مهارت

مهارت اشپزی24/11/98

بسم الله الرحمن الرحیم

اقای پسران به جای اقای کیان داریان امده بود تا که بادمجان و کوکو سیبی درست کنیم اقای پسران وارد کارگاه شد گفت خوب چه کسی می خواد گروهش را عوض کند اقای پور مدنی و اقای مزروعی با هم جا به جا شدند بعد اقا گفت شروع کنید گروه یک سیب زمینی هارا پوست بکنید و رنده کنید گروه دو بادمجان ها را نصف کنید و شروع به سرخ کردنش کنید اقا موقع کار به همه بچه ها سر می زد گروه یک سیب زمینی هارا رنده کرد اقا پسران گفت چهار عدد تخم مرغ داخل کوکو سیبی بریزید بعد هم زرد چوبه و نمک بزنید و هم بزنید گروه دو وقتی سرخ کردید  بعد داخل قابلمه بگذارید و ادویه بزنید و اب و بگذارید قل بخورد گروه یک سیب زمینی ها را سرخ بکنید و بخورید بعد که هم کوکو سیب زمینی ها و بادمجان ها را با معلم ها بخوریم اقای مزروعی برو نان هایت را بیاورتا بخوریم اقای فهامی اقای اخوان و… امدند تا غذا را بخوریم .

پایان

مهارت آکواریوم ۱۷ بهمن

زنگ را که زدند مثل دو هفته ی گذشته عده ای بی خبر  جدا از بچه های کلاس بودند. سپس با یاد آوری به آنها به ما پیوستند.ما که  هفته  ی  گذشته به گل و گیاه نرفتیم جمعیت بی خبر  فکر می کردند که ما به گل وگیاه می رویم. بعد که همگی حاضر در کلاس شدیم ،معلم نکاتی درباره ی انواع ماهی ها و آکواریوم حرف زدنند. معلم اشاره ای هم به آلودگی هایی که ماهی هارا تهدیدمی کند و کنترل الکل ، دما ، نمک و… کردند.سپس آقای صیادزاده وارد کلاس شدند و چند کلامی درباره ی بازارچه ی کسب وکار صحبت کردند . بعد از سخنان آقای صیادزاده بچه ها شروع به صحبت کردن درباره ی بازارچه هایی که سال های گذشته داشتند کردند. سپس معلم درباره تکلیف مان  صحبت کردند که درباره ی تحقیق کردن ماهی و گیاه های خوب برای آکواریوم وتراریوم بود. سپس زنگ خورد و بچه ها به سمت خانه هایشان به راه افتادند.

مهارت آ کواریوم ۱۰ بهمن

وقتی زنگ کلاس را زدند برخی از بچه ها به کلاس رفتند اما خبر نداشتند که قرار است که قرار است ما به بازار گل و گیاه همدانیان برویم. سپس یکی از بچه ها آنها را خبر کرد و همگی به سوی بازار گل و گیاه راه افتادیم تا ماهی ، گیاه تراریوم و گیاه آکواریوم بخریم. خیلی از بچه ها پول برای خرید ماهی وگیاه نیاوردع بودند . سپس به بازار گل و گیاه رسیدیم و به بخش آکواریون پا نهادیم . در آنجا با خیلی از ماهی ها آشنا شدیم ؛ مثل ماهی تترا نئون ،  کولی و…            در آنجا سراغی هم از وسایل آکواریوم گرفتیم اما کمی قیمشان گران بود . همچنین چند تکنیک نگهداری از ماهی وآکواریوم یاد گرفتیم. بعد از بخش آکواریوم به بخش کاکتوس ها راه پیدا کردیم . کاکتوس های آنجا بسیار زیبا ومتنوع بود. سپس معلم کمی درباره ی کاکتوس های تراریوم صحبت نمود و دیگر به سمت مدرسه راهی شدیم اما چون خانه ی من به گل وگیاه نزدیک بود به سمت خانه راهی شدم.

