دروس

ورزش / 1398/8/19

به نام خداوند یکتا

از مدرسه  به سمت ورزشگاه راه افتادیم.بعد از چند دقیقه به ورزشگاه رسیدیم. بعد از گرم کردن تیم کشی کردیم و بازی را شروع کردیم.آنهایی که تنیس روی میز بازی می کردند هر کدام یاری انتخاب می کرد و برنده به جا وبه صورت دوبل بازی را شروع می کرد ؛ و آنهایی که هیچ کاری انجام نمی دادند به گریه افتادند . به دلیل آنهایی که حوصله ی آنها سر رفته بود.

پایان

عربی۱۱ ابان

سلام ما اول وترد کلاس شدیم وبعد هم اقای شیر نشان امدند پنج دقیقه به مافرست دادند تا برای امتحان عربی
بخوانیم و از فصل های اول و دوم است وبعد هم سوال های امتحان این بود چهار تا معنی و یک دستور زبانی بود که بعد هم به ما گفتند که کتاب های کوچولو را در بیاوریم
و با ان هم دفتر را در بیاوریم وکلماتی را که در فیلم اموزشی گفته می شود را نوشتیم وداستان این فیلم
این بود که پسر بچه ای به اسم سند باد بود که خواهر او
زینب نام داشت وبا برادرش وارد کشتی شدند و بازی
کردن که دو چیز باید شبیه هم باشد وبعد هم پیام
فهمی این داستان امد و بعد هم در دفتر کلماتی را گفتند
که در کتاب کار بود وبعد از پایان یافتن این فیلم یک حلقه از کتاب به پایان رسید وبعد هم مشق دادن که بزی از ورقه ها در دفتر وبزی در کتاب

عربی۱۴ابان

سلام معلم وارد کلاس وبعد هم گفت که ۱۰ دقیقه می توانیم که درس ها را مورور کنیم وبعد هم امتحان را گرفت وبعد هم گفت وسوال ها این بود که دو یا سه جمله ی عربی نوشته بود وما باید معنی می کردیم ویکی دیگر از سوال ها این بود که دو مستل برای ما بنویسید و بع امتحان هم‌گفت که کتاب هارا واز کنیم و بعد دو صفحهی اخر درس را گفت که باید در کتاب حل کنیم وبعد هم
کتاب کوچولو رادر اوردیم وبعد هم فیلم دوم را برای ما گذاشتن و دیگر نگفتند که در دفتر بنویسید در کتاب بود و بعد هم در رابطه با این قسمت از فیلم که اجرا شده بود در حد یک خط بنویسد .موضوع فیلم ۱۴ ابان این بود ک دوزد داشت که از دست پلیس فرار می کد که به کشتی سند باد رسیدن وسند با ان را نجات دادا وبرای ناهار داشتن ماهی گیری می کدن که گنج امد بیرون

تیر اندازی ۱۶ ابان

سلام حسین هستم. در اخرین تمرین تیر اندازی قرار بود که از هفته قبل پول بیاوریم تا شرط ببندیم. اگر چه که شرط بندی حرام است ولی در ورزش های مانند تیر اندازی و اسب سواری و…..  شرط حرام نیست چرا چون این ورزش ها در  دین اسلام وجود دارد ومشکلی با شرط ندارد. ما رسیدیم به ورزشگاه وشرط بندی را شروع کردیم. اقای ناصری ما را گروه گروه کردند وخودشان هم و اقای مجیدی هم شرکت کردند.        گروه ها به صورت چهار نفره بودند. هر نفر در شرط ۲۰۰۰ تومان پول گذاشت وشروع کردیم ما به دو صورت باید تیر اندازی میکردیم یک صورت نشسته(اسان) وبه یک صورت ایستاده(سخت). گروه ها به نوبت تیر اندازی می کردند و گروه هایی که تیر اندازی نمی کردند یا پینگ پنگ بازی میکردند یا اقای ناصری از بچه ها به نوبت امتحان می گرفتند. وقتی همه تیر اندازی کردند امتحان دادند بچه ها گفتند که برنده هارا مشخص کنند ولی معلم ها قبول نکردند و گفتند شنبه میان تمام دانش اموزان مدرسه مشخص می کنیم که در میان انها تشویق شوید.   پایان

فارسی ۱۸ آبان

سلام
در درس فارسی ابتدا گروهی نشستیم و آقای مجیدی از تکلیفی که داده بودند سوال پرسیدند تکلیف ما فعالیت نوشتن صفحه ی ۲۲ در دفتر بود از هر گروه نفری را آقای مجیدی صدا میزد و سوال های نوشتن را پرسیدند.
بعد به سراغ درس رفتیم و مسابقه ای بین ما برگزار شد
مسابقه روخوانی درس کژال بود
اولین مرحله ی مسابقه صحیح خوانی متن بود که نهایتن هشت نفر به دور بعد راه پیدا کردند
در دور بعد مرحله ی مسابقه زیبا خوانی بود که نهایتن شش نفر به رای گیری رفتند و در رای گیری جعفری برنده شد.
آقای مجیدی برای تکلیف به ما گفت امتحانی طراحی کنید که وارم بندی اش را در گروه می گزارم

