دروس

شیمی سه شنبه ۹۸/۷/۲۲

آقای معتمدی یعنی معلم شیمی ما جلسه‌ی پیش به ما گفته بود به صورت اختیاری چیپس درست کنیم و حدود هشتاد در صد بچه ها درست کرده بودند واز بین آنها ده درصدشان خیلی خوب و ترد بود و بعد آقای معتمدی به آنها ۲۰داد .درس این جلسه علاییم خطر بود آقای معتمدی برای این باید به ما خواندن علامت مواد را یاد میداد .وقتی آنها را درس داد از آنها سوالاتی در مورد تعداد اتم پرتعداد نوع اتم داد و نوع ماده را میدان و ما باید تعداد اتم ‌تعداد نوع اتم را تشخیص میدادیم و بعد از دادن سه سوال اینگونه ای که اکثر بچه ها آنها را درست نوشتند و دیگر خیلی خوب یاد گرفته بودند زنگ خرد و ما رفتیم . تمام

در کربلا ۱

قسمتی از مسیر را با ماشین و حدود ۲۰  کیلومتر را هم پیاده طی کردیم بعد از پیاده روی به شهر کربلا رسیدیم درخودشهر کربلا حدود ۵ کیلومتر مسافت را پیاده طی کردیم تا به بین الحرمین رسیدیم به اقا سلامی عرض کردیم و بعد هم بسمت حرم حضرت ابوالفضل از دور سلام دادیم و اذن دخول گرفتیم بعد به محل قرار خود که ازقبل با مادر جان خود گذاشته بودیم رفتیم قرار ما درب خیمه گاه بود ولی چون خیمه گاه چند درب ورودی وخروجی داشت دچار سردرگمی شدیم ولی بالاخره پس از مدتی همدیگر را پیدا کردیم مادر وخواهرم به سمت اسکان خواهران رفتند ولی برای من و پدرم جا نبود برای همین ما به یک موکب عراقی دعوت شدیم و شب را انجا در بام طبقه چهارم سپری کردیم برایم سخت بود ولی به عشق امام حسین شب را بسر بردیم

کلاس پنج هفتم مسئولیت

به نام خداوند جان خرد

مسئولیت های کلاس پنج

مسئول اجراعی  گذاشت ساعت گذاشتن میز معلم

ابراهیمی_حبیبللاحیان

مسئول نظافت شامل خالی کردن سطل _جارو کشیدن _جمع کردن اشغال های بزرگ

دهقان _ریاحی_افشار

مسئول تزئینات شامل زیبا کردن محیط کلاس برچسب چسباندن به قفسه ها

اسدی _زرگر باشی

مسئول جمع و گذاشتن صندلی ها و صف های نماز

احسانپور_اسماعیلی

گروه نو اندیشان

 

کلاس هندسه دوشنبه 22مهر

توضیح های معلم راجع به روند کلاس در سال

آقای قزوینی به آرمین نظری گفت که آقا را در یکی از کانال ها در بله عضو کند که همه ی هفتمی در آن باشند تا  ایشان کیلیپ های آموزشی را در آنجا در آن جا بگذارند. آن کیلیپ ها راجع به درس ایشان است که در جلسه ی بعد می خواهند درس بدهند.

فیلمی که در کلاس دیدیم

فیلمی که در کلاس دیدیم آقای قزوینی صفحه ی 42 و 43 را درس دادند که در مورد خط،نماد مثلث و محل قرار گیری اش و قضیه ی حمار بود.

حل مشق

سوالات 1،2،3 را به ترتیب محمد مضروعی سهیل عباس پور و امیر محمد دهقان انجام دادند.

