هفتم هدف

ادبیات فارسی/دوشنبه/6/8

من مسئول درس زیست هستم ولی به دلیل اینکه سه شنبه تعطیل است من درس فارسی را می نویسم
وقتی اقای مجیدی وارد کلاس شد بچه ها استرس داشتند چون قرار بود امتحان گرفته شود
اقای مجیدی برگه ها را به بچه ها داد بچه ها شروع کردند به نوشتن امتحان در مورد پنج شاعر بودند نام شاعران قیصر امین پور خواجه عبدالاه انصاری سعدی شیرازی شیخ محمود شبستری حکیم ابو محمد یوسف نظامی بودند زمان امتحان تقریبا 15 دقیقه بود
بعد از امتحان شاعران وقت امتحان رو خوانی بود بچه ها شروع کردند به خواندن اقای مجیدی هر کس را صدا می زدند ان نفر شروع به خواندن می کرد و وقتی خواندنش تمام می شود اقای مجیدی نفر بعدی را صدا می زدند ونفر قبلی ساکت می شد و نفر بعدی شروع به خواندن می کرد وقتی خواندن بچه ها تمام شد بچه ها اصرار می کردند که نمره ها را اقای مجیدی بگوید وقتی اقای مجیدی نمی گفت ولی به خاطر اینکه بچه ها اصرار می کردند فقط اسامی ان هایی که درست و زیبا خواندن گفتند که منم جز یکی از ان ها بودم بعد اقای مجیدی گفت یک بار دیگر فایل صوتی را گوش دهید چون یک بار دیگر می خواهم امتحان رو خوانی بگیرم

فیزیک(۱آبان)

سلام
در کلاس فیزیک ما از کلاس ۵ به آزمایشگاه رفتیم و هرکی در صندلی نشست بعد درباره ی آزمایشی که باید می کردیم توضیح داد
به هر گروهی هم به نوبت ترازو و نیروسنج دادند.
اکثر گروه ها جامدادی را به همراه چند وسیله ی دیگر انتخاب کردند
با استفاده از ابزار ها شتاب جازبه_جرم_ وزن را اندازه گیری کردیم و تکلیف ما این بود که از این آزمایش ۳ سوال بنویسیم.

کلاس فارسی 4 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس فارسی ما در روز شنبه چهارم مهر اینگونه گذشت که معلم کلاس به ما گفت الان وقت این است که مطالبی را که برای چسباندن بر روی کاغذ دیواری آماده کرده اید را بر روی برگه هایی که خود آورده اید و یا من به شما میدهم بچسبانید و ما هم شروع به کار کردیم و به صورت گروهی نشستیم بعضی از گروه ها مطالب خود را آورده بودند و بعضی گروه ها کم کاری کرده بودند و مطالب خود را نیاورده بودند. گروه ها شروع به چسباندن و تزیین کاغذ دیواری خود شدند و معلم کلاس هم از فعالیت گروهی آنها یادداشت برداری می کردند یک ساعت زمان برد تا همه ی گروه ها فعایت ها خود را کامل کنند و آماده ی تحویل به معلم شوند بعد از اتمام کار همه ی گروه ها کاغذ دیواری را تحویل معلم دادند و کلاس ما به پایان رسید.

مهارت ابرنگ‌

ما قرار شد که کمی زود تر برویم سر کلاس زیرا معلم قرار بود زود تر برود برای همین سریع شروع کرد به کشیدن اول دونیمکت را به هم وسل کرد وبعد هم از یکی از بچه ها چسب گرفت وبعد ورقه ی هالامونی را چسب زد ورفت

تا قلم وابرنگ خود را بیارد وتا که اورد گفت که من بروم ودستمال بیاورم و جعفری را برای اوردن اب فرستاد تا وقتی که اوردیم شروع کرد به کشیدن وخیابان ها را رنگ کرد تا رنگ ها طراحی را به پوشانند وزیر رنگ را زد وبعد از ۵ یا ۶دقیقه بعد شروع کرد بکشیدن رورنگ را زد وکمی صبر کرد تاخوشک شود و بعد جزعیات را کشید وبعد خط های کامل کننده را زد  وبعد با قلموی شمشیری امضای خودشان رازدند وبچه ها گفتند ما به کشیم معلم گفت من کار دارم ونمی توانم امروز کمک شما کنم تا شما ان ها رابکشید.

