجع به خوانواده و اختلاف طبقاتی و شهر نشینی در ایران باستان بود در درس 21 داستانی بود راجع به بزرگمهر یا بوذرجمهر
و مشق این هفته هم برای هفته ی دیگر این بود که درس 21 را بخوانیم و برای امتحان کتبی آماده باشیم .

کلاس پیام ها یک شنبه 20بهمن

در کلاس پیام ها تکالیف دین یار و خودت را امتحان کن را گذاشتیم روی میز و بعد  در باره ی بزرگ شدن یا ادامه ی بلوغ گفت وگو کردیم که درس هشتم افتخار بندگی که در باره ی روز به یاد ماندنی که مادر به او هدیه ای برای بلوغ به او داد و واجبات آن پسر که آن پسر گفت از امروز باید این افتخار بزرگ را قدر بدانم . در سن بلوغ ما بیشتر زیر نظر خداوند هستیم و مسولیت های بیشتری در نزد خداوند داریم ودر باره ی اینکه خدا صلاح مارا می خواهد یک آیه بود و دربارهی تغییرات دوران بلوغ یعنی اینکه علاوه بر تغییراتی که در جسم ما به وجود می آید تحولات روحی و شخصیتی مهمی نیز در نو جوا نان پدیدار می شود و سپس در باره بلوغ شرعی نیز معلم گفتند که سه نشانه دارد را خواندیم و بعد ایجاد آمادگی برای انجام تکالیف که معلوم است که امام صادق هم (ع)در باره ی ارزش عبادت در نوجوانی فرمودند سپس در آخر راه شناخت تکالیف دینی  و پرسش از مراجع تقلیدی و هر کسی هم که سوال از جلسه ی قبل نوشته بود جواب داد و تکالیف هم خودت را امتحان کن است و دین یار که بعضی ها نیاوردند

راه پیمایی 22 بهمن

باسمه تعالی

روز 22 بهمن من خانواده ام را بیدار کردم که برویم راه پیمایی من و برادرم صبحانه را خوردیم و سوار ماشین شدیم وقتی به مکان مورد نظر رسیدیم دیدیم که خیلی شلوغ است و جا برا پارک کردن نیست ما خیلی دنبال جا گشتیم ولی پیدا نشد آخر مجبور شدیم که خیلی عقب تر از مکان مورد نظر پارک کنیم وقتی پارک کردیم خیی راه رفتیم که به مکان مورد نظر برسیم وقتی رسیدیم دیدیم که یلی شلوغ است و جا برای سوزن انداختن نیست ما با شعار های مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل و غیره جلو می رفتیم و با مشت های گره خورده بر دهن امریکا و اسرای می زدیم وقتی ما به آخر راه رسیدیم راه قفل شده بود و نمی توانستیم حرکت کنیم و نتوانستیم بیای داخل میدان امام سر قرار همت ما بعد از لی بد بختی تونستیم به طرف ماشین برویم و چون ماشین خیلی دور بود خیلی خسته شدیم تا به ماشین رسیدیم.

پیمایش به بالا