زیست سه شنبه ۲۳ مهر

این هفته ما با اقای ریاحی کلاس داشتیم ولی چون به کربلا رفته بودند دو کلاس با هم مخلوط شدند و اقای معتمدی به دو کلاس درس داد موضوع ای جلسه جشواره خوارزمی بود که این جشواره در اینده به کمک ما می اید مثلاً در ثبت نام مدرسه و فقط در سال هفتم می توان در این جشواره شرکت کرد ۲ هفته دیگر امتهانی از ما گرفته می شود که این امتهان از فایل ها و فیلم هایی است که ما باید از مدرسه دریافت کنیم و ان ها را بخوانیم و ببینیم تا امتهان خوبی بدهیم از مدرسه ما ۲ الی ۴ نفر برتر امتهان به جشواره می روند رشته های این جشواره

تصویر خوانی یعنی از روی تصویری انشای خوبی بنویسیم و خوب به خوانیم

تحقیق یعنی باید مسئله ای را انتخاب و در باره ان بنویسیم

کار باسازه یعنی باید سازه ای بسازیم که قیمتش کمتر از بازار باشد و به دردبخر باشد و حتما باید خودت درست کرده باشی چون باید ان را خراب کنی و دوباره بسازی

بعد دیتا شو را روشن کردیم و می خواستیم فیلم را ببینیم اما فیلم پخش نمی شد پس به سراغ فایل ها رفتیم و اقای معتمدی روی فایل ها توضیح هایی دادند و گفتند بعضی سوالات هستند که راهت اند ولی باید حواس جمعی داشته باشیم تا بتوانیم این سوالات را حل کنیم

به سراغ فایل دوم رفتیم که در رابطه با وسایل ازمایشگاهی بود گفتند که باید به روی وسایل دقت کنیم و دست پاچه نشویم تا وسایل را هم درست جواب بدهیم

علامت مربع سفید نشانه پیرکس بودن ضرف است یعنی این ضرف نشکن اسنپت

شیمی،سه‌ شنبه

من مسئول مستند سازی درس زیست بودم ولی چون زیست نداشتی ودو زنگ شیمی داشتم ومن زنگ دو وم شیمی را مستند سازی میکنم
وقتی آقای معتمدی وارد کلاس شد بچه ها تعجب کردند چون زنگ زیست بود و می بایست معلم زیست به جای معلم شیمی می آمد
آقای معتمدی درس را شروع کرد درس در مورد نماد شیمیایی بود
نماد شیمیایی چیست؟ یک یا دو حرف لاتین عناصر که همیشه حرف اول بزرگ نوشته می شود
C:کربن
Cr:کروم
Ca:کلسیم
Cs:سزیم
Kmno4
تعداد اتم=۶
تعداد نوع اتم=۳
Ca(Hca3)2
تعداد اتم=۴
تعداد نوع اتم=۱۱

کلاس فارسی دوشنبه 23 مهر

به نام خدا کلاس فارسی دوشنبه اینگونه بود که : معلم وارد شد و گفت طبق گروه بندی جلسه قبل بنشینید چون امروز پرسش ها به صورت گروهی مطرح می شود و باید اعضای هر گروه به صورت گروهی فعالیت هارا انجام دهند و به پرسش ها جواب بدهند. اول گفت زیر هر جمله در بیت های این شعر خط بکشید تا بعد از شما بپرسم که چگونه خط کشیده اید و بعد معلم شروع کرد به پرسیدن از بچه های کلاس اکثر بچه ها درست جواب دادند به غیر از چند نفر که نمره ی پایینی گرفتند و معلوم شد که در خط کشیدن دقت نکرده اند وقتی کار پرسش معلم از بچه ها تمام شد و نمره ی همه ی بچه ها را وارد کرد مشق های جلسه ی بعد را گفت و از همه ی بچه ها خواست که برای جلسه ی بعد درس هارا بلد باشند و مشقهای خود را نوشته باشند. پایان