شیمی 1398/7/29

ما که در کلاس شیمی نشسته بودیم واقای معتمدی میخواست درس بدهد که اقای اسماعیلی کلاس مسوولیت وارد کلاس شد و به اقای معتمدی یک قطره چکان داد و رفت . اقای معتمدی از کلاس بیرون رفت و بعد از یک دقیقه با یک قطره چکانی که کمی اش پر ر بود و داخل یک بطری اب بود برگشت و گفت من میتوانم با انگشت اشاره ام این قطره چکان را حرکت بدهم و بعد اقای معتمدی این کار راکرد وبعد ما گفتیم که چگونه این کار را انجام میدهید و ایشان گفتند که من این بگری را فشار میدهمو فقطاینکه با انگشت نمایش میدهم. دلیلش این بود که با فشار دادن اب بطری باعث اب رفتن اب داخل ق.ط اب میرود و چگالی ان زیاد تر از اب میشودو به زیر اب میرود . درحال توضیح بودی که زنگ تفریح خرد و ما رفتیم

مهارت تیر اندازی 2 آبان

امروز بعضی از بچه ها با آقای مجیدی و بعضی با آقای فهامی آ مدند واقای ناصری بعد از ما به کلاس آمد بعد درمورد جلسه ی قبل بحث کردیم.
بعد آقای ناصری گفتند: یک تیر انداز ماهر ماشه کشی خوبه دارد. ازما پرسیدند به نظر شما چندمین بند انگشت را باید روی ماشه گذاشت هرکس نظری داد خیلی ها گفتند: بند اول که درست بود.
بعد گفتند:باید کجای بند اول را باید گذاشت؟ بچه ها گفتند وسط بند اول بعد دو گروه شدیم. ورفتیم برای تمرین بدونه تیر.
حالا نفری 10 تا تیر به ما دادند وگفتند شروع به تمرین کنید.
بعد نفری یک تیر به ما دادند و گفتند: حالاایستاده بزنید .(البته نظر من بود).
(با تشکر)

درس نگارش روز چهارشنبه1آبان

به نام خداوند مهربون

با سلام.امروز با گزارش یکی از کلاس های درس نگارش در خدمت شما هستم.سر کلاس نشسته بودیم که دیدیم آقای اخوان به کلاس آمد.ما چون در آن زنگ نگارش داشتیم کمی تعجب کردیم.طولی نکشید که فهمیدیم آقای قربانی هنوز نیامده اند.آقای اخوان از ما سوال پرسید که چه کار بکنیم؟یکی از بچه ها به شوخی گفت که بازی (هپ) را بکنیم.آقای اخوان قبول کرد و همه بازی کردیم.طولی نکشید که آقای قربانی به کلاس آمدند.از آنجا بود که درس اصلی مان شروع شد.آقای قربانی درباره فکر کردن در تنهایی صحبت کردند.گفتند که ما وقتی فکر می‌کنیم در آخر از جایی سر در می‌آوریم که ربطی به موضوع اولیه ندارد.سپس بازی کردیم.بازی اینگونه بود که هر یک از بچه ها باید کلمه‌ای می‌گفت که به کلمه قبلی ربط داشته باشد.اول از جنگ شروع کردیم و آخر با گل و گیاه تمام کردیم.سپس معلم متنی گفت که ما باید آن را ادامه می‌دادیم.در حال خواندن انشاهایمان بودیم که زنگ مدرسه به صدا در آمد.تا مستند بعدی خدانگهدار

درس نگارش سه شنبه31مهر

به نام خدای مهربون

سلام.با مستند یک کلاس دیگر از درس نگارش در خدمت شما هستم.در جلسه ی قبل آقای قربانی تکلیفشان یک تمرینی بود برای املای این جلسه.وقتی معلم سر کلاس آمد تمرین ها را دید.بعد گفتند برگه ها روی میز و بعد املا را شروع کردند.با اینکه بچه سر جلسه ی امتحان بودند باز هم سر و صدا می کردند.املا از نیایش و درس یک کتاب فارسی مان بود.خلاصه سرتان را درد نیاورم.املا شروع شد.آقای قربانی خیلی خوب و با لحجه و خوانا املا را می گفتند.معلم در بین املا درباره ی نگارش هم حرف می زدند.مثلا یکی از نکته هایی که در بین املا درباره ی نگارش گفتند این بود که نباید در جملات پی در پی و پشت سر هم (که) را زیاد تکرار کرد.چون که متن زشت می شود و از جذابیت متن کم می شود.خلاصه این بود چکیده ی درس نگارش روز سه شنبه.تا گزارش بعدی خداحافظ.

