هفتم هدف

شیمی سه شنبه 16 7 98

ما در کلاس5 کلاس شیمی داشتیم چون کلاس 5 به جای در ز دیوار پرده دارد ما انتضار داشتیم استاد از سمت چپ وارد شود ولی اینبار استاد از سمت چپ وارد شد و به ما زد حال زد و بعد استاد به گفت این نوشته هایه روی تخته را در دفتر بنویسید تا بعد من توضیه اش را بدهم اما من و چند نفر دیگر که چشم هایمان خوب نمی دید به روی زمین نشستیم و تا چشم هم زدیم همه به روی زمین بودند و کم کم که به خودمان امدیم همه بر رزی زمین بودیم روی تخته در مورد انواع مواد نوشته بود وانها را دسته بندی کرده بودند وما انها را نوشتیم و استاد در مورد انها توضیه داد و بعد که درس دادن این استاد بزرگ تمام شد در مورد اشپزی حرف زدیم و برایمان تعریف کردند که چگونه و در کجا انگشتان دستشان غط شده استو بعد زنگ خرد کتاس تمام شد

کلاس فارسی شنبه 20 مهر

به نام خداوند کلاس فارسی روز شنبه کلاس خوب و مفیدی بود برای اینکه معلممان آقای مجیدی بعد از دیدن مشق ها و وارد کردن نمره های آنها شروع کرد به پرسش کلاسی ، پرسش کلاسی شنبه از درس اول کتاب فارسی و چند صفحه قبل از آن بود و اکثر بچه ها هم مثل خودم یادشان رفته بود که خودشان را برای پرسش آماده کنند و درس را نخوانده بودند خلاصه که اقای مجیدی شروع کرد به پرسیدن و نفر اول ، شماره ی 13 کلاس یعنی آقای قندهاری بود که در حین شوکه شدن از انتخاب آقای مجیدی باید به درس پاسخ میداد و هیچ چیز هم نخوانده بود .وقتی پرسش آقا از اقای قندهاری تمام شد او نشست و آقا به سراغ نفر بعدی رفتند و از چند نفر دیگر هم پرسیدند ولی وقتی دیدند هیچ کس نخوانده گفتند فردا دوباره از شما می پرسم و باید بلد باشید و بعد هم مشق کلاس را برای جلسه بعد کفتند و کلاس به پایان رسید

ورزش روز شنبه20مهر

سلام باز هم روز ورزش آمد.ما در راه رفتن این دفعه از وسط مادی رفتیم چرا؟چون آب دیگه داخل مادی نبود ومادی خشک شده ودیگر لازم نبودکه دیگر ما بروی ومادی را دور بزنیم .تا وارد ورزشگاه شدیم بچه ها ورزش مورد علاقه ی خود را انتخاب کردند وبه سراغ آن رفتند ولی آقای همت گفت بایداول نرمش کنیم … . ما نرمش کردیم و به فوتبال رفتیم تیم ها تقسیم سه تایی شدند. این دفعه بوفه ورزشگاه کلی از خوراکی های دیگر را آورده بود.در فوتبال تیمی که بازی نمی کرد باید در آن یکی زمین پنالتی تمرین می کردند

پایان

مهارت(تیر اندازی)18مهر

سلام
وارد سالن شدیم ودرمورد جلسه ی قبل حرف زدیم .درمورد حالت گیری و مهم تر از همه امنیت.
بعد به هر نفر 10 عدد تیر دادند وگفتند:تمرین کنید .همه صندلی هارا 45 درجه چرخاندیم وتیر اندازی کردیم . اقای ناصری گفتند: سیع کنید همه ی تیر هارا کنار هم بزنید چون جمع انها مهم است.
بعد از تیرزدن همه جمع شدند و درمورد روزنه دید مگسک و خال سیاه حرف زدیم و چیزی راکه دیدیم نقاشی کردیم بعد نفری سه تیر به ما دادند وگفتند: این سه مورد را تمرین کنید(روزنه دید.مگسک.خال سیاه).
بعد از اتمام تمرین درمورد همسو بودن حرف زدیم وازمایش کردیم که اگر دست خود را به شکل مثلث در بیاوریم ویکی از چشم هایمان را ببندیم چشم ما با جسم همسو میشود.
بعد درمورد خلصی ماشه حرف زدیم که اگر کمی ماشه را فشار دادیم وبه نقته ی سفتی رسید یعنی خلصی ماشه تمام شده واماده ی شلیک است و زمان استاندارد ان بن چهار تا هفت ثانیه است.