قلمرو ها

آقای اخوان در کلاس زندگی در روز دو شنبه قلمرو های ما را به ما نشان دادند و گفتند وظایف را تقسیم کنید و بعد به ما یک سری وظایف که باید انجام می‌شد را گفتند و ما شروع به انجام آنها کردیم و من در آن موقع فیلم می گرفتم ٫قند هاری ٫یزدانی و مهدی پور بیل می زدند و مضفری ومسیح هم میز پینگ پنگ را درست می‌کردند وظایف :مسیح مضفری میز پینگ پنگ. یزدانی مهدی پور : تمیزی کف من قند هاری :عکاسی و نوشتن (البته چون دو شنبه کار بیل زن ها سخت بود قند هاری با آنها بود). ابته هنوز قطعی نیست

زندگی دوشنبه ۹۸/۷/۲۲

سلام.امروز که دوشنبه بود اتفاق جالبی افتاد و آن هم این بود که آقای اخوان لیست نمرات را به ما نشان ندادند.بعد رفتیم سراغ کتاب که تعداد کمی نیاورده بودند.اول از همه باید بگویم که هر یک از ما تفاوت هایی در مسئله‌ هایی مانند ظاهر،اعتقاد،اخلاق و… داریم که همین باعث تفاوت ما با یکدیگر می شود.به این تفاوت ها هویت فردی می گوئیم.بعد از این بحث به سخنی از امام علی رسیدیم که می گفت: شناخت خود سود مند ترین دانش هاست.آقای اخوان این سخن را روی تابلو نوشتند و گفتند فکر کنیم سود مند ترین دانش ها چه دانش هایی هستند.کمی فکر کردیم اول نظر های متفاوتی نسبت به هم داشتیم ولی بعد متوجه شدیم که اشتباه کرده ایم بلکه بهترین و سود مند ترین ( خود شناسی)است.میدانید چرا؟من دلیلش را می گویم چون اگر نتوانی استعداد هایت را بشناسی نمی توانی به دنبال هدفت بروی و آن وقت است که می فهمی اشتباه کرده ای.خوب باید باز هم فکر می کردیم که آیا درست است یا نه که ناگهان صدای زنگ ما را هوشیار کرد.

عربی سشنبه ۲۳

امروز اقای شیرنشان نبودند و معلم دیگری بر سر کلاس امد ،ایشان در ابتدا گفتند که من همین یک جلسه را بجای اقای شیر نشان امده ام بعد شروع کردند و درباره ی دین اسلام سخن گفتند مثلاً میگفتند که دین اسلام از دو هزار سال پیش وجود داشته است ودربارهاحادیث گفتند که یکی از انها سخن امام علی(ع)بود که میگفتند عجب از انسانی که با تکه ای گوشت سخن میگوید و با تکه ای چربی میبیند وبا تکه ای استخوان میشنود،ایشان میگفتند که حجاب از دوران کوروش کبیر وجود داشته و مثال زدند که کوروش کبیر در ان موقع دستور داده است که پله ها را کوتاه بسازند که وقتی مردی پشت سر خانمی حرکت میکند مچ پای ان خانم پیدا نشود و ما در مورد این موضوع ها تا اخر زنگ بحث کردیم

هفتم مسولیت گروه 2 – هفته سوم

به نام خدا

ایلیا واحد.سهیل عباس پور.عباس طائف نیا———–مسول میز و صندلی

رضا زمانیان.ارمین نظری.امین قربانی———— مسول موکت

محمد صیادزاده.یوسف کازرونی.محمد مزروعی————-گروه ابتکار

 

گروه دوستان

شیمی 1398/7/22

ساعت 13.30دقیقه که وارد کلاس شدیم یکی ازبچه هاکه خودم بودم یک نمونه ازسنگ کلیه راآورده بودم.

 

وبعد معلم درباره ی قدرت زیاد پوست انسان برای ما توضیح دادند.

 

وبعد نماد شیمیایی و فورمول شیمیایی رابرای توضیح دادند.