مهارت ۳ بهمن

بعد از نماز سریعا بچه های کلاس مهارت آکواریوم به کلاس چهار رفتند. حدود بیست دقیقه بعد معلم آکواریوم سازی آقای صالحی وارد مدرسه شد وچند نفر از بچه هارا خواندند تا به کمکشان بیاییم وچند قطعه شیشه بلند کنیم. بعد از بلند کردن شیشه ها وبردن آنها به کلاس معلم چند چسب نواری پهن با خود آورد تا با آنها شیشه ها را به هم متصل نماییم.قبل از متصل کردن شیشه ها با چسب نواری پهن معلم ما را به گروه های دو نفره تقسیم کرد و بعد کارمان را شروع کردیم. پس از متصل کردن شیشه ها به هم نوبت چسباندن شیشه ها به هم به وسلیه ی چسب آکواریوم بود. بعد از چند دقیقه استفاده از چسب آکواریوم،بوی آزار دهنده ای در کلاس پیچید . بعد از آن نوبت چسباندن تکه شیشه های در آکواریوم بود .سپس معلم تکلیف مان که تحقیق درباره ی بهتین ماهی ها برای آکواریوم و بهترین گیاهان برای تراریوم گفت و زنگ خورد.

 

 

کلاس مهارت آکواریم 3 بهمن

در ابتدای کلاس

در همان ابتدای ترم آقای صالحی به دلیل آوردن شیشه کمی دیر کردند. پس از آوردن آن ها و البته پس از حضور و غیاب هر کس با یکی دیگر گروه می شد چون هر دو نفر یک آکواریم می ساختند. در آخر ساخت هم یکی به خانه می برد و دیگری هم اگر می خواست در خانه می ساخت یا هم اگر می توانست به خخانه ی دیگری میرفت.

ساخت آکواریم

برای ساخت باید اول باید تمامی دیواره ها را با چسب نواره ی پنج سانتی به هم وصل می کردیم و بعد کف آن را با همان چسب می پوشاندیم و بعد از آن آن ها را با چسب آکواریم می چسباندیم. برای گذاشتن چسب آکواریم باید نخد نخد آن ها را می گذاستیم و بعد با دست روی آن ها می کشیدیم تا محکم بچسبند. بعد از انجام دادن آن ها آقای صیادزاده کمدی در کلاس شماره ی سه به ما دادند تا شنبه آن جا را مرتب کنیم و آن ها را در آن جا بگذاریم.

مشق

برای هفته ی بعد هر گروه باید در مورد سه ماهی که دوست دارد پرورش دهد تحقیق کند. 

مهارت اشپزی۳۰آذر ۱۳۹۸

این جلسه قرار بر این بود که ۲ گروه از ۳ گروه خوراک سبزی جات درست کنند و گروه دیگر بادمجان اول اقای کیوان داریان طریقه پخت هر دو را از هر دو گروه پرسیدند و بعد خودشان توضیح دادند بعد ما مواد لازم را روی کاغذی یاداشت کردیم و به خرید رفتیم در راه گفتند که امروز باید قیمت هر چیز و وزن ان را به پرسید و یاداشت کنید ما مواد لازم که ایناها بود را خریدیم

۱.سیب زمینی ۲.لوبیا سبز۳.قارچ۴.هویج۵.کدو ۶.کره

بعد از خرید اینها به مدرسه برگشتیم چون گروه ما گروه خوراک سبزیجات بود من فقط دستور خوراک سبزیجات را توضیح می دهم اول سیب زمینی ها را گذاشتیم تا بپزد بعد هم باقی چیز ها را به ترتیب شستیم ریختیم تا بپزد سیب زمینی ها را به سختی پوست کندیم و به حالت خلالی قاچ کردیم و با گازی که نشتی گاز داشت به سختی سرخ کردیم بعد بقیه مواد را که در اب گذاشته بودیم تا بپزد را اب کش کردیم و در ماهیتابه کره ریختیم تا اب شود بعد سبزیجات پخته شده را تفت دادیم و در اخر سیب زمینی ها را هم به ان اضافه کردیم این کار را دو بار انجام دادیم و اماده شد برای خوردن ساعت حدود ۳ونیم بود که شروع به خوردن کردیم به همراه اقای مجیدی و برخی نهمی ها و بعد به خانه رفتیم

مشق ها

نوشتن گزارش و دیگر هیچ تازه جلسه اخر هم بود

کلاس تیر اندازی 23 آذر

آمادگی برای رفتن

به دلیل آینکه حاج آقا ناصری زود تر از آقا ی مجیدی به مدرسه می آمد کسانی که سرویس داشتند با حاج آقا رفتند و آنهایی که نداشتند با آقای مجیدی رفتند.

