نام نویسنده: علی ابراهیمی

زندگی 98/11/28

به نام خدا

معلم زندگی  داخل کلاس امد و مشاور مدرسه را با خود اورد که در باره ی درس برایمان توضیح دهد  مشاور یعنی اقای میرزا خانلو اول برایمان از / نوزادی / کودکی / نوجوانی / حرف زد او اول از نوزادی شروع کرد  و ویژگی های نوزادی دی را از بچه ها پرسید و روی تابلو نوشت  بعضی از ویژگی های نوزادی عبارت اند از

 

1بی مسوولیتی

2محدودیت های زیاد

3محتاج به کمک اولیا

4شیر خوار بودن

و…

بعد از گفتن ویژگی های نوزاد مشاور کمی درباره ی نوزاد و احمیت محتاج بودن ان به کمک اولیا اش  حرف زد  بعد از ان در با ره ی کودکی حرف زد او اول ویژگی های کودکی را راروی تابلو نوشت بعضی از این ویژگی ها عبارت اند از

 

1کنجکاوی

2تمایل به بازی

3مستقل بودن در حین نیازمند بودن به کمک اولیا

4دارا بودن مسوولیت اندک

و…

اقای میرزا خانلو کمی درباره ی کودکی حرف زد وبعد در مورد نوجوانی و توانا ای ها ازجمله  کامل شدن عقل ویژگی های جسمانی پیش امدن سوالاتی  برای خود و… حرف زد

 

 

 

پایان

زندگی 16 بهمن

به نام خدا

معلم به کلاس امد و به احسان پور گفت که لب تاب ها را بیاورد  من هم تکالیفی که معلم زندگی داده بود را روی فلش برایش اوردم تکالیف ما این بود که باید  سوالاتی  برای پدر و مادر از کتاب  # 150 برای امتحان اماده می کردیم  بعضی تکالیف را  دربله فرستاده و بعضی  مثل من  سوالات ر روی فلش اور دند  معلم سوالات گروه ها را روی فلش ریخت و به ما داد تا گل چین سوالاتمان را در بیا وریم  و در یک وورد به معلم بدهیم  همه ی گروه ها دست به کار شدند  گروه تنل ما که حال نداشت سوالات را بخواند  از  هر کدام   وورد ها فصل ها ای که باید از ان سوال  می نوشتیم را انتخاب کرد و  در وورد گزاشت  وبرای هر کدام یک نمره گذاشت  ولی من بعضی از گروه ها را دیدم که ان قدر بد بودند که  در اخرین زمان تصمیم گرفتند فقط  سوالات یکی از هم گروهی هایشان را بگذارند

زندگی 13 بهمن 98

به نام خدا ( زنگ 1 زندگی)

معلم زندگی در کلاس امد و اول وضعیت ما را در ترم جدید به ما نشان داد من بر خلاف ترم های قبل وضعیت بسیار خوبی داشتم بعد از این که همه وضعیت خود رادیدند معلم از بچه ها پرسید که برای امتحان کتاب ( 150 # ) که باید اولیا امتحان بدهند چه کرده اید صدای بچه ها بلند شد که همه می گفتند پدر و مادر ما چیزی از این کتاب نمی خوانند و بهانه های مختلف می اورند بعد از این که همه ی صدا ها خاموش شد معلم گفت که همه به ترطیب میز ها بیایند و کار ها ای که انجام داده اند برای این که اولیا کتاب را بخوانند چه بوده است به نظر من اکثریت موفق نشده بودند که پدر و مادر شان را درس خوان کنند بعد از این که همه کار ها ای که کرده اند را گفتند برای انتخابات دوباره ی نماینده ی کلاس بچه ها دست بکار شدند من کاندید شدم و اکثریت رای ها با من بود و من کاندید شدم وبعد صبحانه در کلاس خوردیم و کلاس تمام شد

( زنگ 2 زندگی)