خداحافظ

هندسه دوشنبه۲۲مهر

به نام خدا

سلام امروز آقای قزوینی پس از وارد شدن به کلاس فیلمی را در کلاس نمایش دادند که توسط خودشان ضبط و تدوین شده بود البته به گفته خودشان هنوز کامل نبود و ادیت بیشتری نیاز داشت .

در این فیلم دو صفحه ۴۲و۴۳ را توضیح دادند سپس سوال های کتاب را حل کردیم که در سوال اول فهمیدیم که به رابطه هایی مثل:AB+BD=AC رابطه های جبری می گویند واشاره ای هم به قضیه حمار شد(حمار به معنای الاغ است و قضیه ای در ریاضی که در مورد این است که اگر دو ضلع کوتاه  مثلث ها را  باهم جمع کنیم از ضلع سوم بیشتر تر می شود مثلا اعداد۳،۵،۸ نمی تواند یک مثلث باشد)ودر سوال بعدی روشی برای پیدا کردن تعداد پاره خط ها توضیح دادند و گفتند اگر در امتحان از فرمولی استفاده کنید و آن را توضیح ندهید نمره کامل سوال را نمی گیرید و روال کلاس را توضیح دادند که:برای هر جلسه باید فیلم آموزشی خودشان را که در کانال آپارات مدرسه قرار دارد در خانه ببینم و فقط تمارین کتاب را در کلاس حل میکنیم.

خدانگهدار

 

کربلا ی معلا قسمت 2 محمد صیادزاده

بعد از کمی استراحت برای زیارت مرقد امام علی امام اول ماشیعیان به حرم رفتیم در راه برگشت از حرم به دنبال غذا بودیم اما کفگیر موکب ها به ته قابلمه می خورد .بالاخره از یک فلافل فروشی ساندویچ فلافل گرفتیم.  به موکب خود رسیدیم و ساعت یازده به خواب رفتیم و ساعت6 توست یک مینی بوس تا عمود 1200 رفتیم به علت گرما  خیلی زود خسته می شدیم حدود سه ساعت راه رفتیم بعد در یک موکب استراحت کردیم  تا ساعت 18 انجا ماندیم وبعد از گذشتن از 40 عمود در موکبی فلافل خوردیم وقتی خواستیم به راه خود ادامه دهیم یکی از عراقی ها ما را به زور به خانه ی خود برد……..

 

                                                                این داستان ادامه دارد……

 

زبان انگلیسی

به نام خدا. سلام من عرفان  اسماعیلی هستم . در مورد زبان انگلیسی می گویم .چهار شنبه آقای مهری اول کتاب های ورک بوک  را تماشا کرد. و برای بعضی از بچه ها منفی گذاشت. آقای مهدی  خیلی حرف می زد و آقای مهری به گفت اگر دیگر حرف بزنی از کلاس باید بروی بیرون.بعد آقای مهری  صفحه ی ۱۳ را درس داد و بعد از آن گفتند ۳ تا ۳تا با هم مکالمه  کنید .و اولین گروهی  که این کار  را انجام داد گروه من آقای پیری و محققیآن بودیم و وسط      کلاس با هم مکالمه  کردیم. 

پایان.

کلاس ساب روز یکشنبه 21 مهر

امروز درکلاس حساب کارمان را با بسم ا لله شروع کردیم وچند سوال از صفحه ی 10و 11و12 را نوشتیم که برای مثال سوال 9 _به چند حالت حاصل ضرب 2 عدد طبیعی36می شود؟درکدام حالت حاصل ،جمع کمترین مقدار است؟

که خلاصه چند سوال دیگر هم چک کردیم وبرای آنها در دفتر هم مثال هم زدیم

وچند سوال هم از قبل بود را در کلاس جواب دادیم که کل سوال های امروز در مورد فصل کتاب که راهبرد های حل مساله بود جواب دادیم

 