در ابتدای کلاس

مانند جلسه ی قبل حاج آقا از ما اول کمی سوال راجع به تیر اندازی پرسیدند تا ببینند کسی چیزی را یادش نرفته باشد. همچنیمبه دلیل اینکه این جاسه می خواستیم ایستاده تیر اندازی کنیم ایشان تاکید زیادی روی حالت تیر اندازی در پرسش های خود داشتند.

در ادامه ی کلاس

مانند جلسه ی قبل ایشان اول یکی یکی همه ی بچه هارا جلوی صلاح ها بردند تا اصول ایستادن همه را ببینند .البته برای تمرین ماشه کشی هم بود.در حین تمرین ماشه کشی و تمرین ایستادن حاج آقا یکی یکی می آمدند و اصول ایستادن همه را می دیدند و مشکلات همه را به آنها میگفتند تا ما  آن ها را درست کنیم.

در پایان

مانند جلسه یقبل به همه تیر و سیبل می دادند تا تیر اندازی کنیم.

 

مهارت کار با چوب ـ23\9\98

سلام .اقا که وارد کلاس شدند رفتیم که تخته چوب ها را که تا نصف پیش برده بودیم بیاوریم .در آشپزخانه هم همه ای درست شده بود خیلی شلوغ بود چون کلاس مهارت آشپزی با کلاس ما{مهارت کار با چوب } قاطی شده بود ، انها داشتند آشپزی میکردند و ما هم میخواستیم چوب هایمان را برداریم بلاخره توانستیم بدون مصدوم تمام کنیم?.بعد بچه ها پیشنهاد دادند به حیاط برویم. حیاط سرد نبود و برای همین به انجا رفتیم.این دفعه کارمان سخت تر بود و باید پیچ را در چوب ها ببندیم تا محکم شود . خیلی سخت بود برای همین کارمان با سرعت پیش نمی رفت.اولش حوصله سر بر بود.ولی بعد پر ماجرا شد. ما برای اینکه کارمان راحت تر باشد رفتیم و با دریل توی کارگاه سوراخ شان بکنیم تا راحت تر شود .ما خواستیم. دستگاه را راه اندازی کنیم که دیدیم پیچ مخصوص ندارد و آقای موذنئ گفتند که یک میخ را برو و سرش را صاف کن تا به جای پیچ مخصوص بگذاریم .من رفتم و با دستگاه پرس توی آشپزخانه سرش را صاف کنم ولی آنقدر جلوی آقای صالحی چرخاندم (خیلی محکم) که توانستم بترکانمش (شکست)??????،خب هنوز سرش صاف نشده بود؟ آخرش هم صاف نشد و آقای موذنی یک پیچ دیگر را جایگزین کرد. بعد که چوب ها سوراخ شد توانستیم کارمان را راحت تر از قبل پیش ببریم. تازه امروز یکی از پیچ گوشتی ها سرش خراب شده بود و کارمان سخت تر بود ولی دعوا نمیکردیم چون حضور گرم آقای موذنی نگذاشت??????. خودمان می خواستیم جنگ کنیم ولی اگه میکردیم آن وقت یک منفی میخورد جلوی اسممان توی دفتر انظباطی??.(با تشکر )

پایان

مهارت کار با چوب ـ 9\9\98 ـ شنبه

روز نقشه کشی برای ساخت کمد فرا رسید.