عربی98/8/18

اقای شیرنشان که واردکلاس شدندپچه هاشروع کردنددادوفریادکه مثلااعتصاب کرده اند.میگفتندکه:کوئیزنگیرید کوئیزنگیرید.اقای شیرنشان گفتند: چه بخواهی چه نخواهی من پنج دقیقه ی دیگرامتحان میگیرم پس میخواهی بخوان میخواهی نخوان.بچه هاشروع به خواندن کردند.وقتی اقای شیرنشان کوئیزراروی تابلونمایش دادند.سوالاتبیشترازقبل بودبرای همین من فقط توانستم سوالات را بنویسم ووقت نکردم جواب بدهم.وقتی امتحان تمام شداقای شیرنشان که برگه هارا گرفتندچندنفرهم تقلب کردندکه ازاتفاق خوشبختانه من تقلب نکرده بودم.بعداقای شیرنشان گفتند:10دقیقه ی اخرمشق های جلسه ی پیش رامیبینم.بعداقای شیرنشان دوباره گفتند:کتاب های مکالمه(سندبادالعربی)رابگذاریدروی میزوصفحه ی19رابیاوریدوهرچه ازفیلم سندبادالعربی می فهمیددرکتاب مکالمه بنویسید.چون ماازسیدی عقب بودیم اقای شیرنشان روش کارشان راعوض کردند.یکی ازبچه هاگفت:اقای شیرنشان نمی شودهمان روش قبلی رابه کارببریم؟اقای شیرنشان گفتند:برای همین روش قبلی راعوض کردم که ازسیدی عقب ماندیم.وقتی اقای شیرنشان سیدی رانشانمان میدادن بعدازیه مدت زمانی رابرای نوشتن صفحه ی 19راکامل کنیم. بعدازاین کاراقای شیرنشان رفتندتکلیف هاراکه اول ساعت کفتند10دقیقه ی اخرمیبینم رادیدند.تکالیف: بایدتاصفحه ی 26رامینوشتیم وباید2تمرین ازتمرین های کتاب که اقای شیرنشان مشخص کرده بودندرامینوشتیم.من فقط تاصفحه ی26 راکامل نکرده بودم اما تمرین هایم کامل بود.وبعدازاینکه اقای شیرنشان تکلیف هارادیدندبعدازیه مدت کوتاهی زنگ خورد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                پایان

زیست

سلام امروز آقای معتمدی اول درمورد دسته بندی دندانهاصحبت کرد. وگفت:حیوانات گیاه خوار مانند:گاو،گوسفندو…دندان نیش ندارند. پرندگان چون دندان ندارند به جای آن سنگ دان دارندکه مثل دندان عمل مکنند.                                                                                   بعدبرای مثال به یکی از بچه هاگفت تا بیاد ودمورد غذاهایی که به پرنده اش میدهد بگوید.آن هم غذاهایی که به مرغ مینای خود میداد رانام برد.بعد آقای معتمدی اسم یوسفی که آمده بود درموردمرغ مینای خود توضیح می داد پرسید .امایوسفی فکر کرد اسم مرغ مینیا اش رامیپرسد وگفت:مرغ مینا.همه خندیدند و بعد تازه متوجه شد که چه شده بودواسمش را گفت.                                                         بعدآقای معتمدی زمان آزمون را گفت.آقای معتمدی چندفیلمرا پیشنهاد کرد تاببینیم که آنها این فیلم ها بودند:پسر جنگلی ذوب آهن،پسر جنگلی زغال،برادران امید وار سفر به دور دنیا،گرگ پارک یلاستون را ببینیم.

کلاس مهارت بازی و ریاضی پنجشنبه 16 آبان

معلم

به دلیل نیامدن آقای پسران آقای اخوان سر کلاس آمدند.اول فکر کردیم که آقای پسران با کمی تاخیر می آیند اما تا آخر کلاس آقای اخوان معلم ما بودند.

شروع کلاس

کلاس 3 خیلی کثیف بود به همین دلیل به دفتر آقای مجیدی رفتیم و چند جاروی دستی گرفتیم و شروع به تمیز کردن کردیم. آقای اخوان به ما گفتند که هرکش آشغال هایی کا جمع کرده را روی میز بگذارد و شروع به قسمت بندی کرد.

در طول کلاس

در طول کلاس آقای اخوان به ما گفتند که چه کار کنیم که بازیی که می سازیم جزاب و هیجان انگیز باشد وشروع به گذاشتن قوانین برای بازی آشغال جمع کردن شدیم

تغییر قوانین بازی های مشهور

اول با بازی دالون شروع کردیمکه می خواستیم قوانین آن را جوری تغییر دهیم که بازی جزاب شود. بعد کم کم وارد بازی مار و پله شدیم که می خواستیم آن بازی راهشت نفره انجام بدیم. به چهار گروه دو نفره تقسیم شدیم و شروع به بازی کردیم.کمی بعد آقای اخوان رفتند. بغضی از بچه ها بلند شدند و بازی به هم ریخت و دیگر بازی نکردیم.بعد که آقای اخوان آمدند از ما دلیل تمام کردن بازی را خواستند و بعد به این نتیجه رسیدیم ک بازی خسته کننده شده و شروع به درست کردن قوانین شدیم.