فیزیک ۱۷مهر

سلام من امین شیرانی هستم که میخواهم درس فزیک را مستندش را بسازم.به دلیل سفر آقای صیاد زاده به کربلا ی معلی در آنروز معلم ما معلوم نبود و قند هاری تمام مدت مسخره بازی در می آورد حتی درون یکی از مکعب مستطیل های کوچک رفت و وقتی آقای فهامی وارد کلاس شدند بعد از چند دقیقه متوجه شدند.بعد آقای صیاد زاده شروع کردند به درس دان درباره ی تکالیف جلسه ی قبلیه هر نفر قسمتی از متن کتاب را خواند و کمیت _واحد یا (یکا) و ابزار اندازه گیری آن را مشخص کرد. بعد آقای فهامی به درباره ی هر قسمتی توضیح میدهند ومثل چگال که نام دیگر آن (دانسیته) است. چگالی یعنی نسبت جرم به حجم بعد یکی از بچه ها کتابی به نام لهوف که درباره ی مقتل و مقتل خوانی است. را معرفی کرد که در باره ی امام حسین علیه السلام و روز عاشورا بود

درس مهارت ابرنگ هفتم هدف 18مهر

معلم وارد کلاس

وبعد گفت بچه ها چقدر کم هستید.وبعد بچه های دیگر وارد کلاس شدند .ومعلم گفت گه بگذزارید من اول بکشم وبعدشما بکشید معلم شروع به کشیدن کرد قلم را به اب زد

وکشید کشید وزیر رنگ را زد وبعد گفت تا خشک می شود  بیاید تا باهم برای شما به کشیم اول اسمان ابی را برای ما کشیدتا نقاشی خشک شد وبعد رفت سراغ نقاشی خودش

ورنگ اصلی را زد در همین هین اقای اخوان رسید وبه ماگفت چه کار میکنید گفتیم داریم رو رنگ می زنیم و او رفت وبعد زنگ خورد ولی مه نرفتیم و مانیم تا نقاشی کامل شود

وبعد برای ما انسان هارا برای ما کشید اول برای کسانی کشید که سرویس دارند وبعد برای من و بغیه کشید وسرویسی ها رفتند وبعد یکی از بچه ها امد وگفت که سرویس ما خراب شد

ومن چند سوال پرسیدم  و وسایل را ورداشتم و امدم.

چهار شنبه 17 مهر

سلام  امروز  وقتی معتم هنر وارد کتاس شد اول حضور و غیاب کرد  بعد هم  به سراغ همه ی بچه ها رفت تا اسکیس بچه

ها  را ببیند . چنتا از بچه ها  اسکیس شان را کامل انجام نداده بودند .

بعضی از بچه ها کامل انجام نداده بودند ومعلم برای انها منفی گذاشت بعد به سراغ درس امروز رفت . این دفعه دیگر اسکیس درس نداد وبه سراغ نقاشی رفت وبرای مان نقشی زیبا کشید

زندگی_شنبه ۱۳/۷/۹۸

سلام من متین یزدانی هستم امروز درس زندگی داشتیم و آقای اخوان وارد کلاس شدند و لیست نمرات را به همراه مسئول هر درس که باید خودمان اولویت بندی کرده و برای ایشان بفرستیم را به ما نشان دادند.خیلی از بچه ها نفرستاده بودند و بع ضی از آنهایی هم که فرستاده بودند راضی نبودند و به همین خاطر آقای اخوان هم ناراحت شدند چون حرف آنهایی که نا راضی بودند خیلی اشتباه بود.بعد ۵ دقیقه به ما وقت دادند تا اگر میخواهیم با هم مسئولیت ها را عوض کنیم عوض کنیم.بعد که همه چیز قطعی و نهایی شد چیزهایی در مورد ساخت و شناخت با مستند سازی به ما یاد داده و نوشتند.در ادامه درس درباره ی کاربرد دفتر زندگی و چیزهایی از این قبیل بحث کردیم.ولی تازه اینجا بود که فهمیدیم چقدر این دفتر های زندگی در زندگی به ما کمک میکند و میتواند حتی پس از گذشت چند روز یا سال به ما کمک کند که یادمان بیاید آن روز چه اتفاقی افتاده.واین بود یک زنگ شیرین درس زندگی.

