بهمن ۲۲, ۱۳۹۸

اردو یکشنبه 6 بهمن

به نام خدای مهربان

سلام با یکی دیگر از مستند ها درخدمتم . این مستند راجع به نمایشگاه چراغ راهنماست . شاید فکر کنید بچگانه است ولی این طور نیست .

وقتی وارد نمایشگاه شدیم اول از همه رفتیم و خوراکی خریدیم . سپس نماز را به جماعت خواندیم و به غرفه اول یعنی غرفه استقبال آمدیم .

۰۱-غرفه-استقبال

در این غرفه برایمان توضیحاتی راجع به نمایشگاه دادند و بعد وارد غرفه دوم شدیم .

غرفه دومی انسان و مراحل رشدش بود .

۰۲-غرفه-دوم

سومی تکلیف و شرایط آن

غرفه۳-تکلیف

چهارمی توحید

غرفه۴

پنجمی نبوت

غرفه۵

ششمی ثقلین

غرفه۶

هفتمی مرجعیت

غرفه۷

هشتمی فروع دین

غرفه۸

نهمی نماز و نیایش و مسجد

غرفه۹

دهمی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر

غرفه۱۰

یازدهمی آشنایی با چاه دنیا و رذائل اخلاقی

غرفه۱۱

دوازدهمی آشنایی با فضائل اخلاقی

غرفه۱۲

سیزدهمی آشنایی با دلایل اثبات معاد

غرفه۱۳

چاردهمی جهنم

غرفه۱۴

و آخرین غرفه ، یعنی غرفه پانزدهم غرفه بهشت بود که دراین غرفه عکسی دسته جمعی انداختیم .

غرفه۱۵

حاج آقایی در هر کدام از غرفه ها توضیحاتی راجع به آن غرفه می دادند .

سپس از نمایشگاه بیرون آمده و به سمت مدرسه حرکت کردیم . تا مستند بعدی خداحافظ !

زندگی ـ یک شنبه ـ 98/11/20

اقای اخوان وقتی که وارد کلاس شدند  اول از همه جدول اکسل زندگی ترم 2 را باز کردند و  تمام نمره ها از اول ترم تا این روز معلوم شد. اقای اخوان از بچه ها سوال کردند که اگر شکایتی دارید یا نمره ها را من اشتباه وارد کردم به من بگویید تا صحیح شود من هم چون اعتراضی نداشتم کلاس را کمی مرتب کردم.بعضی از اعراضات به نظر صحیح نمی امد و اقای اخوان در سایت مدرسه این ها را برسی کردند مشکل ها بر طرف شد. در اخر تایم کلاس اقای اخوان از بچه ها پرسیبدندکه ایا فیلم های پاور پوینت را دیده اند یا نه؟من هر سه فیلم را دیده بودم رفتم و اقای اخوان گفتند که هر چه در فیلم 1 دیده ای را برایمان توضیح بده

و به هر نفر 3 الی4 دقیقه وقت داد تا این کار را انجام بدهد.اقای اخوان به بچه ها گفت مشق برای فردا این است که کتاب 150# را بیاوریم تا امتحانات پدر و مادر ها را تصحیح کنیم

شیمی ۲۱ بهمن

قای معتمدی امروز کمی دیر کرده بود به همین دلیل بعد از ورودش به مدرسه مستقیما به دفتر رفت و به کلاس ما آمد و توضیحاتی درباره کثیفی کلاس ما دادند و گفتند امتحان را از ۱۹ ثابت می کنم یعنی بالاترین نمره شما ۱۹ است و به آقای مجیدی گفتند که بیاید آقای مجیدی گفت نمی‌توانم ایثار را برداشت و آنها را روی زمینشان و هرکس از دور و برش را تمیز کند و اگر کسی تو را شسته بود آن موقع از او نمره کم کنید ولی به خاطر تراز یک آدم خودخواه این کار کنسل شد در واقع شروع کرد به گفتن امتحان در شروع امتحان رضا احسان پور دانش آموز نمونه کلاس که با آقای معتمدی رفیق بود خودکار خود را که در سوی آن اسپینر داشت در آورد و آقای معتمدی شروع کرد با آن بازی کند و رضا احسان پور را اذیت کند یکی از بچه ها شروع کرد به اعتراض که شما تبعیض قائل می شوید آقای معتمدی در جواب دندان شکن گفت من الان دارم امتحان رو خراب می کنم اگر می خوای بیای امتحان تو را هم خراب کنم دانش‌آموز با لحنی تعجب زده و اقرار آمیز گفت نه ممنون امتحانم همینطور خراب هست سپس واحد و شروع به جمع کردن برگها بعد از امتحان آقای مجیدی وارد کلاس شد و اسامی کسانی را که باید می رفتند و مدتی همه خوشحالی کردند همه کسانی که قرار بود بروند جالب این بود که آقای مجیدی در پایان زنگ وارد کلاس شده بود