زیست سه شنبه 29

روز سه شنبه قرار بود یکی از کلاس ها با اقای ریاحی و ان کلاس دیگر با اقای معتمدی بر گزار شود ولی اقای ریاحی از مدرسه خارج شد و دو کلاس با اقای معتمدی در کلاس پنج بر گزار شد
اسم درس سفر غذا بود
درس در مورد دستگاه گوارش است
دستگاه گزارش از بخش هایی تشکیل شده است که نام این بخش ها این است غده ی بزاقی حلق مری معده کبد لزوالمعده کیسه صفرا باریک روده فراخ روده مخرج اپاندیس
هضم به دو دسته ی شیمیایی و فیزیکی تقسیم می شود
فیزیکی تبدیل غذا
شیمیایی بزاق دهان
خوام خواری برای بدن مضر است زیرا پختن غذا یک مرحله از هضم را انجام می دهد
نزدیکترین رگ های بدن به سطح در زیر زبان قرار دارد بعضی از دارو در زیر زبان جذب می شود
اوتین ماده ای که برای هضم غذا روی ان ریخته می شود بزاق است ماده ی اصلی بزاق بتیالین نام دارد که نشاسته را به دو قندی کللز تبدیت می کند

زندگی سه شنبه ۹۸/۷/۳۰

با عرض سلام.در کلاس زندگی دوشنبه ما اول از همه داشتیم می گفتیم که نباید انشا نویسی کنیم ( در دفتر زندگی)دفتر زندگی را باید کلمات ‌کلیدی نوشت نه جمله بعد از اتمام صحبت های آقای اخوان باز هم درباره معرفی خود و خود شناسی بحث شد که گفتند بعضی ها نمی دانند که چجوری باید خودشان را معرفی کنند و به مشکل می خورند.که اکثرا هم تایید ‌کردند و برای اینکه ما بدانیم باید چه چیزهایی را در مورد معرفی خودمان بگوئیم آقای اخوان اول۸۰ سوال نشان دادند و بعد به من و قندهاری گفتند بروید و لپ تاپ ها را بیاورید(سوال ها درباره معرفی خود بود) آوردیم و به هر نیمکت دو نفره یک لپ تاپ دادیم.بیشتر لپ تاپ ها شارژ نداشتند ولی مشکلی پیش نیامد بعد گفتند که ۸۰ سوال را ببینیم.و زنگ خورد.در زنگ دوم ما رفتیم و باغچه هایمان را تحویل گرفتیم که باید هر نفر ۳ عدد ‌‌کاهو می ‌کاشت و البته می شد گروهی هم انجام دهیم که اکثرا همین کار را کردیم و………

عربی سه شنبه 23 مهر

سه شنبه به جای اقای شیر نشان دبیر دیگری سر کلاس امد،ایشان اول گفتند: که من همین یک جلسه را بجای اقای شیر نشان امده ام بعد شروع کردند و درباره ی دین اسلام گفت وگو کردیم. مثلاً میگفتند که دین اسلام از دو هزار سال پیش وجود داشته است ودرباره احادیث گفتند که یکی از انها سخن امام علی(ع)بود ومیگفتند عجب از انسانی که با تکه ای گوشت سخن میگوید _با تکه ای چربی میبیند وبا تکه ای استخوان میشنود، میگفتند که حجاب از دوران کوروش کبیر
وجود داشته و مثال زدند که کوروش کبیر در ان موقع دستور داده است که پله ها را کوتاه بسازند که وقتی مردی پشت سر خانمی حرکت میکند مچ پای ان خانم پیدا نشود بعضی از بچه هاهم گفتند ما از اقای فخری می پرسیم که اگه می شود بعضی روز ها بیایند ودر مورد دین اسلام گفت وگو کنیم (باتشکر

درس هندسه دوشنبه۲۹مهر

امروز در کلاس هندسه پس از وارد شدن آقای قزوینی کتاب را باز کرده و سوالات باقی مانده را بچه ها پای تابلو حل کردند.

(سوال اول درمورد روش و دلیل شمارش پاره خط ها بود.سوال دوم هم درمورد رابطه های برابر جبری بود که خودم حل کردم.)