کار و فناوری شنبه ۹۸/۷/۲۰

سلام.شنبه آقای مؤذنی که وارد شدند مشق ها را دیدند.به ما گفتند که هر کس که منفی گرفته می تواند تا جلسه بعد بیاورد و نمره را کامل بگیرد.بعد کتاب را باز کردیم و تازه فهمیدیم که باید تا صفحه چهارده درس اول را هم می نشستیمکه اکثراًننوشته بودیم وآن سه نفری هم که نوشته بودند کامل ننوشته بودند.بعد از آن بحث را درباره قطعات تشکیل دهنده هر جسم شروع کردیم.مثال های مختلفی زدیم که ساده ترین آنها خودکار بود.ما فکر می کردیم که خودکار نهایتاً۵ یا۶ قطعه دارد ولی وقتی آن را باز کردیم حداقل ۱۰ قطعه داشت و ما در تعجب بودیم.بعد تازه آقای مؤذنی گفتند یک اتومبیل معمولی دست کم۱۶۰۰۰قطعه دارد.بعدش هم تا جایی که وقت شد کسانی مثل سید علی چند تا از تمرین ها را خواندند و بعضی هم گروهی بود ولی آقای مؤذنی گفتند که باید آنها را هم فردی انجام دهیم.وکلاس تمام شد.

 

حساب یک شنبه 21/7/98

اقای یادگاری در جلسه ی قبل حساب , به ما یک سوال سخت داده بود که برای امروز حل کنیم و چون سوال سخت بود بیشتر بچه ها انرا ننوشته بودند بنابراین خود اقای یادگاری انرا در کلاس حل کرد.وقتی بچه ها جواب را دیدند اهی کشیدند و گفتند ای بابا این سوال چقدر راحت بود و ما نوانستیم انرا حل کنیم . فصل اول را تمام کرده بودیم ,می خواستیم سوالاتی در مورد ان حل کنیم پس اقای یادگاری سه سوال داد و ماانها را هل کردیم و بعد یکی از بچه ها با کمال پروگی سندلی استاد را جا به جا کرد تا خودش بر روی ان بشیند و یکی از بچه ها که نمی خواهم اسم انرا بگویم صندلی را کشید و ان بچهی پرو به زمین افتاد و همه خندیدند و بعد اقای یاداری مشق ها را گفت و .نگ خرد

✍حساب مطالب اضافی در باره ی فصل ۱✍

بسم الله ارحن الرحیم

سلام بچه خسته نباشید امروز من می خواستم در باره ی یکی از سوال توضیح بدهم:

۱_دوربات غورباقه ای روبه روی دیگر بر خط به فاصله ی ۴۲ متراز یکدیگر قرار دارد ربات ها اینگونه طراحی شده اند که می توانند می توانند پرش هایی به سمت یکدیگر داشته باشد که طول این پرش ها یکه از توان های ۲است در هر مرحله در غورباقه یک پرش به سمت غورباقه ی دیگر انجام می دهند؟

الف:اگر طول پرش های دو غور باقه در هر مرحله باهم برابر باشد حداقل بعد از چند مرحله دو غورباقه به هم برسند؟

ب:اگر لزومی نداشته باشدکه طول پرش ها در یک مر حله برابر باشد،حداقل چند مرحله لازم است؟

مادر الف باید بیام فصله خود را نصف کرده واز دو طرف حساب کنیم:

۲۱=۲÷۴۲   (۱)                            ۱+ ۴ +۱۶= ۲۱   (۲)

وشما بیا ین از دوطرف حساب کنید می شود ۴۲ یعنی در واقع:

* ۱ + ۱ +۴ + ۴ + ۱۶+ ۱۶*

ب:در این قسمت یعنی اینکه لزونی به اعداد یکسان ندارد هر عددی می توان باشد یعنی:

۱۶ +۲+۸+ ۱۶

که در واقع می شود با دو مر حله پس متوجه می شویم که برای قسمت الف نصف کرده عدد هارا پیدا کرده.