اجتماعی ۱۷

  •  آقای کنارکوهی بعد از ورود به کلاس تا جایی که کامل دانش آموزان در جای خود پشت میز معلم نشستن و کمی سکوت کردن سپس از نماینده  کلاس درخواست کرد که کتاب های اجتماعی را ببیند تاکسی در دفتر خود نقاشی نکرده باشد زمانی که نماینده کتاب های بچه ها را می دید معلم از نفری رو به رویش نشسته بود خواست با خودکار مشکی و پاک کن به خود بدهد بعد از آنکه نماینده کتابهای بچه ها رادی و خوشبختانه کسی در دفتر خود نقاشی نکشیده بود معلم می خواست به کسی بگوید که درس را بخواند ولی چند نفر اعتراض خود را به آنچه که تا به حال از روی درس نخوانده اند و بعضی بیش از چند دفعه از روی کتاب خواندن بیان کردن معلم پس از نگاهی به دفتر خود اسامی کسانی که تا بحال نخوانده اند را نام برد و گفت من همه چیز را در دفتر خود یادداشت می کنم حتی این که چه کسی در چه روزی سوالی پرسیده است سپس به یکی از دانش آموزانی که تا به حال از روی درس نخوانده بود گفت تا از روی درس جدید بخواند آقای موقع درس دادن سوالاتی مربوط به درس میگویند تا ما در کتاب خود بنویسیم  دانش آموز شروع به خواندن کرد درس مربوط به قانون اساسی بود و پس از خواندن کلمه اول آقای کنارکوهی گفت بسم الله الرحمن الرحیم سوال.  دانش آموز دوباره شروع به خواندن کرد تا  به بخشی از کتاب که فصل سوم قانون اساسی حقوق ملت است رسید اصل ۳۰ چنین نوشته بود دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش را رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد  خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. همان لحظه ناگهان کسی پرسید آقای کنارکوهی پس چرا ما امسال چندین ملیون به مدرسه دادیم  سپس آقای کنارکوهی توضیح داد که در جاهای مختلف دنیا و همچنین ایران قانون ها و وظایفی هست که کسی از آنها باخبر نیست و حتی از وجود آنها مطلع نیست برای همین رعایت نمی شود و این حق شماست که نه تنها در این مدرسه بلکه در مدرسه های دیگر به صورت رایگان تحصیل کنید و برای ما داستانی از پیامبر تعریف کرد گفت روزی پیامبر به بازار رفته بود و دی یار خودش خرما می فروشد خرما دارد یکی یک دونه و دیگری دو دینار پیامبر گفت خداوند خرماها را بر روی درخت دو دسته تقسیم کرده که یکی خوب باشد و دیگری بد آنها را مخلوط کرد و گفت حال آنها را به یک و نیم دینار فروش. دولت آمده و بچه ها را به چند دسته تقسیم کرده مثلاً تیزهوشان نیان کند هوشانیان و…. حالا کسی باید بیاید و آنها را مخلوط کند سپس  به دانش آموز دیگری که تا به حال نخوانده بود گفت که بخواند او هم خواند کتاب سرفصل جدید یعنی قوه مقننه رسید آقای کنارکوهی چندسوال گفتناگهان گفت چه کسی می تواند جواب سوال ۲ را بدهد کسی دست گرفت و جواب درست داد مثبت داد بقیه اعتراض کردند که این سوال را حتی بود و ما هم می توانستیم آن را حل کنیم سوال ۲این بودکه قوه مقننه از چه بخش هایی تشکیل شدهجواب سوال ۲ نیزاین بود که مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبانسپس دانش آموزی که داشت می خواند کل درس را خواندآقای کنارکوهی تکلیف ها را گفتکلاس تمام شد

قران ۱۶ ابان

سلام.در کلاس قران امتحان نداشتیم ولی اقای اخوان توی این کلاس خودش را یک دانش اموز جلوه داد. اقای اخوان چون کتاب قران نداشت با اجازه از اقای حاجی احمدی در گوگلPDF  کتاب قران را  دریافت کرد و با ان  تمرین میکرد. متین  یزدانی داشت با چند تا از بچه های دیگر داشت میخندید که اقای حاجی احمدی دید و او را تنبیه کرد و یزدانی دستشبرد بالا و اقای حاجی احمدی کتش را روی دست او گذاشت و ربانی هم همین کار را کردولی به یک مدل دیگر تنبیه شد . او باید یک خودکار را با لب خود نگه می داشت  نباید به دندانش بر می خورد و گر نه تنبیهش بیشتر و بیشتر میشد. ما تمرین یکی از صفحات کتاب را شروع کردیم. دو نفر دو نفر خواندیم  و بعد خود اقای حاجی احمدی خواند و ما پشت سر اقا میخواندیم . بعضی از بچه ها چون روی کتاب را نمی خواندند و فقط حرف های معلم را تکرار میکردند  کلمات در کلاس قاطی شده بود و کلاس نظم خوبی درخواندن نداشت              

پایان

 

 

فیزیک یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸

اقای صیادزاده وارد کلاس شدند و گفتند که چه کسانی تکلیف که نوشتن ۳ سوال از چگالی(چگالی:نسبت جرم به حجم)بود را نوشته اند چند تا از بچه ها دست گرفتند بعد گفتند انها که سوال نوشته اند سوال می خوانند و بقیه پای تابلو حل می کنند بعد ابراهیمی سوالی خواند و زرگر باشی انرا حل کرد بعد از چند نفر پرسیدند که سوال هایشان را بخوانند ولی سوال های راه حل داری نداشتند بعد بلاخره چند نفر که سوالاتی داشتند خوانند و سپس بقیه حل کردند

نکات مهم این زنگ تا اینجا این ها بود:۱_چگالی ‌:جرم÷حجم ۲_حجم:جرم÷چگالی ۳_جرم:حجم×چگالی ۴_چگالی المینیوم۳ گرم بر سانتی متر است

اقای صیادزاده گفتند که چون اقای اخوان نیستند زنگ بعد من سر شما می ایم و فیزیک کار می کنم بچه ها اعتراض کردند و گفتند (ما زندگی نیاز داریم)

زنگ بعد شد اقای مقدس سر ما امدند سوال حل کردیم و ۳ نفر ۳نفر اقای مقدس ما را بیرون می فرستاد که با لپ تاپ ها با سایت PHET (پی اچ ای تی :سایت شبیه سازی درسی که درس های مختلفی مانند ریاضی زیست فیزیک شیمی و…را شبیه سازی می کند)همه رفتند و ما گروه اخر رفتیم و نتوانستیم که خوب سوال طرح کنیم ولی چون من مشق روز قبل را نوشته بودم مشکلی نداشت

مشقی برای جلسه بعد نداشتیم اما در سایت PHET چرخی بزنید خوب است

کلاس شیمی دوشنبه 13 آبان

بنام خدا

در کلاس شیمی ادامه ی بحث پیرامون اتم های الکترون ،پروتون،نوترن را داشتیم و جدولی رسم شد  و Na و Ca و K را توضیح داده شد و مقدار های آن را برای هر کدام دو عدد گذاشت و از هم کم کرد تا مقدار نوترن را بدست آورد سپس در باره ی نمادشیمیایی توضیح داد و توضیحاتی از اتم برای مثال جهت بدست آوردن بار الکتریکی، تعداد پروتون را از الکترون کم می کنیم.