سپس تمرین هارا به صورت گروهی وبا مشورت در کلاس حل کردیم وتعدادی از آنها را بچه ها پای تابلو حل نمودند که در سوال اول تمرین باید به سوالاتی در مورد تعداد خط هایی که بین نقطه ها قرار میگیرند و خط هایی که از یک نقطه عبور می کنند پاسخ می دادیم

درسوال دوم بایدیک خط را به گونه ای نقطه گذاری میکردیم که رابطه داده شده صحیح باشد(آقای قزوینی گفتند که از این قبیل سوالات (مانند سوال۲)زیاد خواهیم داشت)سپس کسی می خواست برای حل سوال بعدی بیاید که ناگهان زنگ خورد

 

 

 

زبان انگلیسی یکشنبه

به نام خدا

سلام  خدمت همه  شما دوستان. آقای  مهری وقتی وارد کلاس شد به  ما ها گفت  :((بچه ها امروز املا یا همان  دیکتهیشن داریم  بچه ها  غوغا  کردند  آقای مهری  املا را گرفتند و بعد من رفتم و کلمات  صحیح را نوشتم بعد از من خود آقای مهری  نوشتن بعد آقای مهری  برگه هارا عوض کرد و همه  صحیح کردند ما از نمره ۱ تا ۲۵ داشدیم  من هم ۲۳ شدم

پایان

کلاس فارسی 29 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم وقتی معلم ما وارد کلاس شد به ما گفت به صورت گروهی بنشینید بعد مشق کسانی که جلسات قبلی تکالیف خود را نیاورده بودند دید و نمره ی آن را وارد کرد بعد معلم شروع کرد به پرسش کلاسی و از چند نفر حکایت اندرز پدر و از یک نفر هم ستایش را پرسید حکایت اندرز پدر اشاره به کودکی دارد که شب هارا به عبادت می پردازد و از اینکه آشنا های خود حتی دو رکعت نماز هم نمی خوانند تعجب کرده و به پدر گله می کند پدر به او می گوید تو هم اگر بخوابی بهتر از این است که پشت سر اینان بد گویی کنی. این بود درس این جلسه در ادامه هم معلم گفت می خواهیم شما در گروه های خود یک شخصیت از این پنج شخصیت را انتخاب کنید و درباره ی آن کاغذ دیواری تهیه کرده و جلسه ی بعد به کلاس بیاورید.

فیزیک ۲۸مهر

سلام.در کلاس فیزیک به دلیلی برگشتن بعضی از افراد از سفر اربعین حسینی درس جلسه ی قبل را دوره کردند که در رابطه با حل مسعله های درباره ی وزن یا جرم که رابطه ی وزن می شود جرم×شتاب جازبه. در فیزیک وزن را با علام دبلیو وجرم را با اِم و شتاب جازبه را با نیوتون بر کیلو گرم نشان میدهند.سپس تکلیف ها بچه را که در باره ی همین را بطه بود را حل کردیم که بعضی از آنها با شتاب جازبه در ماه کار داشت. اکثر بچه ها بلد بودند ولی چند نفری بلد نبودند. درآخر آقای صیاد زاده گفتند ۳ سوال خود تا طرح کرده و بنویسید خودشان هم سه سوال از یک کتاب کمک آموزشی گفتند تا برای جلسه بعد بنویسیم

پیام های آسمانی یک شنبه

سلام مادر زنگ هدیه ها آقای فهامی جلسه ی پیش گفت من به کربلا میروم ویکی به جای من می آید در روز یک شنبه آقای محمد رضا به جای آقای فهامی آمدند اول درمورد خودش که در چه مدرسه هایی بوده گفت وبعد مارا به گروه ها ۳نفره ویک گروه ۲ نفره شدیم و بعد به ما گفت که در مورد یک نفر که آشنایی دارید بنویسید ۶گروه شدیم واسم گروه ها متفاوت شدیمویکی در مورد پله نوشت ،امام خمینی،منصور بهرامی بود وگفت چرا این را الگو ی خود میدانیداین شخصیت چه کار کرد که شما به او علاقمند شدیدووقتی به گروه آخر رسید که هوش برتر بود زنگ خورد وهمه برگه هارا به معلم دادیم