اقای صالحی وارد کلاس شد و همه ی بچه ها روی هوا بودند ،یکی روی میز،یکی تخته را پاک میکرد و یکی اثلا بیرون کلاس بود. همه نشستیم ولی اقای صالحی یک جورایی عصبانی بود.به خیر گذشت و شروع کردیم به گروه کردن بچه ها، در اولین باری که گروه شدیم چند نفری راضی نبودند.یا از شخصی که داخل گروه بود راضی نبودند یا که در گروه دوستان خود نبودند و می خواستند پیش دوستان خود باشند.چند باری گروه ها را از اول چیدیم تا همه راضی شوند اما اقای قندهاری هنوز هم راضی نبود ولی با صحبت های اقای صالحی این مشکل هم حل شد.همه با توجه به گروه هایی که تقسیم شده ایم نشستیم . اقای صالحی گفتند این اندازه ها را یک جا یادداشت کنید و شروع کردند . شکل کمد را کشیدند و اندازه هارا روی تابلو نوشتند و برایمان توضیح هم دادند. کمی سخت بود ولی بچه ها خوشحال بودند که میخواهند کمد مخصوص خودشان رابسازند.وقتی که اقای صالحی تمام اندازه ها را نوشتند و توضیح دادند هنوز وقت کلاس تمام نشده بود به همین دلیل ما را ازاد گذاشتند که هر کاری دلمان میخواهد انجام دهیم .

پایان

کلاس مهارت 16 آذر

در اوایل زنگ به سالن تیر اندازی زیتون در خیابان دکتر حسابی رفتیم.به دلیل اجازه نداشتن برای نیاوردن کیف های خود نتوانستم بعد به خانه برگردم چون خانه ی ما در همان خیابان است.

در اوایل کلاس

در همان ابتدا آقای ناصری تمام  نکاتی را که به ما آموختند را در آنجا یک توضیح کوتاهی در مورد همه چیز دادند تا بتوانیم تیر های دقیق و خوبی بزنیم.

توضیح ها

در آن توضیح ها ایشان روی دو چیز تاکید داشتند.ماشه کشی و تطبیق عناصر دید.ماش کشی یعنی چگونه رها کردن ماشه و تطبیق عناصر دید یعنی قرار گرفتن چشم و  روزنه ی دید ومگسک و خال سیاه در یک راستا.

ماشه کشی و تطبیق عناصر دید

بعد از آن توضیح ها ایشان چهار نفر چهار نفر فرستادند تا همه ماشه کشی و تطبیق عناصر دید  را درک کنیم.

در پایان کلاس

بعد که پرسش هم تمام شد هر نفر ده تیر و یک سیبل گرفت تا بتواند تیر زدن را امتحان کند. بعد که تیر زدن تمام شد همه اسم و تاریخ را روی سیبل نوشتیم تا پیشرفت خود را ببینیم در این چند جلسه ی باقی مانده.

98/9/9 مهارت تیراندازی

معلم وارد کلاس شد و دستگاه پرزکتور را روشن کرد گفت امروز باید درس را تمام کنیم و تا جلسه ی بعدی به سالن تیر اندازی برویم

درس اول  امنیت و سلامتی

1/لوله ی اسلحه را به سمت کسی نگیریم

2/کنار هدف نیستیم

3/انگشت روی ماشه ی اسلحه نباشد

4/سر پوش اسلحه را نگذاریم

5/خود را گرم کنیم

درس دوم  اجزا ی تشکیل دهنده ی سلاح تفنگ و تپانچه ی بادی

اجزا ی تپانچه بادی

قبضه . ماشه . کپسول . شکاف درجه . دریچه.لوله.مانو متر . پاشنه قبضه

اجزا ی تفنگ بادی

جای گونه . روزنه دید . طبلک . دریچه . لوله . مگسک . کپسول . ماشه . قبضه . پاشنه سلاح

نکته … تفنگ افراد چپ دست و راست دست با یک دیگر متفاوت است

درهنگام شلیک به هدف برای این که شلیک خوبی داشته باشیم نباید به سلاح فشار بیاوریم تا دست مان نلرزد . بعدهم یک نفس ساده می کشیم و بعد از 4 تا 5 ثانیه