 

 

درس نگارش چهارشنبه 17 مهر

به نام خدا

کلاس را مثل همیشه با نام خدا آغاز کردیم.وقتی آقای قربانی وارد کلاس شدند اول از همه با همه دست دادند و سپس به سراغ درس رفتیم.همان طور که در مستند یا نوشته ی قبلی گفتم آقای قربانی به ما موضوعاتی دادند و ما باید با استفاده از موضوعی (جا گذاشتن) که انتخاب شد مقدمه ای برای انشا اصلی می نوشتیم که نوشتیم.ما باید برای این جلسه آن مقدمه را تبدیل به انشا می کردیم.در این جلسه انشا های خود را خواندیم.بچه ها برای موضوع اصلی که فراموشی بود انشا های رنگارنگی نوشته بودند.مثلا یکی از بچه ها خاطره ای درباره ی سفر خود به کربلا و جا گذاشتن برادرش در قسمتی از حرم نوشته بود.انشای خوبی بود.یکی از بچه ها انشایش درباره ی فراموش کردن دوست های خود درسال های قبل بود.او هم انشای خوبی بود.بعضی ها هم سعی کرده بودند انشای خود را طنز بنویسند.خلاصه آقا هم به آنها نمره میداد.بعد از خواندن ها آقای قربانی به ما تکلیف دادند و درس ما در این جلسه تمام شد.از همراهیتان ممنونم.

زیست

سلام دیروز وقتی وارد کلاس شدیم معلم شیمی امد شروع کرد به پرسیدن. بیشتر بچه ها بلد نبودند وقتی پرسیدن تمام شد معلم شروع کرد به درس دادن و تعریف کلماتی مثل پلاسمولیز،تورژسانس،لیزوزوم و میتو کمری اول بچه ها وقتی معلم این کلمه ها گفت بچه گیج شده بودند ولی وقتی معلم معنی این کلمه هارا گفت بچه معنی کلمه هارا نوشتند و فهمیدنند

زندگی دوشنبه ۱۲/۷/۱۳۹۸

سلام برای زندگی روز دوشنبه اول از همه تکلیف ها را چک کرده و بحث را درباره نوشته ی بچه ها در سایت شروع کردیم.بعضی ها مثل خودم یادشان رفته بود که دکمه ارسال را بزنند.بحث که به پایان رسید نوبت به گذاشتن انیمیشن پاندای کونگ فو کار رسید اما باید با زاویه ای دیگر می‌دیدیم چون فقط نمی خواستیم بشینیم و مثل بچه ها فقط ببینیم بلکه می خواستیم درباره اش فکر کنیم.شاید هم خیلی خوب جواب ندادیم ولی وقتی دقت میکردیم چیزهایی می فهمیدیم که جالب بود و همچنین نظرات بچه ها هم جالب و شنیدنی.بعد آقای اخوان پای تابلو جدولی در باره همان قهرمانها رسم کردند و باید هر خصوصیت را بر سر جایش می گذاشتیم که خیلی بحث و اختلاف نظر داشتیم که حل نشد و زنگ خورد.زنگ بعدی که زندگی داشتیم آقای اخوان ما را گروه کرده و به هر گروه یک برگه دادند که آن برگه در مورد پیشنهادات ما برای مدرسه بود.ما هم برگه را پر کردیم و دادیم.بعد رای گیری بر سر نمره هر سوال کردیم و بعد از کلی بحث بالاخره زنگ خورد.