زندگی یکشنبه ۹۸/۷/۲۸

به نام خدا سلام.امروز موقع نشان دادن نمرات اکثرا شوکه شدیم چون به خاطر کار های گروهی بعضی ها نمرات خوبی گرفته اند.بعضی ها مثل خودم بر سر این قضیه ناراحت شدیم.آقای اخوان یک کتاب کار و فناوری در آوردند و درباره پودمان های مختلف که با ایشان بود صحبت کردند.گفتند که پودمان ۳ و پودمان مستند سازی را بخوانیم.بعدش درباره باغچه بحث کردیم که آقای اخوان گفتند که باید نفری ۳تا کاهو بکاریم که تا آخر آبان در بیاد و یک روز تو مدرسه کاهو و سِکَنجِبین بخوریم.خوب ولی قسمت سختش این است که باید تا آخر آبان کاهو ها آماده شوند.بعدش گفتند که فرض بگیریم متر نداریم و باید باغچه را به ۳۶ قسمت مساوی تقسیم کنیم.ما رفتیم بیرون برای انجام دادن این کار و هر گروه یک رنگ مختلف داشت و باید با آن خط کشی می‌کرد.گروه آخر گروه ما بود ولی موفق شدیم ‌‌که خط ها را بکشیم و…

زبان

به نام خدا

سلام  بر همه  دوستان عزیز کلاس هدف از زبان انگلیسی  چهار شنبه  می گویم آقای مهری  وارد کلاس  شد ما همه برای  احترام از جای خود  بلند شدیم آقای مهری  مشق های  همه بچه ها  را  دید بعضی ها نیاورده بودند بعد به چند نفر  گفتند بیا یند و روی تابلو بنویسند من هم جزو این نفرات بودم طبق  معمول  آقای  مهدی پور  مشغول  به  حرف زدن  بود باز تذکر های آقای  مهری. بعد درس جدید  را درس داده وبعد از آن ۲ تا ۲تا با هم  صحبت  کردیم .

اربعین از سه‌شنبه23مهر تا شنبه27مهر

به نام خدا

باسلام.من می‌خواهم برای شما درباره ی سفرمان در اربعین حسینی توضیحاتی بدهم.ما با هواپیما به نجف رفتیم.با توجه به اینکه آنها پول را به دینار حساب می‌کردند قیمت‌ها بالا بود و پول زیادی خرج می‌شد.بعد از پیاده شدن به حرم رفتیم و به بارگاه امیرالمومنین مشرف شدیم.حرم بسیار شلوغ بود و زیارت خیلی سخت بود.پس ما نتوانستیم به زیارت برویم.آن شب را در صحن حضرت زهرا(س)طی کردیم.نیمه‌های شب بود که به سمت عمودها حرکت کردیم و حرکت را شروع کردیم.موکب ها سخت در تلاش برای خدمت‌رسانی بودند.در روز اول به‌خاطر عادت نداشتن کمی خسته شدیم.آن شب را در موکبی بزرگ طی کردیم.به خاطر شلوغ بودن اذیت شدیم.بازهم نیمه های شب راه رفتن را شروع کردیم.آنروز چون گرم صحبت بودیم عمودها سریع طی شد و ما به کربلای معلی رسیدیم.سپس در آنجا به هیئت رفتیم.بعد از آن در خانه‌ای مستقر شدیم و یک شب را در آنجا به روز رساندیم.صبح شد.صبحانه‌ای خوردیم و تقریباً تمام روز درآن خانه بودیم.پرواز ما از نجف بود و ما می‌بایست به نجف برمی‌گشتیم.شب به راه افتادیم.بازهم در حرم به صحن حضرت زهرا(س)رفتیم.چون اکثریت زائرها در کربلا بودند می‌شد به زیارت امام علی(ع)برویم.تقریباً ساعت۳صبح بیدار شدیم و اول به زیارت و بعد به فرودگاه رفتیم و سوار هواپیما شدیم و به اصفهان برگشتیم.این بود سفر اربعین ما.خداحافظ.