ماشه را از خلاصی در می اوریم بعد خیلی ارام شلیک می کنیم و تا 3 نگه می داریم

مهارت نجاری 9/9

سلام امروز بعد از دیدن رحل هایی که ساختیم رفتیم سراغ انواع چوب ،مثلا چوب گردو که برای ساختندمبل و صندلی و قاب تابلو فرش استفاده می شود ومحکم هست و به همین دلیل برای ساخت صندلی استفاده می شود. بعد گفتند که به نظر شما چرا داخل در ها ی خانه مقوا استفاده شده است؟ به خاطر اینکه باید در ها سبک باشند تا راحت باز و بسته بشوند. بعد در مورد تلفظ صحیح کلمه ممرز که یک نوع چوب است گفت وگو کردیم و بعد تلفظ آن را در گوگل پیدا کردیم . بعد در باره مقاوم سازی رحل ها بحث کردیم هرکسی نظری داد ولی بهترینش این بود که پایه هارا با زنجیر به هم وصل کنیم.
بعد گفتند که سه جلسه آینده را می خواهیم به ساختن کمد بپردازیم بعد طرف های مختلف کمد را کشیدیم و در آخر هم شکل سه بعدی آن را کشیدیم . وبعد تعداد تخته هارا بدست آوردیم که ده تکه تخته می خواستیم.بعد رفتیم اندازه تخته ها را به دست اوردیم ( باتشکر)

مهارت تیر اندازی شنبه دوم آذر

در اوایل کلاس

اول به دلیل تشکیل نشدن جلسه ی قبل آقای ناصری در مورد چگونگی داشت این چند جلسه توضیح داد که این کار جلسه ی اول بود.برای رفتن به باشگاه همه باید تمام نکات چه ایمنی و چه عملی را بلد باشند .برای همین ایشان برای توضیح خود از قبل چیزی روی یکی از نرم افزار های مجموعه ی آفیس آماده کرده بودند تا توضیح بدهند

نوشته ها

آن نوشته ها یک مقدمه داشت که حاج آقا از همه دلیل انتخاب مهارت تیر اندازی را پرسید.آن نوشته ها درمورد انواع تفنگ،چگونگی محیط تیر اندازی و چه توانایی هایی باید داشته باشیم تا بتوانیم در این ورزش موفق باشیم.در زمانی که داشتیم می نوشتیم به وسایل لازم برای تیر اندازی رسیدیم و به همین دلیل ایشان عکس وسایلی که لازم هست را نشان دادند.

ادامه ی نوشته

در ادامه در نوشته در مورد اندازه ی قطر تیر انواع تفنگ های مختلف صحبت کردیم.بعد از اینکه کلاس تمام شد حاج آقا گفتند که هر جلسه از نوشته ها می پرسند.

 

تیر اندازی ۱۶ ابان

سلام حسین هستم. در اخرین تمرین تیر اندازی قرار بود که از هفته قبل پول بیاوریم تا شرط ببندیم. اگر چه که شرط بندی حرام است ولی در ورزش های مانند تیر اندازی و اسب سواری و…..  شرط حرام نیست چرا چون این ورزش ها در  دین اسلام وجود دارد ومشکلی با شرط ندارد. ما رسیدیم به ورزشگاه وشرط بندی را شروع کردیم. اقای ناصری ما را گروه گروه کردند وخودشان هم و اقای مجیدی هم شرکت کردند.        گروه ها به صورت چهار نفره بودند. هر نفر در شرط ۲۰۰۰ تومان پول گذاشت وشروع کردیم ما به دو صورت باید تیر اندازی میکردیم یک صورت نشسته(اسان) وبه یک صورت ایستاده(سخت). گروه ها به نوبت تیر اندازی می کردند و گروه هایی که تیر اندازی نمی کردند یا پینگ پنگ بازی میکردند یا اقای ناصری از بچه ها به نوبت امتحان می گرفتند. وقتی همه تیر اندازی کردند امتحان دادند بچه ها گفتند که برنده هارا مشخص کنند ولی معلم ها قبول نکردند و گفتند شنبه میان تمام دانش اموزان مدرسه مشخص می کنیم که در میان انها تشویق شوید.   پایان

کلاس مهارت بازی و ریاضی پنجشنبه 16 آبان

معلم

به دلیل نیامدن آقای پسران آقای اخوان سر کلاس آمدند.اول فکر کردیم که آقای پسران با کمی تاخیر می آیند اما تا آخر کلاس آقای اخوان معلم ما بودند.