از اینکه به سخنان من گوش فرا دادی سپاس می کنم???

زندگی یکشنبه ۹۸/۷/۲۱

با نام و یاد خدای بزرگ.سلام امروز مثل همیشه اول آقای اخوان لیست نمرات را به ما نشان دادند.بعد به ما گفتند که اگر مشکلی هست یا نمره ای را برایتان نذاشته ام بگویید.خوب تازه بعضی ها هم مثل خودم نمره دومین مستند را هم گرفته بودند و حسابی خوشحال بودند.بعد اگر یادتان باشد گفته بودم که یک سری برگه دادند برای انتقادات و پیشنهادات و کارهایی که می توانیم خودمان برای مدرسه انجام دهیم.امروز آنها را به ما دادند و گفتند که به سختی و اهمیت آن کارها نمره بدهیم ولی با یک فرق که باید مال آن هفتم را بررسی می کردیم.۱۰دقیقه وقت دادند و بعد برگه ها را از ما گرفتند.من خیلی به ایشان التماس کردم ولی خوب بی ثمر بود خواسته من این بود که دفتر های زندگی را ببینند ولی ندیدند و هنوز هم نمی دانم چرا؟؟؟ بعدش کمی درباره ی فرق دفتر زندگی و مستند صحبت کردیم و زنگ خورد.

زندگی چهارشنبه ۹۸/۷/۱۷

با سلام روز چهارشنبه آقای اخوان گفتند که دفتر ها را روی میز بگذارید تا ببینم ولی چند نفر نیاورده بودند و خوب برایشان بد شد.بعد از آن آقای اخوان یک ویس پخش کردند که یک استادی میگفت:یکبار یکی از مادر های بچه ها آمد و گفت که پسر من در ریاضی ضعیف است که آن آقا می پرسد که آیا پسر شما در خانه ظرف می شوید؟خانم می گوید که چه ربطی به ریاضی پسر من دارد؟ و ایشان دوباره سوال را می پرسند و جواب مادر این است:بله.آن آقا می پرسد که آیا قابلمه ها را هم می شوید ولی این بار جواب بله نیست.آقا می گویند که به پسرتان بگوئید اگر می خواهد ریاضی اش خوب شود قابلمه ها را بشوید.بعد آقای اخوان درباره آن پرسش ها با ما گفت و گو کردند وبه نتیجه هم رسیدیم.و درباره این که زندگی جزیره نیست هم صحبت کردیم و…

کربلا ی معلا قسمت 1 مستند سازی محمد صیادزاده

امروز 16 مهر 98 ساعت 3و 30 دقیقه از اصفهان به سمت مرز مهران حرکت کردیم و در ساعت 23 به مرز رسیدیم . بعد از گذشت یک ساعت دیگر از مرز گزشته بودیم .

حالا در خاک عراق بودیم  تا بخواهیم ماشین یا به قول عرب ها سیاره پیدا کنیم حوالی 2بود .   ما با یک ون تا شهر نجف رسیدیم ساعت 11 بود . هوا ی نجف خیلی

گرم بود به قدری که اگر اب را به سمت هوا می پاشیدی به زمین نرسیده بخار می شد. ساعت 12 در حضرت زهرا که در حرم بود ساکن شدیم .برای نهار از  موکب بیرون

امدیم و پس از نیم ساعت غذایی پیدا شد .

حالا که این ها را می نویسم ساعت پانزده و چهل دقیقه است و من درموکب حضرت زهرا هستم .