کربلا معلا

سلام.من همه ی سفر کربلا را براتان میگویم و قسمت بندی نمیکنم.
درسفر کربلا اول از ترمینال اصفهان سوار اتوبوس شدیم تا به مرز مهران برویم.
وقتی که به مرز مهران رسیدیمچند دقیقه ای از اذان صبح گذشته بود.ما به موکبی رفتیم و نمازمان را خاندیم
بعد به محل گیت های ایران رفتیم .تاگیت های عراق کمی راه بود.به دلیل زیاد بودن جمعیت این پیاده روی کمی طول کشید.ولی در آخر وارد کشور عراق شدیم در آنجا سوار یک ماشین به سمت نجف راه افتادیم‌وقتی که به نجف رسیدیم
به سمات حرم حرکت کردیم که به یک حسینیه رسیدیم . تصمیم گرفتیم شب را در همان جا بمانیم و فردا صبح بعد از نماز به حرم برویم.صبح که بیدار شدیم به سمت حرم را افتادیم.حدوداً تا ساعت ۸در حرم ماندیم و بعد باماشین به سمت مسجد کوفه رفتیم.بعد از مسجد کوفه نهار را خوردیم.چون از کوفه تا عمود ۱راه تقرباً زیادی بود قصد داشتیم با ماشین تا عمود ۱ را بیایم ولی هیچ ماشینی پیدا نکردیم مجبور شدیم از مسجد کوفع به نجف برویم در آنجا هم ماشین نبود ولی کمی که راه رفتیم ماشینی که به کربلا میرفت گفت که میتواند مارا به عمود۸۵ ببرد.ما هم قبول کردیم‌در ماشین پدرم لیست موکب های ایرانی در راه را از اینترنت گرفت. وقتی به عمد ۸۵ رسیدیم .تصمیم گرفتیم در عمود ۲۰۲ اسکان پیداکنیم.وقتی کهبه آن موکب رسیدیم پدرن گفت که به دلیل گرم بودن هوا شب ساعت ۲ راه می افتیم.شب که شد وسایلمان را جمع کردیم وراه افتادیم تا به عمود۷۰۷ رسیدیم که یک موکب خیلی بزرگ به اسم علی ابن موسی الرضا در آنجا شب را ماندیم .ساعت ۲ شب راه افتادیم تا به عمود۱۱۲۰رسیدیم .شب را استراحت کردیم و صبح بعد از نماز صبح به سمت کربلا راه افتادیم.ما به یک موکب در خیابان شهدا رفتیم. بعد از نماز مغرب و عشا به حرم رفتیم
فرداصبح بعد از نماز به ترمینال رفتیم ویک ماشین مارا به مرقد سید محمد که عموی امام زمان بود وبعدبه سامرا وبعد هم به کاظمین بعدهم به خانه برگشتیم

شیمی،سه‌ شنبه

من مسئول مستند سازی درس زیست بودم ولی چون زیست نداشتی ودو زنگ شیمی داشتم ومن زنگ دو وم شیمی را مستند سازی میکنم
وقتی آقای معتمدی وارد کلاس شد بچه ها تعجب کردند چون زنگ زیست بود و می بایست معلم زیست به جای معلم شیمی می آمد
آقای معتمدی درس را شروع کرد درس در مورد نماد شیمیایی بود
نماد شیمیایی چیست؟ یک یا دو حرف لاتین عناصر که همیشه حرف اول بزرگ نوشته می شود
C:کربن
Cr:کروم
Ca:کلسیم
Cs:سزیم
Kmno4
تعداد اتم=۶
تعداد نوع اتم=۳
Ca(Hca3)2
تعداد اتم=۴
تعداد نوع اتم=۱۱

کلاس فارسی دوشنبه 23 مهر

به نام خدا کلاس فارسی دوشنبه اینگونه بود که : معلم وارد شد و گفت طبق گروه بندی جلسه قبل بنشینید چون امروز پرسش ها به صورت گروهی مطرح می شود و باید اعضای هر گروه به صورت گروهی فعالیت هارا انجام دهند و به پرسش ها جواب بدهند. اول گفت زیر هر جمله در بیت های این شعر خط بکشید تا بعد از شما بپرسم که چگونه خط کشیده اید و بعد معلم شروع کرد به پرسیدن از بچه های کلاس اکثر بچه ها درست جواب دادند به غیر از چند نفر که نمره ی پایینی گرفتند و معلوم شد که در خط کشیدن دقت نکرده اند وقتی کار پرسش معلم از بچه ها تمام شد و نمره ی همه ی بچه ها را وارد کرد مشق های جلسه ی بعد را گفت و از همه ی بچه ها خواست که برای جلسه ی بعد درس هارا بلد باشند و مشقهای خود را نوشته باشند. پایان