معلم به کلاس امد و به من گفت با اجازه ی اقای صیاد زاده چند تا از قفسه های چوبی ای که در مهارت های قبل ان ها را ساخته ایم را به کلاس بیا وریم تا در انها گل ها ای که برا ی تصویه ی هوا بهتر است بخریم یا از خانه بیا وریم ودر قفسه ها بگذاریم وقتی با نکبت تمام قفسه ها را به بالا اوردیم برای گروه بندی بچه ها به توری که به نعف خودشان باشد وکاملا ( دیکتا توری ) گروه بندی کرده بودند که من وقتی گروه ها را دیدم می خواستم به کسی که این تور گروه ها را درست کرده فحش های خیلی بدی بدهم بعد از این که روش دیگری برای گروه بندی انتخاب کردیم که الان هم هنوز دو گزینه پیش رو داریم بچه ها ای که مغرور و خود خواه بودند دست به اعتراز زدند و خاهان رای گیری دوباره شدند که زنگ تمام شد و ما هنوز 2 گزینه برای گروه بندی داریم

(قرعه کشی) ( گروه های سفره)
برای رای گریری تعداد نفرات قرعه کشی فقط 8 نفر بود ولی وقتی بعضی ها دیدند گروه سفره به ضرر شان است خاهان قرعه کشی شدند

زندگی/هفتم بهمن ماه

به نام خدا

معلم زندگی سر کلاس ما امد و اول تکلیف ها ی ما را دید  تکلیف ما این بود که ما باید یک نقشه ی ذهنی در باره ی مسوولیت  با فیلمی که دربله معلم فرستاده بود می ساختیم  . بعضی ها مثل من با دیدن فیلم  (وورد 8) در وورد یک نقشه ی ذهنی ساخته بودند  وبعضی در دفتر تکلیف ها را انجام داده بودند بعد از دیدن تکلیف ها  معلم یک پاور پوینت  در باره ی مسوولیت پذیری  داشت که برای ما پخش کرد در پاور پوینت  نکاتی در باره ی مسوولیت پذیری نوشته بود  برای مثال در یک نوشتهگفته بود که مسوولیت ها ی ما  چیزی نیست که مردم انها را به ما یاداوری کنند  فرد مسوولیت پذیرخود برای مسوولیت ها داوتلب شده و به موقع مسوولیت هایش را انجام میدهد بعد از یادگیری  نکات درس سوت به صدا در امد و کلاس تمام شد

زندگی 2/11/98

به نام خدا

معلم زندگی  سر کلاس امد  و نمرات و وضعیت مارا به ما نشان داد بعضی ها تغییر کرده و بعضی سر جای قبل مانده بودند معلم زندگی برای ترم جدید  انتخاب  درس ها ای که باید  برای ان در سایت مستند سازی کنیم را  به اختیار خود مان گذاشت  و از پایین جدول شروع کرد  هر کسی درسی که خودش دوست داشت برایش مستند سازی کند  را انتخاب کرد  معلم زندگی این کار را کرد که ببیند  ما  تنبلیم  یا ان درسی که به ما داده  بد بوده است بعد از این که وضیت خود را دیدیم  و درس  ها ی جدید برای مستند سازی  پیدا کردیم معلم زندگی  برای  انتخاب گروه ما را  دسته بندی کرده بود  کسا نی که  در سید (ا) بودند از سید(بی) و(سی) گروه خود را انتخاب می کر دند و فقط یک نفر از یک سید می توانستند انتخاب کنند  من با احسان پور و صیاد زاد  هم گروه شدم  بعد از گروه بندی معلم به ما یک برگه داد در ان برگه تکلیف  جدید ما را بدون نقطه نشته بود معلم به ما گفت که  اول نقطه هایش را بگذا رید و بعد به تکلیفی  که  گفته است عمل کنید بعضی ها توانستند که نقطه ها را بگذارند وهمان وقت تحویل معلم بدهند تا صحیح کند اما بعضی  مانند خود من نتوانستند به موقع نقطه ها را بگذارند معلم گفت : ان ها ای که نتوانستند  نقطه ها را به موقع بگذارند در خانه کامل کنند و به پدر و مادر بدهند تا صحیح کنند در همین حال سوت به صدا در امد و کلاس تمام شد   