و در ادامه درباره Z یعنی عدد اتمی که نشان دهنده ی خواص شیمیایی اتم است و مشخص کننده مکان در جدول تناوبی و…. و Aیعنی عدد جرمی که مجموع تعداد پروتون ونوترن است

وهر چه باشد اتم سنگین تر است ودر ایزوتوپ هادعدد جرمی به علت تفاوت در تعداد نوترن متفاوت است سپس درباره ی ایزو توپ (هم مکان)

اتم هایی که در یک خانه جدول تناوبی قرار دارند

ولی به علت تفاوت در تعداد نوترن عدد جرمی متفاوتی دارند.

و بدین ترتیب کلاس به پایان رسید .

کلاس هدیه ها شنبه11آبان

به نام خدا

باسلام.با یکی دیگر از مستند ها در خدمتتان هستم.در این جلسه قرار بود نیم ساعت اول من و آقای تجویدی در کلاس معلم باشیم. خود آقای فهامی هم دانش آموز شدند. اول از همه من فیلمی به اسم piper برای بچه ها گذاشتم.

Image result for piper - disney pixar - poster"

بعد شروع کردیم به اینکه نظرات بچه ها را در مورد فیلم بگیریم. بچه ها شلوغ می کردند و آن کسی که بیشتر از همه شلوغ می کرد آقای فهامی بود.

Image result for شلوغ کردن بچه ها در کلاس

البته آقای فهامی بعد از اینکه ما درس دادنمان تمام شد گفتند که چرا شلوغ می کردند و حرف های بی ربط می پرسیدند.بگذریم.از بچه ها نظراتشان را گرفتیم. هر کدامشان یک چیزی می گفتند. یکی از آنها گفت غلبه بر ترس ،

دیگری گفت استواری

Image result for استوار بودن"

و یکی پس از دیگری نظراتشان را می گفتند. بعد از اینکه بچه ها نظراتشان را گفتند آقای تجویدی آمد و گفت که ربط این فیلم با درس پیام ها این است که باید برای مواردی که گفتید برخدا توکل کرد. بعضی بچه ها مخالف بودند و بعضی موافق. سپس یک فیلم بامزه برایشان گذاشتم

Image result for Too Fat Animals - Round Animals"

و وقت ما تمام شد. بعد آقای فهامی در رابطه با درس دادن ما حرف زدند و کلاس تمام شد.خدانگهدار

قران 9/8/98

بسم الله الرحمان الرحیم


اقا وارد کلاس شد و مثل هفته گذشته اول حضور و غیاب کردند خوب بچه ها تکلیف ها را بیاورید که انس با قران است صفحه 23باز شوددهقان تمرین اول را بخوان دهقان گفت شرمنده اقا من تکلیف را انجام ندادم  طاعفنیا  بخوان کم را جواب بده همه با صدای بلند جواب دادند شما. اقا خاطرهای از دوران کودکی خود گفتند که معلمی جدی داشتند وقتی عصبانی میشدند به جای ان که در گوشمان زنند دست کنار گوشمان میزدند وما حس میکردیم تو گوشی خورده ایم بعد داوطلبان را صدا کرد و تمرین را حل کنیم وباز داوطلبانی را انت خواب کرد که سوره هود را بخوانند حال اقا گفت من می خوانم وشما با من تکرار نیز کنید…اقا گفت صفحه 26 را بخوانید.. بعد اقا گفت مزروعی بخوان و فعالیت دوم را واحد تو بخوان اقا گفت بچه ها تکلیف حل صفحهی 27 است اقا روی تابلو نوشت


ک         تو


ی        من


ربی      پروردگار من


زرگر باشی داستان حضرت نوح رابخوان         


پایان

حساب 14 آبان

به نام خدا

 

آقای یادگای جلسه را با حدیث امام علی(ع)شروع کردند: هر کاری می خوای برای دوستت به کن ولی به آن اطمینان نکن.بعد آقای یادگاری از همه پرسیدندکه این حدیث یعنی چی؟

همه جواب دادند اما هیچ کس جواب درست را نداد و آقا خودش توضیح داد. بعد گفتند که من از روی لیست صدا می زنم و هر کی را که صدا زدم با کتاب و دفترش به اینجا بیاید. بعد از دیدن دو نفر دو نکته گفتند: جواب را با راه حل بنویسید چون ما فکر می کنیم شانسی نوشته اید. نکته ی دوم:این عدد ها نشانه ی نوشتن صفحه ی کامل جویا مجد است. بعد در هنگام دیدن کتاب همه مسخره بازی می کردند.

بعد از دیدن کتاب ها یک نفر به آقای یادگاری گفت که سوال 4 صفحه ی 9 را حل کنید این سوال درباره ی این بود که یک مربع داریم و از عدد 1تا9 راهم داریم باید طوری این عدد ها را بگذاریم که جمع آن ها 15 شود. آقای یادگاری خودش ستونی آن را حل کرد و بعد احسان پور آمد قطری آن را حل کند. آن طوری حل کرد که خودش هم نفمید و تازه نه توانست آن را حل کند بعد زنگ خورد وهمه به بیرون رفتند.

 

زنگ دوم 14 آبان

در زنگ دوم قبل از آمدن معلم به کلاس واحد میز را روی زمین انداخت و با قربانی دعوا کرد.