مسؤلیت حیاط کفپوش _ هفته سوم

بسم الله الرحمن الرحیم شرح مسؤلیت های قلمرو از این قبیل است: تجویدی :سرگروه و مستند سازی _ ربانی: سخنگو _ جاوری: فرهنگی _ خطیبی : فوتبال دستی و جاکفشی _ پیری و اسماعیلی : تمیز کردن کف حیاط _ جعفری و پورمدنی : نظافت دستشویی پایان

زندگی دوشنبه ۹۸/۷/۲۲

سلام.امروز که دوشنبه بود اتفاق جالبی افتاد و آن هم این بود که آقای اخوان لیست نمرات را به ما نشان ندادند.بعد رفتیم سراغ کتاب که تعداد کمی نیاورده بودند.اول از همه باید بگویم که هر یک از ما تفاوت هایی در مسئله‌ هایی مانند ظاهر،اعتقاد،اخلاق و… داریم که همین باعث تفاوت ما با یکدیگر می شود.به این تفاوت ها هویت فردی می گوئیم.بعد از این بحث به سخنی از امام علی رسیدیم که می گفت: شناخت خود سود مند ترین دانش هاست.آقای اخوان این سخن را روی تابلو نوشتند و گفتند فکر کنیم سود مند ترین دانش ها چه دانش هایی هستند.کمی فکر کردیم اول نظر های متفاوتی نسبت به هم داشتیم ولی بعد متوجه شدیم که اشتباه کرده ایم بلکه بهترین و سود مند ترین ( خود شناسی)است.میدانید چرا؟من دلیلش را می گویم چون اگر نتوانی استعداد هایت را بشناسی نمی توانی به دنبال هدفت بروی و آن وقت است که می فهمی اشتباه کرده ای.خوب باید باز هم فکر می کردیم که آیا درست است یا نه که ناگهان صدای زنگ ما را هوشیار کرد.

هندسه دوشنبه۲۲مهر

به نام خدا

سلام امروز آقای قزوینی پس از وارد شدن به کلاس فیلمی را در کلاس نمایش دادند که توسط خودشان ضبط و تدوین شده بود البته به گفته خودشان هنوز کامل نبود و ادیت بیشتری نیاز داشت .

در این فیلم دو صفحه ۴۲و۴۳ را توضیح دادند سپس سوال های کتاب را حل کردیم که در سوال اول فهمیدیم که به رابطه هایی مثل:AB+BD=AC رابطه های جبری می گویند واشاره ای هم به قضیه حمار شد(حمار به معنای الاغ است و قضیه ای در ریاضی که در مورد این است که اگر دو ضلع کوتاه  مثلث ها را  باهم جمع کنیم از ضلع سوم بیشتر تر می شود مثلا اعداد۳،۵،۸ نمی تواند یک مثلث باشد)ودر سوال بعدی روشی برای پیدا کردن تعداد پاره خط ها توضیح دادند و گفتند اگر در امتحان از فرمولی استفاده کنید و آن را توضیح ندهید نمره کامل سوال را نمی گیرید و روال کلاس را توضیح دادند که:برای هر جلسه باید فیلم آموزشی خودشان را که در کانال آپارات مدرسه قرار دارد در خانه ببینم و فقط تمارین کتاب را در کلاس حل میکنیم.

خدانگهدار

 

زبان انگلیسی

به نام خدا. سلام من عرفان  اسماعیلی هستم . در مورد زبان انگلیسی می گویم .چهار شنبه آقای مهری اول کتاب های ورک بوک  را تماشا کرد. و برای بعضی از بچه ها منفی گذاشت. آقای مهدی  خیلی حرف می زد و آقای مهری به گفت اگر دیگر حرف بزنی از کلاس باید بروی بیرون.بعد آقای مهری  صفحه ی ۱۳ را درس داد و بعد از آن گفتند ۳ تا ۳تا با هم مکالمه  کنید .و اولین گروهی  که این کار  را انجام داد گروه من آقای پیری و محققیآن بودیم و وسط      کلاس با هم مکالمه  کردیم. 

پایان.