ادبیات فارسی 30 دیماه

به نام خدا

وقتی معلم به کلاس امد تکالیفی که گفته بود را دید معلم جلسه ی قبل گفته بود که یک جزوه در باره ی ( موسیقی/ وزن موسیقی کناری ) و (کلیات ردیف و قافیه (قالب/ وزن موسیقی کناری) ) و توضیح ردیف وقافیه اماده کنیم و به مدسه بیاوریم تابفهمد درسی که به ماداده است ما یاد گرفته ایم یا نه بعد از دیدن تکالف که بعضی ها در اینتر نت مطا لبی که گفته بود اماده کرده بوده وبه کلاس اورده بودند که چیز ها ای که انها نوشته بودند اثلا هیچ شباهتتی باچیز ها ای که معلم گفته بود نداشت من هم می خواست در اینترنت جست و جو کنم که نا امیدانه هیچ متلبی پیدا نکردم و گفته های معلم ران نوشتم بگذریم اقای مجیدی برای ان ها نمره رد نکرد و به انها فرصت داد تا تکالیف را اماده کنند وبه کلاس بیاورند وشنبه ی جلسه ی بعد از انها تکلیفشان را میگیرد بعداز این موضوع معلم یکی دیگر از ارایه هارا به ما درس داد که نام ان (تشبیه) بود و معلم گفت ارایه ی جان بخشی یک ننوع تشبیه است ولی تشبیه شکل های زیادی دارد و برای بهتر متوجه شدن ما یک کلمه نوشت و ( شبه/ مشبه / شباهت ) در ان جمله را به ما نشان داد و مطالب دیگری در باره ی تشبیه گفت بعد از ان برای تمرین ما صحفاتی در نظر گرفته بود که ما انها را در دفتر بنویسیم و ارایه ی ان صفحات را مشخص کنیم بعد از ان کلاس تمام شد

9 اذر 1398 ادبیات فارسی

                                                                                             به نام خدا

معلم ادبیات سرکلاس امد و چون که بعضی از بچه ها غایب بودند ویا شعر را که به ما تکلیف داده بود حفظ نکرده بو دند  به ان ها وقت داد تا  اخر زنگ حفظ کرده  ونمره  خود را بگیرند . وبعد از ان به ما درس نسل اینده ساز  رادرس داد وگفت که  (نوشتن) درس نسل اینده ساز را بخوانیم وبه سوالات ان پاسخ دهیم  

                    Image result for ‫نسل اینده ساز صفحه دوم و سوم‬‎Related image                    یکی از دانش امو زان (نوشتن )را خواند و به جواب ها پاسخ داد    بعد از ان  علی زر گر باشی بلند شد و از معلم اجا زه گرفت و شعری که حفظ کرده بود را خواند  ولی درس نخواند وباید باز هم تمرین می کرد  بعد از ان وقتی که دقایق  اخر کلاس بود  معلم ادبیات گفت که چند نفر بروند و صفره ها را بیاورند  تا صبحانه را درکلاس بخوریم  صفره ها را  اوردند و  پهن کردند تا صبحانه را میل کنیم  وقتی که  صبحانه  تمام شد  زنگ  تفریح بود  وکلاس ادبیات تمام شد                         

فارسی 98/8/13

به نام خدا                                                             زنگ اول خورد ومعلم امد اول نمرات امتحانی که گرفته بود داد   وبعد چند خط شعر  روی تابلو نوشت بچه ها  تعجب کر دند.  بچه ها چیزی از این شعر متوجه نشدند                                                                                                                                       مرگ بر مرگ صد هزار زندگی                                 در یکی دو ثانیه                                                                                                                                                                           باسقوت علم از اسمان                                                                                                                            وبعد  از اکثریت بچه ها سوال پر سیدبعضی ادعا میکردند همه چیز بلد هستند ولی وقتی که به ان ها نوبت می رسید مانند موش به خود می پی چند. ودیگر حرفی از دهانشان بیرون نمی اید .  معلم بعد از پرسیدن سوال  در با ره ی   کلمات   هم خانواده با ما صحبتی کرد ودرس جدید خود را داد و به ماگفت تمرین کنیم که جلسه بعد  از ما درس کژال را می پرسد وگفت که چند هم خانواده بنویسیم وبیاوریم  بعد از ان در باره ی شعری که نوشته بود صحبت کرد وگفت که این شعر شعر حادثه ی هیرو شیما بمب اتم است وکلاس را تمام کرد              