بعد معلم وارد کلاس شد و احسان پور پای تخته رفت تا سوال 3 صفحه ی 10 را حل کند. بعد مضروعی آمد تا سوال صفحه ی 24 را حل کند. بعد آقای یادگاری در هنگام حل سوال دفتر و کتاب احسان پور را دید نمره ی 9 برایش گذاشت و گفت که سه شنبه امتحان از فصل 1و2 میگیرم.

بعد تکلیف را که باید صفحه ی  31،27، 43جویا مجد را باید بنویسیم را روی تخته نوشت.

صیاد زاده رفت تا سوال 2 صفحه ی 24 را حل کند بعد از حل سوال آقای یادگاری روی صفحه های جویا مجد تأکید کرد. بعد آقای یادگاری به چه ها گفتند که کسی در صفحه ی 19 مشکلی دارد؟ همه گفتند: نه ولی آقا سوال 2را حل کردند و واحد سوال 4 را با سختیو مشقت حل کرد.

بعد رفیم صفحه ی 24 سوالی ک درباره جمع جداگانه دهکان و یکان بود را حل کردیم بعد آقا یک آزمون 1 سوالی را گرفت.

تکلیف: نوشتن صفحه ی  31،27، 43جویا مجد ، گرفتن امتحان در سه شنبه ،

به تعداد کم بودن نمره از صفحه ی جویا مجد در دفتر می نویسیم

 

عربی98/8/14

مثل همیشه اقای شیرنشان واردکلاس شدندولی این باراقای اخوان هم امده بودند.یکی ازبچه هاازاقای اخوان پرسید:اقاشماهم امتحان می دهید؟اقای اخوان گفتند:بله.اقای شیرنشان گفتندزود5دقیقه کتاب رابخوانیدمی خواهم کوئیزبگیرم.یکی ازبچه هاگفت:اقانمیشودفقط یک بارکوئیزنگیرید.اقای شیرنشان گفتند:نه.وکوئیزراگرفتند.اقای اخوان طبق گفته ی شان امتحان دادند.بچه ها تاسوال های امتحان رادیدندبرق ازکله ی شان پرید.بعدازامتحان اقای شیرنشان برای ماسندبادالعربی راگذاشتندولی سندبادالعربی درست نمی امدوگفتندکه کتاب سندبادالعربی راباکمک بغل دستی مان حل کنیم.بایدبه فارسی مینوشتیم که کدام اسم چی میشود.مثلادرخترخاله به فارسی ازعربی چه میشود.بعدازاین که حل کردیم اقای مذروعی امدوجواب هارابایم بامزه بازی خواندونشست.اقای شیرنشان ازروی کتاب اصلی که اموزش و پرورش داده است برایمان درس دادند وزنگ خورد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              پایان

فیزیک/یک شنبه/12/8

به نام خدا

اول از همه صیاد زاده تکالیف را دیدند تکلیف این بود که ما باید می رفتیم در سایت phet و دو ازمایش را می دیدیم و در باره ان ها سه سوال در باره ی ان ها می نویشتیم بعضی از بچه ها نوشته بودند بعضی دیگر ننوشته بودند بعضی دیگر هم فیلم برایشان باز نشده بود و نتوانستند سه سوال بنویسن بعد اقای صیاد زاده سوال یکی از بچه ها را می خواند و یکی دیگر ا صدا می زد که بیاید مسله را حل کند و ما هم باید مسته را در دفتر می نوشتیم و حل می کردیم بعد از اول قرار بود بخشی از ساعت اقای اخوان برویم توی سایت phet برویم که اقای اخوان امروز نبودند به همین دلیل زنگ زندگی فیزیک کار کردیم ما باید می رفتیم تو سایت phet  و ازمایش چگالی و شناوری را بکنیم و پنج سوال بنویسیم

کلاس های زندگی دوشنبه 13 آبان

بسم الله الرحمن الرحیم ما در روز دوشنبه دو زنگ کلاس زندگی داریم به همین دلیل متن به دو قسمت کلاس اول و دوم تقسیم می شود.
کلاس اول:امروز در زنگ اول کلاس زندگی اینگونه گذشت که آقای اخوان وقتی وارد شدند در مورد مصاحبه ای که باید درباره ی مسیولیت پذیری می گرفتیم صحبت کردند و گفتند که هنوز خیلی ها مصاحبه ی خود را به ایشان تحویل نداده اند و بعد در مورد سوال هایی که می توانستیم در این مصاحبه از فرد مصاحبه شونده بپرسیم گفتند که اکثرا راحت ترین سوال را برای پرسش انتخاب کردند در صورتی که خیلی سوال هایی بهتری می توانستید بپرسید و بعد از بچه ها در مورد این سوال ها پرسش کردند و چند نفری دست گرفتند و چند نوع سوال مختلف را گفتند و آقای اخوان پای تخته نوشتند و بعد هم آقای اخوان در مورد مسیولیت هایی که ما در زندگی داریم صحبت کردند و بچه ها کمی در مورد آن مسیولیت ها با هم بحث کردند و بعد زنگ خورد ولی چیزی که این کلاس را نسبت به بقیه کلاس های زندگی متمایز می کرد وجود مانی واحد پول مدرسه ی ما در جیب آقای اخوان بود و به مناسبت 13 آبان آقای اخوان با
استکبار تمام این مانی ها را پخش کردند تا ما با مفهوم استکبار آشنا شویم
کلاس دوم : در کلاس دوم آقای اخوان اول کمی در مورد قلمرو ها صحبت کردند و بعد گفتند که یکی از قلمروها عملکرد بهتری نسبت به آن یکی قلمرو داشته است و باید سعی کند که خود را بالا بکشد بعد از سخنگو ی یک گروه و مسیول گروه دیگر خواستند تا از قلمروی خود دفاع کنند و آن ها هم این کار را انجام دادند بعد بحث به طرف مسیولیت پذیری در مورد کشور خود کشیده شد آقای اخوان کمی توضیح دادند و بعد بچه ها کمی با هم به بحث پرداختند و زنگ خورد . ولی دیگر وسیله ی استکبار در جیب آقای اخوان نبود.
مشق های کلاس های زندگی امروز:بهبود وضعیت قلمروها

حساب ١٢ آبان ماه

به نام خدا

 امروز من در کلاس ‏حساب قبل از آمدن معلم ‏به کلاس همه ى بچه ها سر و صدا مى کردند و وقتى معلم وارد کلاس شد همه ى بچه ها ساکت شدند.