 

عربى ٢٠مهر ماه

به نام خدا

امروز در کلاس عربى ما تجربه جدیدى به دست آوردیم. چون وقتى وارد کلاس شدیم،آقاى شیر نشان به ما گفتند که صندلى ها را دور تا دور کلاس و به صورت گروهى بچینید. بعد از چیدن، آقاى شیر نشان به ما گفتند که ١٠ دقیقه فرصت دارید از درس اول تا درس دوم رابخوانید. چون مى خواهیم یک کوییز به گیرم. بعد از ١٠ دقیقه آقاى شیر نشان امتحان را آغاز کردند. امتحان ۵ نمره اى بود و دو سوال ٢/۵ نمره اى داشت . معلم به ما گفتند که یک برگه سفید را برداریم و روى میز گزاریم و سوال ها را از ُورد، در دفتر بنویسیم وجواب آن را جلوى آن بنویسیم. بعد از ١٠ دقیقه آقاى شیر نشان برگه هارا گرفتند و جمع کردند. بعد از امتحان آقاى شیر نشان CDسندباد العربى را گذاشتند. ما در CD خوشحالى و ناراحتى دزد و پلیس، ملوان، پدر ومادر را یاد گرفتیم. وبعد زنگ خورد وهمه بیرون رفتند.

نتیجه:ما از این کلاس نتیجه گرفیم که از درس اول تا جایی که درس داده شده بخوانیم. چون ٢٠ دقیقه ى اول هر جلسه آقاى شیر نشان امتحان از ما مى گیرد.

 

شیمی سه شنبه 16 7 98

ما در کلاس5 کلاس شیمی داشتیم چون کلاس 5 به جای در ز دیوار پرده دارد ما انتضار داشتیم استاد از سمت چپ وارد شود ولی اینبار استاد از سمت چپ وارد شد و به ما زد حال زد و بعد استاد به گفت این نوشته هایه روی تخته را در دفتر بنویسید تا بعد من توضیه اش را بدهم اما من و چند نفر دیگر که چشم هایمان خوب نمی دید به روی زمین نشستیم و تا چشم هم زدیم همه به روی زمین بودند و کم کم که به خودمان امدیم همه بر رزی زمین بودیم روی تخته در مورد انواع مواد نوشته بود وانها را دسته بندی کرده بودند وما انها را نوشتیم و استاد در مورد انها توضیه داد و بعد که درس دادن این استاد بزرگ تمام شد در مورد اشپزی حرف زدیم و برایمان تعریف کردند که چگونه و در کجا انگشتان دستشان غط شده استو بعد زنگ خرد کتاس تمام شد

زنگ فارسی شماره ی 3

به نام خدا
سهیل عباسپور هستم
کلاس هفتم مسؤولیت
عرض کنم خدمت شما که ما امروز ،شنبه ،20 مهر زنگ اول کلاس فارسی داشتیم.اقای مجیدی وارد کلاس شدند بعد گفتند تمرین صفحه 16 قسمت بنویسیم را چه کسی در دفترانجام داده .متاسفانه هیچکدام از ما انجام نداده بودیم .اقای مجیدی گفتند این تکلیف شما بوده،بهرحال جلسه ی بعد کل صفحه 16 را حل کنید.بعد از دو ، سه دقیقه آقای مجیدی گفت حالا نوبت پرسش کلاسی است.نفر به نفر بعضی ها را صدا زدند و از آنها سوال پرسیدند.متاسفانه بعضی از بچه هایی که ازشان سوال پرسیدند،یا کامل جواب ندادند یا اینکه بعضی ها اصلا جواب ندادند و یا اینکه اشتباه جواب دادند.منم هر چی دست گرفتم و تلاش کردم که به اقای مجیدی بگویم جواب این یکی سوال را بلدم از من بپرسید،اقای مجیدی اصلا توجهی نکردند.آخر سر هم گفتند صفحه 16 را در کتاب بنویسید و قسمت “بنویسیم” را در دفتر بنویسیدو برای جلسه بعد بیاورید.این بود مستند کلاس فارسی مسوولیت