شروع کلاس

کلاس 3 خیلی کثیف بود به همین دلیل به دفتر آقای مجیدی رفتیم و چند جاروی دستی گرفتیم و شروع به تمیز کردن کردیم. آقای اخوان به ما گفتند که هرکش آشغال هایی کا جمع کرده را روی میز بگذارد و شروع به قسمت بندی کرد.

در طول کلاس

در طول کلاس آقای اخوان به ما گفتند که چه کار کنیم که بازیی که می سازیم جزاب و هیجان انگیز باشد وشروع به گذاشتن قوانین برای بازی آشغال جمع کردن شدیم

تغییر قوانین بازی های مشهور

اول با بازی دالون شروع کردیمکه می خواستیم قوانین آن را جوری تغییر دهیم که بازی جزاب شود. بعد کم کم وارد بازی مار و پله شدیم که می خواستیم آن بازی راهشت نفره انجام بدیم. به چهار گروه دو نفره تقسیم شدیم و شروع به بازی کردیم.کمی بعد آقای اخوان رفتند. بغضی از بچه ها بلند شدند و بازی به هم ریخت و دیگر بازی نکردیم.بعد که آقای اخوان آمدند از ما دلیل تمام کردن بازی را خواستند و بعد به این نتیجه رسیدیم ک بازی خسته کننده شده و شروع به درست کردن قوانین شدیم.

مهارت(تیر اندازی) 9آبان

اول درمورد حالت گیری صحبت کردیم بعد هم درمورد تتبیق وبعد تتفس
حالت گیری:از اولین روزی که به کلاس مهارت رفتیم درباره ی حالت گیری صحبت کردیم بعد از گفت و گو بچه ها دوگروه شدند اول ماشه گیری را تمرین کردیم و بعد از پنج دقیقه حالت گیری بدن را تمرین کردیم خیلی ها ایراد داشتند و ان را بر طرف کردن در این میان خیلی ها داشتند پینگ پنگ بازی میکردند و حواس ما پرت می شد و بعد از ان انها رفتند برای تمرین و ما پینگ پنگ بازی کردیم .بعد که تمرین ها تمام شد اقای ناصری درباره ی تتبیق صحبت کرد.
تتبیق:تتبیق یعنی منِ تیر انداز روزنه ی دید مگسک و خال سیاه سیبل را با هم تتبیق بدهم بعد اقای ناصری ازما نظر سنجی کرد که چه کسانی علاقه مند شدند تقریبا همه علا قه مند شده بودند
تنفس:آقای ناصری گفتند: فعلا در این کلاس بحثی نمیکنیم.
ازما پرسیدند چه کسانی می خواهند ایستاده تیر بزنند من وسه نفر دیگه نظرما ایستاده بود ولی بقیه نشسته زدند. افرادی که داشتند پینگ پنگ بازی میکردند توپشان آمد در محوطه تیر اندازی تجویدی آمد بردارد که آقای ناصری او را از سالن اخراج کرد بعد هم نفری ده تیر زدیم وبعد کلاس تمام شد.
(باتشکر)

25 مهر مهارت: آبرنگ معلم :آقا ی محمد حسین محمد صالحی مستند سازی : محمد صیادزاده

معلم وارد کلاس شد وگفت امروز فقط نگاه کنید و با آبرنگ کار نکنید تا اینجا فقط زیر رنگ ساختمان و ناقوس را زده بودیم و هنوز نقاشی خیلی کار داشت