بعد همه ى بچه ها از آقاى یادگارى پرسیدند که این جلسه آزمونک داریم و در جواب آقاى یادگارى گفتند:هر وقتى که ما به خواهیم امتحان بگیرىم جلسه ى قبلش به شما مى گوییم.

بعد آقاى یادگارى جلسه را با حدیث پیامبر (ص): بدترین افراد نزد خدا کسانى هستند که سخن چینى مى کنند و بین دوستان جودایى مى اندازند. بعد از ما پرسیدنند که چگونه با سخن چین چه رفتارى کنیم ؟

بعد معلم گفتند که هر کى را که صدا زدم با نفر بعدى اش و با دفتر و کتابش به اینجا بیاید. در این لحظه همه با هم حرف مى زدند و اسدى هم  سر کلاس زبان مى خواند و سوال هایى که بلد نبود را از عباس پور مى پرسد و صیاد زاده هم با ابراهیمى و حاجى زرگر باشى درباره کلش آف کلنج حرف مى زد بعد از ۴٠ دقیقه تکلیف دیدن آقاى یادگارى تمام شد و به حل کردن سوال کار در کلاس صفحه ى ٢٠ شدیم این سوال درباره و دو عدد ستونى که دهگان باید باهم و یکان هم همین طور بعد زنگ خورد همه بیرون رفتند.

تکالیف : حل صفحه ى ٢۵ و آوردن کتاب جویا مجد

نتیجه : آقاى قبل از گرفتن آزمون جلسه ى قبلش به ما اطلاع مى دهند.

 

 

 

هندسه دوشنبه 98.8.13

بنام خدا

اقای قزوینی وارد کلاس شدند کلاس خیلی به خاطر مانی شلوغ بود و همه از اقای قزوینی مانی می خواستند پس از چند دقیقه کلاس آرام شد .اقای قزوینی گفتند :نظر شما درباره ی مانی،که اقای صیاد زاده صبح درباره ی ان گفتند:این مانی ها برگ هایی مثل پول هستند .که امروز به صورت ازمایشی می خواهیم ان را به خاطر هر کار خوب شخصی به ان مانی بدهیم .یکی یکی بچه ها به ترتیب گفتند .بیشتر کلاس گفت نا عادلانه بود .بعد از نظر ها به سراغ کتاب رفتیم اقای قزوینی گفتند:دو به دو بشوید و با هم صفحه ی 47 را که راجع به زاویه ها بود را حل کنید بعد از اینکه همه حل کردن هرسوالی را یکی حل کرد پا تخته که بعضی از ان ها تکراری بود مثل زاویه ی متقابل به راس یا در کتاب درسی پارسال بود به سوال اخر که رسیدیم زنگ خورد و همه به دنبال مانی رفتند.

نذر ما

سلام من می خوام واستون از نذری امسال بگم نذری که هر سال ما یک روز قبل از تاسوعا توی مدرسه میدیم ولی امسال به خاطر اینکه تاسوعا توی تابستون بود قصد کردیم که این نذر و توی اربعین و یا بیست و هشتم ماه صفر بدیم ما این نذر را اول به نیت سلامتی آقا امام زمان (عج ) و بیاد طفل شیر خواره امام حسین میدیم وقتی که ما کوچیک بودیم مادرم به خاطر من و خواهرم نذر کرده امسال به خاطر سفر ما به کربلا اربعین هم نشد . ما با اقای اخوان و اقای فخری هماهنگ کردیم و قرار شد روز دو شنبه شیر کاکائو را پخش کنیم ، روز یکشنبه ۲۸صفر روز وفات پیامبر (ص)و امام حسن (ع) شروع به تهیه وسایل نذری کردیم البته چون ما این شیر را از گاوداری تهیه می‌کنیم و شیری که از گاوداری میگیریم شیر محلی هست و مقدارش زیاد حدود ۱۰۰ کیلو هست از قبل سفارش داده بودیم یکشنبه ظهر برای سفارش کیک به شیرینی فروشی رفتیم و کیک های تازه سفارش دادیم و بعد با پدرم رفتیم وسایل مورد نیاز مثل لیوان های یکبار مصرف و شکر و کاکائو و ….خریدیم بعد از ظهر رفتیم و شیر را تحویل گرفتیم و برای جوشاندن و پاستوریزه کردن شیر را بردیم خانه مادربزرگم چون حجم شیر زیاد هست و دیرتر جوش میاد باید شب قبل آن را می جوشاندیم ما شب شیر راگذاشتیم توی دیگه بسیار بزرگ و چند ساعتی طول کشید تا شیر به جوش اومد و بعد از اینکه شیر به جوش اومد و یه ساعتی با حرارت کم جوشید و آماده و پاستوریزه شد شیررا گذاشتیم تا بمونه و برای صبح یکم خنک بشه صبح زود ساعت پنج مجدد شیررا جوشاندیم چون پدرم گفت شیر کاکائو باید گرم باشه خلاصه شیر را که گرم شد کاکائو و شکررا جداگانه با هم مخلوط کردیم و به شیر زدیم من خیلی دوست داشتم این مراحل را ببینم و لذت می بردم از اینکه همکاری کردم ما اون شب خونه مادربزرگم بودیم و همه این کارا رو اونجا انجام دادیم صبح زود به خاطر اینکه زودتر به مدرسه برسم مجبور شدم به همراه پدرم به مدرسه بیام و مادرم به خونه رفت و کیف و وسایل منو برام آورد وقتی به مدرسه رسیدیم بچه ها داشتن نوحه میخوندن و ما هم شیر و کیک و آماده کردیم و بین بچه‌ها پخش کردیم من خودم خیلی دوست داشتم این مراسم را و نذر را امیدوارم که همه بچه ها هم خوششون اومده باشه .