زنگ هنر ۱۷مهر

اول از همه آقا وارد کلاس شد،ولی بچه ها باز هم سر و صدا می کردند.اقای صالحی روی صندلی نشست و چند بار روی میز زد بچه ها ساکت شدند.بعد درباره اسکیس و طراحی کمی صحبت کردیم. تکلیف هارا کی انجام نداده است، بیشتر بچه ها دستشان را بالا بردند،من تعجب کردم.معلم برای هر کدامشان منفی گذاشت. آقای صالحی گفت آن هایی که تکلیف هارا نوشته اند چند لباس کشیده اند. یکی یکی از همه پرسید. بعد گفت تکلیف ها روی میز، آمد و گفت شما ها تناسبات آدم را درست نمی کشید. آقای صالحی رفت پای تخته و مرد کابویی را کشید ، ولی بدونه جزئیات، گفت شما یکی یکی جزئیاتش را بگویید. بعد از همه این کارها گفت یک آدم وایساده و یک آدم نشسته ولی بدونه جزئیات بکشید. بچه ها آدم هارا کشیدند. معلم گفت تکلیف هفته آینده این است که ۵تا برگهA4همین ۵ادم راکه کشیدید را بزرگ بکشید. وزینگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

کلاس فارسی شنبه 20 مهر

به نام خداوند کلاس فارسی روز شنبه کلاس خوب و مفیدی بود برای اینکه معلممان آقای مجیدی بعد از دیدن مشق ها و وارد کردن نمره های آنها شروع کرد به پرسش کلاسی ، پرسش کلاسی شنبه از درس اول کتاب فارسی و چند صفحه قبل از آن بود و اکثر بچه ها هم مثل خودم یادشان رفته بود که خودشان را برای پرسش آماده کنند و درس را نخوانده بودند خلاصه که اقای مجیدی شروع کرد به پرسیدن و نفر اول ، شماره ی 13 کلاس یعنی آقای قندهاری بود که در حین شوکه شدن از انتخاب آقای مجیدی باید به درس پاسخ میداد و هیچ چیز هم نخوانده بود .وقتی پرسش آقا از اقای قندهاری تمام شد او نشست و آقا به سراغ نفر بعدی رفتند و از چند نفر دیگر هم پرسیدند ولی وقتی دیدند هیچ کس نخوانده گفتند فردا دوباره از شما می پرسم و باید بلد باشید و بعد هم مشق کلاس را برای جلسه بعد کفتند و کلاس به پایان رسید

ورزش روز شنبه20مهر

سلام باز هم روز ورزش آمد.ما در راه رفتن این دفعه از وسط مادی رفتیم چرا؟چون آب دیگه داخل مادی نبود ومادی خشک شده ودیگر لازم نبودکه دیگر ما بروی ومادی را دور بزنیم .تا وارد ورزشگاه شدیم بچه ها ورزش مورد علاقه ی خود را انتخاب کردند وبه سراغ آن رفتند ولی آقای همت گفت بایداول نرمش کنیم … . ما نرمش کردیم و به فوتبال رفتیم تیم ها تقسیم سه تایی شدند. این دفعه بوفه ورزشگاه کلی از خوراکی های دیگر را آورده بود.در فوتبال تیمی که بازی نمی کرد باید در آن یکی زمین پنالتی تمرین می کردند

پایان

عربی ۲۰ مهر

به نام خدا
،امروز یک ربع اول کلاس به دلیل زیارت عاشورا گذشت بعد اقای شیر نشان به کلاس امدند و همه از جا برخاستند، گفتند که هر کسی که تا صفحه ی ۱۴ننوشته است بنویسد واگر ناقص است کاملش کند بعد گفتند که از روی کتاب با دقت بخوانید تا من امتحان بگیرم ما همه شُکه شدیم وبعد از ان که خواندیم از ما یک امتحان کوچک گرفتند که تقریباً آسان بود بعد از ان فیلم سند باد عربی را برای ما گذاشتند که بیشتر در مورد نام اعضای خانواده(پدر،مادر،خواهروبرادر)بود ،سپس قواعد را درون دفتر نوشتیم و کلاس پایان یافت

پیمایش به بالا