 

درس نگارش/روز سه شنبه/16مهر

به نام خدا

کلاس را با نام خدا آغاز کردیم.اول از همه آقای قربانی به ما گفت که انشا را با چه چیزی شروع کنیم؟ بعد خودشان جواب را اینگونه دادند:اول از همه باید تمام کلمات مرتبط با انشا را بنویسیم.بعد گفتند که موضوع انشا فراموشی است.درباره ی فراموشی چند خاطره گفته شد و بعد به سراغ اصل درس رفتیم.همه یا بیشتر بچه ها نظرهایشان را دادند.مثلا یکی گفت آلزایمر،دیگری گفت جاگذاشتن و بقیه هم یکی پس از دیگری نظرهایشان را دادند.خود آقا آلزایمر را انتخاب کرد و درباره ی آن مقدمه‌ ای نوشتند.سپس درباره ی موضوع های روی تابلو رای‌گیری کردیم.معلممان موضوعی را پیشنهاد کرد و بعد دوباره رای‌‌گیری کردیم و طبق انتظار موضوعی که آقای قربانی پیشنهاد کرده‌ بود بیشترین رای را آورد.سپس آقای معلم به ما امر کردند که شروع به نوشتن کنیم.پس بچه ها شروع به نوشتن کردند.بعد بچه ها مقدمه هایشان را خواندند.یکی طنز نوشته بود و یکی هم جدی.خلاصه این بود کلاس نگارش ما.از توجه‌تان ممنونم.

حساب فصل۱

سلام روزتان بخیر می خواستم درباره ی فصل ۱ درس حساب توضیحاتی بدهم اگر دقت کرده باشین قبل از فصل یک توضیحاتی در باره ی(چگونه ریاضی حل کنیم)رانوشته است.مرحله ی اول :فهمیدن مسئله ،دوم:انتخاب راهبرد مناسب،سوم:حل کردن مسئله،چهارم:بازگشت به عقب شما اگر همهی این مرحله هارا به ترتیب انجام دهید به پاسخ صحیح خواهیو رسید.ما برای انتخاب راهبرد چند راه داریم که که به ترتیب رسم شکل،الگو سازی،حذف حالت های نامطلوب،الگویابی،حدس وآزمایش،زیر مسئله،حلمسئله ی ساده تر،روش های نمادین.که برای هر یک از مسئل یکی از آنها به کار می رود.حالا می خواهم در  باره ی اعداد طبیعی توضیح دهم شمارش اعداد طبیعی اینگونه است۱ ۲ ۳ ۴و….وشمارش اعداد حسابی از ۰ شروع می شود.

من برای شنا می خواهم یه الگو بگویم که سئولاتی مانند صفحه ی ۸ سئوال چهارم به کار می رود این سئوال از شما پاره خط می خواهد وشما فقط با فرمول ۲÷۱_تعداد نقطه×تعداد نقطه وبه جواب می رسید.

از اینکه مر همراهی کردید متشکرم باسپاس.

کلاس فارسی دوشنبه 15 مهر

به نام خدا کلاس فارسی دوشنبه 15 مهر کلاس هفتم هدف اینگونه آغاز شد که معلم این درس یعنی آقای مجیدی وارد کلاس شدند و به همه ی ما سلام کردند و ما هم به همچنین ایشان گفتند که سه نفر از کلاس ما هنوز در مسابقه روخوانی و روانخوانی که از هفته گذشته در کلاس ما آغاز شده بود شرکت نکردند و الان باید هرجا را که آقای مجیدی گفتند بخوانند نفر اول شروع به خواندن ستایش کرد که موضوع آن حمد و ستایش خداوند است و وقتی خواندنش تمام شد بچه ها به او نمره دادند و نفر دوم شروع به خواندن درسی کرد که در مستند قبلی برایتان شرح دادم و خواندن نفر سوم هم مثل خواندن نفر دوم به پایان رسید و پرونده مسابقه ی کلاس ما هم بسته شد بعد از اتمام مسابقه آقای مجیدی برای ما معنی این شعر را شرح دادند و ما هم یادداشت کردیم و در آخر هم زنگ خورد و ما از کلاس بیرون رفتیم این بود کلاس روز دوشنبه ی ما.

درس هندسه دوشنبه۱۵مهر

به نام خدا

امروز آقای قزوینی پس از حضور و غیاب درابتدای درس از بچه ها پرسیدند که همه میدانند چگونه خط ها،پاره خط ها و خط ها را علامت گذاری کنند؟

جواب همه مثبت بود.سپس یک صفحه از کتاب را حل کردیم که موضوعش در مورد ملاک علامت گذاری بود.