۶ آبان

معلم بعد از وارد شدن به کلاس از بچه ها خواست کتاب های درسی و دفتر های تان را در بیاورید. از کتاب را میخواند. بعد در دفتر قواعد آن را توضیح می داد و همانطور درس سه به نیمه رسید و تمرین های درس ۳ را تمام نکردیم. ایشان همچنین ماه های میلادی را روی تابلو می نوشت و از بچه‌ها می‌خواست به صورت ردیفی آنها را بخوانند هر کدام یکی را خواندنداین کار کمی طول کشید و بیشتر وقت کلاس رفت و پس از تمام شدن ماه های میلادی و دست دادن کامل و تکرار بچه ها تکلیف گفت تکلیف ها عبارتند از. املا از ماه های میلادی روخوانی از درس ۳

کلاس زندگی یکشنبه 12 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم امروز به دلیل نبودن معلم کلاس زندگی جناب آقای اخوان ما در ساعت درس زندگی ، زندگی کار نکردیم به جای آن معلم فیزیک ما جناب آقای صیاد زاده سر کلاس ما آمدند. ایشان با خود شش لپ تاب به کلاس ما آوردند و مارا به گروه های سه نفره تقسیم کردند و به هر گروه یک لپ تاب دادند و به ما گفتند به سایتی که آزمایش های شبیه سازی شده ی درس فیزیک در آن قرار داشت برویم و در میان آزمایش ها ، آزمایش های مربوط به چگالی را انجام دهیم و به کمک هم گروهی های خود پنج سوال مربوط به چگالی از میان آنها طرح کنیم و برویم و به ایشان نشان دهیم اگر ایشان تایید کردند لپ تاب را خاموش کرده تحویل ایشان داده و بعد به سراغ کار های خودمان برویم که ما ده دقیقه ای را که از زنگ باقی مانده بود به بازی پینگ پنگ اختصاص دادیم.
این جلسه بدلیل نبود آقای اخوان تکلیف نداشتیم.

قرآن ۹/ ۸/ ۹۸?

سلام روزتون بخیر امروز می خواستم در باره ی کلاس قرآن صحبت کنم جلسه ی پنجشنبه اول کلاس امتحان روخوانی گرفتند نمره هارا یکی یکی گذاشتند وبعد از آن خود معلم خوامدند وبعد ما تکرار می کردیم و بعد از خواندن قرآن رفتیم تمارین کتاب را حل کردیم ویک نکته ی مهم پایین تمرین نوشته بود که عبارت است از:

یقوم=یاقوم=یاقومی؛گاهیبه جای ضمیر(ی)کسره می آید؛مانند:قوم=قومی:قوم من؛رب=ربی:پرودگار من.     

و حوف ناخوانا(و،ا،ل،ی)

وبعد از همه این ها سراغ داستان کنعان،پسر نوح رفتیم و برای هرشخصیت داستان یک نفر انتخاب شدند وبا صدا های بامزه داستان را می خواندند و شعر هایی از سنایی غزنوی و سعدی در این داستان شعر گفته ان که عبارتنند از:

بابدان کم نشین که صحبت بد

                                   گر چه پاکی تو را پلید کند

آفتابی بدین بزرگی را                                             

                                      لکه ای ابر نا پدید کند

سنایی غزنوی

از اینکه به سخنان من گوش فرا دادید متشکرم????

حساب یک شنبه ۹۸/۸/۱۲

به نام خدا
امروز بعد از ان که اقای یادگاری حدیثی گفتند شروع به حل کردن سوالات کتاب که از قبل نوشته بودیم کردیم و برای سوالات،بچه ها به پای تابلو میامدند.بعد از ان اقای یادگاری گفتند که کتاب ها و دفتر هایتان را به نوبت ۲ تا ۲ تا بیاورید تا من ببینم که کامل نوشته اید یانه تا نمره بگذارم و کتاب ها و دفتر ها رو دیدند و نمره گذاشتند بعد از ان گفتند که هر کس به ازای هر نمره که کم دارد( نمره ها از۲۰ بود) به همان اندازه یک صفحه از کتاب جویای مجد سوال بنویسند و جواب بدند و در اخر هم گفتند که در ازای هر فصل ریاضی که میخوانیم باید یک صفحه سوال و جواب از کتاب ششم که مربوط به حساب است باید بنویسید

عربی هفتم98/8/11

اقای شیرنشان واردکلاس شدند.وگفتند:همه 5دقیقه بخوانیدمی خواهم کوئیزبگیرم.بعدازپنج دقیقه همه برگه روی میزگذاشتندوامتحان شروع شد.بعدازامتحان اقای شیرنشان کتاب سندبادالعربی رادرس دادندوبرایمان توضیح دادند.بعدهم برگه هارابه مادادندوگفتند:اگرباهمین روندپیش برویدتااخرسال نمره نمی اوریدوامتحان های پایان ترم راهم خیلی بدمی دهید.اگرکسی کوئیزهای بعدی رااز5نمره پایین تراز3نمره بگیریدیه تنبیه مخصوص میشوید.یامیگوییم پدرومادر بیایندمدرسه تاببینیم درخانه چه کارمیکنند.اصلادرس هم می خوانند.بعدگفتند:همه یک برگه بردارندونظراتشان روبنویسندامااسمتان روننویسندوبه من تحویل بدهند.یکی ازبچه هازودترتمام کردومیخواست بدهداما اقای شیرنشان گفتند:بنشین همه راباهم میگیرم.زنگ خوردواقای شیرنشان برگه هاراگرفتند.