کار و فناوری شنبه ۹۸/۷/۲۰

سلام.شنبه آقای مؤذنی که وارد شدند مشق ها را دیدند.به ما گفتند که هر کس که منفی گرفته می تواند تا جلسه بعد بیاورد و نمره را کامل بگیرد.بعد کتاب را باز کردیم و تازه فهمیدیم که باید تا صفحه چهارده درس اول را هم می نشستیمکه اکثراًننوشته بودیم وآن سه نفری هم که نوشته بودند کامل ننوشته بودند.بعد از آن بحث را درباره قطعات تشکیل دهنده هر جسم شروع کردیم.مثال های مختلفی زدیم که ساده ترین آنها خودکار بود.ما فکر می کردیم که خودکار نهایتاً۵ یا۶ قطعه دارد ولی وقتی آن را باز کردیم حداقل ۱۰ قطعه داشت و ما در تعجب بودیم.بعد تازه آقای مؤذنی گفتند یک اتومبیل معمولی دست کم۱۶۰۰۰قطعه دارد.بعدش هم تا جایی که وقت شد کسانی مثل سید علی چند تا از تمرین ها را خواندند و بعضی هم گروهی بود ولی آقای مؤذنی گفتند که باید آنها را هم فردی انجام دهیم.وکلاس تمام شد.

 

حساب یک شنبه 21/7/98

اقای یادگاری در جلسه ی قبل حساب , به ما یک سوال سخت داده بود که برای امروز حل کنیم و چون سوال سخت بود بیشتر بچه ها انرا ننوشته بودند بنابراین خود اقای یادگاری انرا در کلاس حل کرد.وقتی بچه ها جواب را دیدند اهی کشیدند و گفتند ای بابا این سوال چقدر راحت بود و ما نوانستیم انرا حل کنیم . فصل اول را تمام کرده بودیم ,می خواستیم سوالاتی در مورد ان حل کنیم پس اقای یادگاری سه سوال داد و ماانها را هل کردیم و بعد یکی از بچه ها با کمال پروگی سندلی استاد را جا به جا کرد تا خودش بر روی ان بشیند و یکی از بچه ها که نمی خواهم اسم انرا بگویم صندلی را کشید و ان بچهی پرو به زمین افتاد و همه خندیدند و بعد اقای یاداری مشق ها را گفت و .نگ خرد

زندگی یکشنبه ۹۸/۷/۲۱

با نام و یاد خدای بزرگ.سلام امروز مثل همیشه اول آقای اخوان لیست نمرات را به ما نشان دادند.بعد به ما گفتند که اگر مشکلی هست یا نمره ای را برایتان نذاشته ام بگویید.خوب تازه بعضی ها هم مثل خودم نمره دومین مستند را هم گرفته بودند و حسابی خوشحال بودند.بعد اگر یادتان باشد گفته بودم که یک سری برگه دادند برای انتقادات و پیشنهادات و کارهایی که می توانیم خودمان برای مدرسه انجام دهیم.امروز آنها را به ما دادند و گفتند که به سختی و اهمیت آن کارها نمره بدهیم ولی با یک فرق که باید مال آن هفتم را بررسی می کردیم.۱۰دقیقه وقت دادند و بعد برگه ها را از ما گرفتند.من خیلی به ایشان التماس کردم ولی خوب بی ثمر بود خواسته من این بود که دفتر های زندگی را ببینند ولی ندیدند و هنوز هم نمی دانم چرا؟؟؟ بعدش کمی درباره ی فرق دفتر زندگی و مستند صحبت کردیم و زنگ خورد.

زندگی چهارشنبه ۹۸/۷/۱۷

با سلام روز چهارشنبه آقای اخوان گفتند که دفتر ها را روی میز بگذارید تا ببینم ولی چند نفر نیاورده بودند و خوب برایشان بد شد.بعد از آن آقای اخوان یک ویس پخش کردند که یک استادی میگفت:یکبار یکی از مادر های بچه ها آمد و گفت که پسر من در ریاضی ضعیف است که آن آقا می پرسد که آیا پسر شما در خانه ظرف می شوید؟خانم می گوید که چه ربطی به ریاضی پسر من دارد؟ و ایشان دوباره سوال را می پرسند و جواب مادر این است:بله.آن آقا می پرسد که آیا قابلمه ها را هم می شوید ولی این بار جواب بله نیست.آقا می گویند که به پسرتان بگوئید اگر می خواهد ریاضی اش خوب شود قابلمه ها را بشوید.بعد آقای اخوان درباره آن پرسش ها با ما گفت و گو کردند وبه نتیجه هم رسیدیم.و درباره این که زندگی جزیره نیست هم صحبت کردیم و…

پیمایش به بالا