او اول مقوا  مخصوص رابا چسب کاغذی چسپاند و بعد روی رنگ ها با اسپری آب آب پاشید . او با قلم شمشیری پنجره ها را رنگ کرد و بعد با قلم ساده

به طرح گذاشتن روی دیوار مشغول برای این کار باید قلم را سریع روی صحفه کشید.بعد پرده ها را رنگ کرد برای رنگ آمیزی آن لازم نیست دقیق رنگ کنیم

چون زیبایی نقاشی آبرنگ به آشفتگی آن است. وبعد نوبت به رنگ کردن نرده ها رسید. این بار نیز از نوک قلم شمشیری استفاده می کنیم. حالا طرح پنجره های ناقوس و آدمها را می کشیم.و بعد آن ها را رنگ

می کنیم .حالا سیم ها ی برق و ریزه کاری ها و… نقاشی می کنیم .

 

   پایان

کلاس مهارت تیر اندازی پنجشنبه 9آبان

به نام خدا

باسلام. با یکی دیگر از مستندها در خدمتتان هستم. اول از همه آقای ناصری برای ما مبحث تیر اندازی را مرور کردند. البته با جزئیات بیش تر توضیح دادند. حرف هایشان درباره ی تفنگ بود و تطبیق روزنه ی دید، مگسک و صد البته خال سیاه بود. درباره ی طرز حالت گیری گفتند که برای این پا را به اندازه ی عرض شانه باز می کنیم که تعادل ما حفظ شود. سپس آزمایشی در این مورد انجام دادند. آزمایش این گونه بود که بای چشم هایمان را می بستیم و با پای جفت به مدت سی ثانیه ثابت می ایستادیم. آقای ناصری گفتند که اکثرمان بدنمان تکان می خورد. سپس اول پنج نفر پنج نفر بدون تیر تمرین کردیم و بعد هر کسی می خواست وایساده تیر بزند وایساده تیر زد و هر کسی هم که خواست نشته تیر بزند.

Image result for تفنگ مسابقات تیراندازی

قرار بر این شد که در جلسه ی بعدی که آخرین جلسه است شرط بندی کنیم. البته در تیر اندازی شرط بندی حرام نیست. خدانگهدار

مهارت1398/8/9

امروز ما دوباره به سالن تیر اندازی رفتیم. حاج آقا اول به ما وعده ی شرط بندی و امتحان در جلسه ی بعد را داد بعد بچه ها تعجب کردند و گفتند مگر شرط بندی حرام نیست؟ حاج آقا گفت شرط بندی در هر چیزی به غیر از تیر اندازی حرام است. و بعد در مورد حالت گیری و تنفس حرف زدند بعد از چند دقیقه ما پشت سلاح رفتیم و 10 دقیقه مباحثی که حاج آقا درس داده بودند و این جلسه درس داد را تمرین کردیم . وقتی کسی نوبتش تمام میشد ویا هنوز نوبتش نشده بود پشت سر کسانی که تیر می انداخت پینگ پنگ
را هوایی بازی می کردند . بعد از تیر انداختن اشکالاتمان بررسی و رفع شد، بعد هر کداممان10تیر انداختیم و بعد سوار بر پراید حاج آقا شدیم . در ماشین ،ربانی که موبایل حاج آقارا گرفته بود مثل بچه ها با موبایل خاموش ادای حرف زدن باگوشی را در می اورد . ولی ما اخر نفهمیدیم با مادرش حرف میزند یا با اکبر همسایه

مهارت ابرنگ‌

ما قرار شد که کمی زود تر برویم سر کلاس زیرا معلم قرار بود زود تر برود برای همین سریع شروع کرد به کشیدن اول دونیمکت را به هم وسل کرد وبعد هم از یکی از بچه ها چسب گرفت وبعد ورقه ی هالامونی را چسب زد ورفت

تا قلم وابرنگ خود را بیارد وتا که اورد گفت که من بروم ودستمال بیاورم و جعفری را برای اوردن اب فرستاد تا وقتی که اوردیم شروع کرد به کشیدن وخیابان ها را رنگ کرد تا رنگ ها طراحی را به پوشانند وزیر رنگ را زد وبعد از ۵ یا ۶دقیقه بعد شروع کرد بکشیدن رورنگ را زد وکمی صبر کرد تاخوشک شود و بعد جزعیات را کشید وبعد خط های کامل کننده را زد  وبعد با قلموی شمشیری امضای خودشان رازدند وبچه ها گفتند ما به کشیم معلم گفت من کار دارم ونمی توانم امروز کمک شما کنم تا شما ان ها رابکشید.