پایان

مهارت(تیر اندازی) 9آبان

اول درمورد حالت گیری صحبت کردیم بعد هم درمورد تتبیق وبعد تتفس
حالت گیری:از اولین روزی که به کلاس مهارت رفتیم درباره ی حالت گیری صحبت کردیم بعد از گفت و گو بچه ها دوگروه شدند اول ماشه گیری را تمرین کردیم و بعد از پنج دقیقه حالت گیری بدن را تمرین کردیم خیلی ها ایراد داشتند و ان را بر طرف کردن در این میان خیلی ها داشتند پینگ پنگ بازی میکردند و حواس ما پرت می شد و بعد از ان انها رفتند برای تمرین و ما پینگ پنگ بازی کردیم .بعد که تمرین ها تمام شد اقای ناصری درباره ی تتبیق صحبت کرد.
تتبیق:تتبیق یعنی منِ تیر انداز روزنه ی دید مگسک و خال سیاه سیبل را با هم تتبیق بدهم بعد اقای ناصری ازما نظر سنجی کرد که چه کسانی علاقه مند شدند تقریبا همه علا قه مند شده بودند
تنفس:آقای ناصری گفتند: فعلا در این کلاس بحثی نمیکنیم.
ازما پرسیدند چه کسانی می خواهند ایستاده تیر بزنند من وسه نفر دیگه نظرما ایستاده بود ولی بقیه نشسته زدند. افرادی که داشتند پینگ پنگ بازی میکردند توپشان آمد در محوطه تیر اندازی تجویدی آمد بردارد که آقای ناصری او را از سالن اخراج کرد بعد هم نفری ده تیر زدیم وبعد کلاس تمام شد.
(باتشکر)

25 مهر مهارت: آبرنگ معلم :آقا ی محمد حسین محمد صالحی مستند سازی : محمد صیادزاده

معلم وارد کلاس شد وگفت امروز فقط نگاه کنید و با آبرنگ کار نکنید تا اینجا فقط زیر رنگ ساختمان و ناقوس را زده بودیم و هنوز نقاشی خیلی کار داشت

او اول مقوا  مخصوص رابا چسب کاغذی چسپاند و بعد روی رنگ ها با اسپری آب آب پاشید . او با قلم شمشیری پنجره ها را رنگ کرد و بعد با قلم ساده

به طرح گذاشتن روی دیوار مشغول برای این کار باید قلم را سریع روی صحفه کشید.بعد پرده ها را رنگ کرد برای رنگ آمیزی آن لازم نیست دقیق رنگ کنیم

چون زیبایی نقاشی آبرنگ به آشفتگی آن است. وبعد نوبت به رنگ کردن نرده ها رسید. این بار نیز از نوک قلم شمشیری استفاده می کنیم. حالا طرح پنجره های ناقوس و آدمها را می کشیم.و بعد آن ها را رنگ

می کنیم .حالا سیم ها ی برق و ریزه کاری ها و… نقاشی می کنیم .

 

   پایان

اجتماعی نهم آبان

شروع کلاس اجتماعی با تبادل کتاب و دفتر بین من و صیادی توسط آقای کنار کوهی بود سپس معلم بیست و سوم آبان را بعنوان تاریخ امتحان مشخص کرد.

بعد آقای کنار کوهی به بررسی تکالیف پرداخت در ادامه به جواب دادن سوالها پرداختیم.آموزش درس چهارم با عنوان قانونگذاری آغاز شد و فعالیت اول را حل

کردیم.آقای کنار کوهی موقع حل تکلیف ما را تشویق و همراهی می کردند.زیر نکات مهم درس خط کشیدیم و از آنها سوال طرح کردیم.آقای معلم درمورد

کلمه همه پرسی یا رفراندوم توضیح دادند.رفراندوم به معنی رای گیری از همه مردم یک کشور برای رد یا قبول یک موضوع است.سپس در مورد وظایف و

بخشهای قوه مقننه صحبت کردند.قوه مقننه شامل مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است .قسمت بعدی درس درمورد ادای سوگند بود یعنی

نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از انتخاب شدن برای شروع کار خود به قران قسم میخورند که کار خود را خوب انجام دهند.سپس زنگ خورد و ما به سوی حیاط دویدیم.

ورزش/شنبه/98/8/11

به نام خداوند مهربان

بعد از نماز همه آقای همت و تهرانی بچه های دو کلاس را به صف کردند و به سمت ورزشگاه راه افتادیم.سپس وقتی که به ورزشگاه رسیدیم به چهار گروه تقسیم شدیم  یکی آنها که فوتبال نمی کنند و وقت ارزشمندشان را به بطالت می گذراندن.دسته دوم آنهایی بودند که در زمین بالایی بازی می کردند . دسته ی سوم آنهایی بودند که درزمین پایینی بازی می کردند و دسته ی چهارم پینگ پنگ بازی می کردند. سپس هر گروه تیم کشی کردند و بازی را شروع کردند . آنهایی که بازی نمی کردند در گوشه ای با مربیان صحبت می کردند . بعد هر کس از آقای همت پول گرفتند و چیزی خریدند و به سمت مدرسه حرکت کردیم.تکلیفی نداشتیم.

پایان

پیمایش به بالا