مهر ۱۴, ۱۳۹۸

زنگ ورزش ،شنبه 13مهر

دیروز زنگ آخر برای ورزش ما به حیاط مدرسه رفتیم. مربیهایمان هر دو کلاس را به صف کردند تا با نظم به سمت زمین ورزش حرکت کنیم.ما به همراه آقای تهرانی حرکات کششی راانجام دادیم. بعد از آن آقای همت گفتند بچه هایی که میخواهند فوتبال کنند نزد آقای تهرانی بروند وبازی را شروع کنند. سپس گفتند بچه هایی که میخواهند والیبال و پینگ پنگ بازی کنند همراه من بیابند.البته تعداد بچه های والیبال کم بودند وآن ها هم به تیم فوتبال پیوستند.بچه های پینگ پنگ هم تعداد زیادی نبودند اما به بازی خود ادامه دادند. ما بعد از نزدیک به دو ساعت ورزش دوباره به صف شدیم وبه مدرسه باز گشتیم.

فیزیک۱۴مهر

در اول کلاس به مسعولیت های یکدیگر در جلسه ی قبلی فکر کردیم و آقای صیاد زاده تکلیف های ما را دید. تکلیف ما این بود که زیرکمیت ها در کتاب درسی خط بکشید کمیت یعنی اندازه گیری، اندازه گیری هم قسمتی ازفیزیک است . آقای صیاد زاده گفتند برای اندازه گیری چیز اولی که باید آن را داشته باشید کمیت است مثلا طول،این کمیت به ما کمک میکند تا جایی که می خاهیم اندازه گیری کنیم را بدانیم دومین چیزی که ما برای اندازه گیری نیاز داریم واحد است بگذارید یک مثال بزنم مثلا طول حیاط با قدم رضا ۴۲ است ولی با قدم امین ۳۸ به دلیل واحد مشخص نداشتن یا به یک اندازه اندازه نبودن واحد این اندازه گیری اشتباه در آمد وسومین یا درواقع آخرین چیزی که برای یک اندازه گیری کامل نیاز است وسیله اندازه گیری مناسب است مثلا زمان را با ساعت های دیجیتالی و عقربه ای اندازه گیری میکنند . در نتیجه برای یک اندازه گیری خوب و دقیق به کمیت_واحد و ابزار اندازه گیری نیاز داریم

ورزش13مهرهدف

ما بچه هابعد از نماز به صف شدیم که به ورزشگاه برویم. اقای تهرانی چیزی نگفت ولیان یکی معلم که فامیلش را یادم نبود گفت که باید در صف بایستیم تا اتفاق خطرناکی نیفتد.تا به ورزشگاه رسیدیم والیبالی ها و فوتبالی ها جدا شدند تا هرکی کار خودش را انجام دهد.تا تیم ها تقسیم شدندوبازی شروع شدتیم ما خیلی ضعیف بود و همه کسایی که در تیم ما بودند اعتراض کردند وتیم ها دوباره تقسیم این دفعه برعکس شد وتیم ما خیلی قوی شد(منظورم تیم خودم بود.)در اخر که می خواستیم برویم به مدرسه مستخدم ورزشگاه بوفه ی انجا را باز کرد وهمه ی بچه ها به سوی انجا حمله ور شدند ولی وقتی در بوفه را نگاه کردیم چیزی نبود جز یک نیمچه یخچال فریزر بود که در ان فقت بستنی کیم بود وهیچ چیز دیگری نبود و برای همین بیشتر بچه ها چیزی نخرید.وبعد به مدرسه رفتیم وزنگ خانه خورد.

عربی١٣مهر

بچه ها وارد کلاس شدند وبعد معلم با یک کیسه وارد کلاس شد .ما از معلم پرسیدیم که این کتاب صدالحیات است معلم گفتند:که ما کتاب صدالحیات نگرفتیم ولى به جاى آن کتاب سندبادالعربیه گرفته ایم.

این کتاب CD داشت ومامى خواستیم آن راببینیم به همیند دلیل آقاى احسان پور پای تخته رفت تا دیتاشور را درست کنددر این زمان معلم از بعضی از دانش آموز ها عربی پرسید و بیشترین نمره که 5 بود خودم گرفتم .

بعد دیتاشور با سختی و مشقت زیاد اقای احسان پور و اقای پسران درست شد.بعد ماCDرا گذاشتیم .وبعد ما درس اول را توسط CD آموختیم.

کلاس فارسی شنبه سیزده هفت

به نام خدا شنبه در کلاس فارسی ما در کلاس هدف مدرسه همت اینطور گذشت معلم ما که جناب آقای مجیدی بودند وارد کلاس شدند و به بچه ها گفتند کسانی که جلسه قبلی از روی متن درس نخواندند آماده باشند که بخوانند و بچه ها به آنها نمره بدهند و سه نفر از بچه ها که فایل را از من گرفتند هر وقت که دلشان خواست میتوانند از روی متن درس بخوانند . متن درسی که ما خواندیم از این قرار بود که بچه های جنگل سبز منتظر معلمشان بودند و وقتی معلم آمد به آنها گفت : بچه ها امروز قرار است انشا بنویسید و موضوع انشا هم ارزوی شما در اینده است هر کدام چیزی نوشتند مثلا غنچه گفت می خواهم در آینده باغی بزرگ شوم و خلا صه هر کدام چیزی گفتند در پایان معلم گفت بچه ها آرزود من این است که همه ی شما به آرزوی خود برسید . و برگردیم به کلاس فارسی خودمان بعد از خواندن چند نفر از بچه ها زنگ خورد و بقیه ی بچه ها ماندند برای جلسه بعد این بود کلاس فارسی شنبه ی مدرسه ی همت