فیزیک 98/8/1

به نام خدا   معلم  فیزیک ما چند نیرو سنج متفامت برای ما اورد  بعضی      5n  ,  10n  ,  50n    بودند  نیرو سنج هارا به ما داد و گفت که چند  جسم  مختلف را با ان ها اندازه  بچه ها سر گرم شدند    بیشتر بچه ها جامدادی های شان را اندازه گرفتند سپس معلم گفت که در کتاب خود جدول بکشیم و وسایل را 5 بار اندازه گیری کنینیم ومیان گین ان هارا به دست بیا وریم چند وسیله  مانند تراش جامدادی و کیف ها را اندازه گرفتنیم ودر جدول نوشتیم ومیان گین را به دست اوردیم

فیزیک 98/7/24

چون که بچه ها ی زیادی به کربلا رفته بو دند  هفتم  مسئو لیت و هدف در یک کلاس بودند         وبعد معلم امد و چیز هاایر که درس داده بود راپرسید اکثریت بچه ها    بلد بو دند وبعد از ان معلم به مال ترز تبدیل جم به وزن در زمین را یاد داد و 5 سوال خیلی سخت داد  تادر سه روزی که به مدرسه  نخواهیم  تامد ان ها را  حل کنیم  وقا نون جازبه ی امومی را به ما یاد داد

فیزیک 98/7/21

اقای صیاد زاده امد  ودر باره ی  جرم و وزن حرف زد و تفاوت های ان هارا از بچه ها پرسید             ودر جدول نوشت برای مثال بچه ها گفتند  که                                                                                                                            جرم = مقدار ماده ی تشکیل دهنده هر چیزی      وزن= نیرو ای که از طرف زمین به جسم وارد میشود

وتفاوت های دیگری بچه هاگفتند ودر جدول نوشت وبه ما ید داد که هر جسمی به دیگری نیروی جازبه وارد می کنند  ولی این نیرو  بستگی به فاصله ی انها و جرم  ان ها دارد

فیزیک 1398/7/18

امروز اقای صیاد زاده نیامده بود و برای همین بچه ها در کلاس  حرف میزدند  و  بازی  میکردند چند دقیقه گذشت . مادر یکی از بچه ها  امد صدای بچه ها خاموش شد . اقای اخوان امد  ماتعجب کردیم       وبه او گفتیم مگر شما معلم فیزیک هستید . او گفت اقای صیاد زاده نیستند بنا بر این من معلم شما هستم  کتاب را باز کرد و ازما پرسید که کدام فصل هستید ماهم جواب را دادیم  وبه او گفتیم که فصل اندازه گیری هستیم . ودر همین حال زنگ به صدادر امد

فیزیک 98/7/14

به نام خدا . در درس فیزیک معلم اول تکالیف مان را دید که زیر کمیت ها خط بکشیم  و بعد درباره ی فیزیک و کمیت ها و واحد های ان و وسایل اندازه گیری ان ها برایمان تو ضیح داد و مطالبی بر رو یه تابلو نوشت و ماهم در دفتر نوشتیم      و به بچه ها گفت که کتاب را بخوا نند و زیر /// ابزار های اندازه گیری /// واحد /// کمیت ها نیز  خط بکشند تما می بچه ها درس را خواندند معلم این کار را کرد  تا به بهانه ی این کار  مطالب  علوم را خوانده با شیم وبرای درس اماده باشیم  وگفت معنی واقعیه فیزیک { اندازه گیری } است وبرای مثال گفت هوا چه چیزی دارد که ما اندازه گیری کنیم     بچه ها نظر های گوناگونی دادند مثال     دما    الودگی   رطوبت  در همین لحظه زنگ خورد وکلاس خالی شد.

علی ابراهیمی

به نام خدا                                                                                                                                                                                                                                                          علی هستم کلا س هفتم  از اصفهان در مدرسه ی زندگی دانش اموز هستم ودرس میخوانم به درس های این سال تحصیلی علاقه مند هستم و چیزی دیگر برای گفتن ندارم  …….

پیمایش به بالا