که برای راس یک حرف انگلیسی بزرگ،و برای جهت آن حرف کوچک انگلیسی استفاده میشود‌

مثلا یک خط با دو حرف کوچک انگلیسی مشخص میشود چون راس ندارد وبرای گفتن طول پاره خط ABآن را نوشته سپس یک خط در بالای آن قرار میدهیم که به معنی طول است

بعد سوالات کتاب پای تابلو حل و مشکلات ما برطرف شد سپس آقای قزوینی تکلیفی برای حل کردن در خانه دادند

(لطفا نظرات خودتون رو درمورد متن بنویسید تا بتونم بهتر متن بنویسم باسپاس)

خدانگهدار?

فیزیک۱۴مهر

در اول کلاس به مسعولیت های یکدیگر در جلسه ی قبلی فکر کردیم و آقای صیاد زاده تکلیف های ما را دید. تکلیف ما این بود که زیرکمیت ها در کتاب درسی خط بکشید کمیت یعنی اندازه گیری، اندازه گیری هم قسمتی ازفیزیک است . آقای صیاد زاده گفتند برای اندازه گیری چیز اولی که باید آن را داشته باشید کمیت است مثلا طول،این کمیت به ما کمک میکند تا جایی که می خاهیم اندازه گیری کنیم را بدانیم دومین چیزی که ما برای اندازه گیری نیاز داریم واحد است بگذارید یک مثال بزنم مثلا طول حیاط با قدم رضا ۴۲ است ولی با قدم امین ۳۸ به دلیل واحد مشخص نداشتن یا به یک اندازه اندازه نبودن واحد این اندازه گیری اشتباه در آمد وسومین یا درواقع آخرین چیزی که برای یک اندازه گیری کامل نیاز است وسیله اندازه گیری مناسب است مثلا زمان را با ساعت های دیجیتالی و عقربه ای اندازه گیری میکنند . در نتیجه برای یک اندازه گیری خوب و دقیق به کمیت_واحد و ابزار اندازه گیری نیاز داریم

کلاس فارسی شنبه سیزده هفت

به نام خدا شنبه در کلاس فارسی ما در کلاس هدف مدرسه همت اینطور گذشت معلم ما که جناب آقای مجیدی بودند وارد کلاس شدند و به بچه ها گفتند کسانی که جلسه قبلی از روی متن درس نخواندند آماده باشند که بخوانند و بچه ها به آنها نمره بدهند و سه نفر از بچه ها که فایل را از من گرفتند هر وقت که دلشان خواست میتوانند از روی متن درس بخوانند . متن درسی که ما خواندیم از این قرار بود که بچه های جنگل سبز منتظر معلمشان بودند و وقتی معلم آمد به آنها گفت : بچه ها امروز قرار است انشا بنویسید و موضوع انشا هم ارزوی شما در اینده است هر کدام چیزی نوشتند مثلا غنچه گفت می خواهم در آینده باغی بزرگ شوم و خلا صه هر کدام چیزی گفتند در پایان معلم گفت بچه ها آرزود من این است که همه ی شما به آرزوی خود برسید . و برگردیم به کلاس فارسی خودمان بعد از خواندن چند نفر از بچه ها زنگ خورد و بقیه ی بچه ها ماندند برای جلسه بعد این بود کلاس فارسی شنبه ی مدرسه ی همت

پیامها. ۱۴مهر

سلام دانیال هسنم ما امروز پیامها داشتیم آقای فهامی سر کلاس آمد ودر مورد معیت توضیح داد و کامل آن را توضیح دادحفاظت یکی از مهم هابود بعد گفت اتفاقی افتاده که خدا باشما باشد همه گفتند در بین صحبت هابچه ها در مورد مسابقه توضیح دادکه تج یدی و ربانی قبول شدند ودر بله باید پیام میدادند

پیام ها ‌‌.۱۳ مهر

سلام مادیروز پیام ها داشتیم آقای فهامی آمد وبرای ما یک فیلم گذاشت یک فیلم ۲ دقیقه ای همه ی بچه ها دیدند وگفت نظر بدین بچه ها نظر دادند وگفتندبعد دوباره فیلم راگذاشت وهمه گفتن بعد سر تخته رفت ودر مورد مسابقه توضیح دادوهرکی مشورت میکرد