پیام ها 98/7/14

به نام خدا .معلم وارد کلاس شد اول معلم درباره ی شنبه هایی که پیام ها داریم گفتند سی دقیقه ی اول متعلق به شما است و می توانید در کلاس کلیپ مرتبط بادرس بگذارید و درباره ی ان حرف بزنید یا کتاب بخوانیم و… .معلم بر روی تخته معیت را نوشت و گفت ای به چه معنا است؟هیچ کس نمی دانست برای همین خود معلم معنی معیت را اینگونه گفت این کلمه یعنی خدا همراه ماست و همه ی کار های ما را می بیند بعد پرسیدند چه ایه ای به این کلمه ربط داشت یکی از بچه ها این ایه را بیان کرد (وهو معکم این ما کنتم)او با شما است.معلم گفت کتاب را باز کنید ودرس را یک نفر بخواند یکی شروع به خواندن کرد درس درباره ی وجود خدا بود و وقتی ان را تمام کرد زنگ به صدا درامد.

قرآن-13مهر

معلم قرآن وارد کلاس شد.حضور و غیاب کرد و اسم هر کس که تکالیفش را انجام نداده بود خواندوگفت:تشویق برای یک نفر و تنبیه برای همه است.به همین دلیل کتاب هارا باز کنید تا از روی کتاب کار کنیم.سپس همه کتاب ها را باز کردند.بعد معلم به همه پنج دقیقه فرست داد تا یک دور از روی کتاب بخوانیم.بعدکه پنج دقیقه تمام شد همه چند خط از روی ان خواند.  سپس صفحات بعدی که تمرین بود را حل کردیم و باصدای بلند از روی آن خواندیم.تکالیف جلسه ی بعد را گفتند. …

پیامها. ۱۴مهر

سلام دانیال هسنم ما امروز پیامها داشتیم آقای فهامی سر کلاس آمد ودر مورد معیت توضیح داد و کامل آن را توضیح دادحفاظت یکی از مهم هابود بعد گفت اتفاقی افتاده که خدا باشما باشد همه گفتند در بین صحبت هابچه ها در مورد مسابقه توضیح دادکه تج یدی و ربانی قبول شدند ودر بله باید پیام میدادند

فیزیک 98/7/14

به نام خدا . در درس فیزیک معلم اول تکالیف مان را دید که زیر کمیت ها خط بکشیم  و بعد درباره ی فیزیک و کمیت ها و واحد های ان و وسایل اندازه گیری ان ها برایمان تو ضیح داد و مطالبی بر رو یه تابلو نوشت و ماهم در دفتر نوشتیم      و به بچه ها گفت که کتاب را بخوا نند و زیر /// ابزار های اندازه گیری /// واحد /// کمیت ها نیز  خط بکشند تما می بچه ها درس را خواندند معلم این کار را کرد  تا به بهانه ی این کار  مطالب  علوم را خوانده با شیم وبرای درس اماده باشیم  وگفت معنی واقعیه فیزیک { اندازه گیری } است وبرای مثال گفت هوا چه چیزی دارد که ما اندازه گیری کنیم     بچه ها نظر های گوناگونی دادند مثال     دما    الودگی   رطوبت  در همین لحظه زنگ خورد وکلاس خالی شد.

پیام ها ‌‌.۱۳ مهر

سلام مادیروز پیام ها داشتیم آقای فهامی آمد وبرای ما یک فیلم گذاشت یک فیلم ۲ دقیقه ای همه ی بچه ها دیدند وگفت نظر بدین بچه ها نظر دادند وگفتندبعد دوباره فیلم راگذاشت وهمه گفتن بعد سر تخته رفت ودر مورد مسابقه توضیح دادوهرکی مشورت میکرد

مسیح یوسفی

سلام من مسیح یوسفی هستم قدی نسبتن بلند دارم و عینکی هستم من بچه ی اول خانواده هستم و یک برادر دارم.
من به رشته ی والیبال و شنا وتیراندازی علاقه دارم.
دوست دارم در اینده مهندس دستگاهای پزشکی بشوم.
حیوانات رادوست دارم.طبیعت راهم دوست دارم.من سگ دارم سه تا لاکپشت دارم مرغ میناو همستر دارم و….
تفریحات من دوچرخه سواری و دیدن فیلم هست. غذای مورد علاغه ی من شیشلک وقرمه سبزی و کله پاچه است.
هیجان را خیلی دوست دارم .دوست ندارم سرگروه یک گروه باشم و از کار های انفرادی خوشم می اید.
گل دوست ندارم ولی عاشق کاکتوس هستم.از فیلم های اکشن خوشم می اید کلیپ های خنده دارهم دوست دارم.
مسافرت به مناطق دور و سرد رادوست دارم.
از همه ی درسها خوشم می اید ولی علوم و کار وفناوری را بیشتر از همه دوست دارم.
از خانه های حیاط دار وبزرگ خوشم می اید.

پیمایش به بالا