درس نگارش16/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قربانی وارد کلاس شد با همه دست داد و گفت می خواهم تکالیف یک  هفته پیش را ببینم. آقا اسامی را گذاشت روبه روی خودش وتک تک بچه ها را صدا می زد و بازنویسی حکایت را می دید.بعد که تمام شد گفت خوب همه کتاب هارا باز کنند که می خواهم درس بدهم اقا گفت صفحه 58 را باز کنید صیاد زاده در اینجا یک داستانی نوشته شده بخوان بعد از خواندنه صیاد زاده آقا بلند شد و روی تخته توضیح داد که هر بند یک موضوعی دارد که بعضی وقت ها می توان از جمله ی اول ان بند موضوع را فهمید بعد آقا به بچه ها گفت متنی که صیاد زاده خواند دارای چند بند است بیاید از جمله اول این بند ها موضوع هر بند را بگویید بعد بچه ها دست گرفتند و گفتند بعد از چند دقیقه زنگ  خور آقا امروز هم تکلیفی نداد.

پایان

 

 

درس نگارش15/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

اقای قربانی وارد کلاس شد یک کتاب سیاه در دستش بود اقا اول تکالیفدیروز را دید بعد گفت بچهدها من امروز یک کتاب اورده ام به نام کتاب چشم در چشم بعد اقا کتاب را باز کرد و گفت می خواهم بریتان چند داستان زیبا از این حکایت را برایتان بخوانم شما هم خوب گش کنید اقا شروع کرد خیلی سر و صدا در کلاس بود اما اقا بخواندنش ادامه داد داستان ها درباره زن ها بود و اقایون چگونه با زن هایشان رفتار کنند تا اختلافی در زندگی یشان پیش نیاید اقا دیگر داستانش تمام شد و رفت سراغ یک داستان دیگر که ان درباره زندگی یک زن خانه دار بود باز هم در کلاس یسر و صدا زیاد بود اقا دیگر داستانش تمام شد بعد چه ها درباره داستان سوالاتی از اقا پرسیدند و تا سوالات تمام شد زنگ خورد همه بچه ها سرعی و تند رفتن بیرون.

پایان

زبان ۲۱بهمن

آقای عباسی تکلیف ها را چک کرد بعد از حضور غیاب بعضی ها نوشته بودن بعضی ها بهش بودند بعضی ها اشتباه نوشته بودند بعضی ها کامل و درست نوشته بودند به هر کدام نمره خودشان را داد و گفت کتاب را باز کنید و صفحه ۴۰ را بیاورید او به ترتیب خاصی که کسی از آن چیزی نمی فهمید گفت تا از روی صفحه ۴۰ بخواند بعد از اینکه تمام افرادیکه کلاس خواندند گفت تا به صفحه ۴۱ برویم و تمرین ۲ را حل کنیم تمرین ۲ این بود که می بایست شماره تلفن و آدرس یکی از دوستانم را به زبان انگلیسی بنویسیم پس از مدتی او گفت اگر کسی ننوشته باشد و یا نتواند از روی آن بخواند منفی می گیرد بعد از چند نفر پرسید چه چیزی نوشته اند و می توانند از روی آن بخواند سپس سوال ۳ رفتیم که در آن باید گفت‌وگوی دو نفر را کامل می کردیم گفتگو از این قرار بود که نفر اول یعنی خودمان می گفتیم که می‌خواهیم جایی برویم و نفر دوم می پرسید کجا و چه ساعتی و ما جواب میدادیم سپس می‌گفت من اونجا رو بلد نیستم آدرس بده آقای عباسی گفت هرکس این سوال را درست کند دو نمره به امتحان و اضافه می شود یا نه اگر منفی دارد پاک میشود زنگ خور با کلاس تمام شد

کلاس فیزیک 98/11/20

سلام امروز یک گروه باید می آمدند و تدریس می داد که این گروه ها از آقایون یزدانی،اسماعیلی ومهدی پور تشکیل داده می شد. اینها باید درمورد انرژی های هسته ای توضیح بدهند.که تو این ضیهات شامل از دو فیلم و یک مقاله از آقای مهدی پور بود که فیلم اول درمورد استفاده های صحیح از انرژی هسته ای است و در ادامه این فیلم درمورد در چه جاهایی می توان از این استفاده کرد ودرصد این انرژی در کل جهان چقدر است و در آخر هم گفته بود که چند نیرو گاه انرژی هسته در کل جهان وجود دارد .در وسط این دو فیلم که بلند گو ها خراب شده بود از زمان استفاده کردند ومهدی پور مقاله خود را خواند ودر همان زمان آقای صیاد زاده از فرصت استفاده کرد وزمان فرستادن فایل هارا تعیین کرد. فیلم دوم در مورد ضرر ها و خوبی های این انرژی هسته ای توضیهاتی داده بود .

پیمایش به بالا