مهارت تیر اندازی 2 آبان

امروز بعضی از بچه ها با آقای مجیدی و بعضی با آقای فهامی آ مدند واقای ناصری بعد از ما به کلاس آمد بعد درمورد جلسه ی قبل بحث کردیم.
بعد آقای ناصری گفتند: یک تیر انداز ماهر ماشه کشی خوبه دارد. ازما پرسیدند به نظر شما چندمین بند انگشت را باید روی ماشه گذاشت هرکس نظری داد خیلی ها گفتند: بند اول که درست بود.
بعد گفتند:باید کجای بند اول را باید گذاشت؟ بچه ها گفتند وسط بند اول بعد دو گروه شدیم. ورفتیم برای تمرین بدونه تیر.
حالا نفری 10 تا تیر به ما دادند وگفتند شروع به تمرین کنید.
بعد نفری یک تیر به ما دادند و گفتند: حالاایستاده بزنید .(البته نظر من بود).
(با تشکر)

مهارت(تیر اندازی)18مهر

سلام
وارد سالن شدیم ودرمورد جلسه ی قبل حرف زدیم .درمورد حالت گیری و مهم تر از همه امنیت.
بعد به هر نفر 10 عدد تیر دادند وگفتند:تمرین کنید .همه صندلی هارا 45 درجه چرخاندیم وتیر اندازی کردیم . اقای ناصری گفتند: سیع کنید همه ی تیر هارا کنار هم بزنید چون جمع انها مهم است.
بعد از تیرزدن همه جمع شدند و درمورد روزنه دید مگسک و خال سیاه حرف زدیم و چیزی راکه دیدیم نقاشی کردیم بعد نفری سه تیر به ما دادند وگفتند: این سه مورد را تمرین کنید(روزنه دید.مگسک.خال سیاه).
بعد از اتمام تمرین درمورد همسو بودن حرف زدیم وازمایش کردیم که اگر دست خود را به شکل مثلث در بیاوریم ویکی از چشم هایمان را ببندیم چشم ما با جسم همسو میشود.
بعد درمورد خلصی ماشه حرف زدیم که اگر کمی ماشه را فشار دادیم وبه نقته ی سفتی رسید یعنی خلصی ماشه تمام شده واماده ی شلیک است و زمان استاندارد ان بن چهار تا هفت ثانیه است.

درس مهارت ابرنگ هفتم هدف 18مهر

معلم وارد کلاس

وبعد گفت بچه ها چقدر کم هستید.وبعد بچه های دیگر وارد کلاس شدند .ومعلم گفت گه بگذزارید من اول بکشم وبعدشما بکشید معلم شروع به کشیدن کرد قلم را به اب زد

وکشید کشید وزیر رنگ را زد وبعد گفت تا خشک می شود  بیاید تا باهم برای شما به کشیم اول اسمان ابی را برای ما کشیدتا نقاشی خشک شد وبعد رفت سراغ نقاشی خودش

ورنگ اصلی را زد در همین هین اقای اخوان رسید وبه ماگفت چه کار میکنید گفتیم داریم رو رنگ می زنیم و او رفت وبعد زنگ خورد ولی مه نرفتیم و مانیم تا نقاشی کامل شود

وبعد برای ما انسان هارا برای ما کشید اول برای کسانی کشید که سرویس دارند وبعد برای من و بغیه کشید وسرویسی ها رفتند وبعد یکی از بچه ها امد وگفت که سرویس ما خراب شد

ومن چند سوال پرسیدم  و وسایل را ورداشتم و امدم.

پیمایش به بالا