دروس

زنگ هنر۸آبان

آقا وارد کلاس شدند. بچه ها دیگر سر و صدا نمی کردند.???گفتند.چه کسانی مشق هایشان را ننوشتند. بعد یکی یکی آمدند و تکلیف هارا دیدند. بچه ها خیلی سر و صدا می کردند. گفتند دیگر کلاس را ادامه نمیدهیم، بچه به ببخشید گفتن افتادند. آقا هم بخشیدند. ولی گفتند دیگر مشق هارا نمی بینم.بعد گفتند یکی بیاید و اینجا  با ایستد. و بچه ها از رویش  شکلش را بکشید دوستم بعد از۱۵ دقیقه خسته شد و روی زمین افتاد. بچه ها دیگر نکشیدند. بعد آقا به یک کسی گفت که بلند شود و بگوید فرق درست کشیدن با زیبا کشیدن را بگه دوستم کامل جواب داد. آقا رفت و تکلیف های بقیه را دید و بعد سووووووووووووووووووووووووووووووووووت

درس نگارش چهارشنبه 8آبان

به نام خدا

سلام. با یکی دیگر از مستند ها در خدمتتان هستم. آقای قربانی برای ما کتاب مفهومی خواندند. این کتاب توسط مردی آمریکایی نوشته شده است. این کتاب به صورت رمان نوشته شده است. البته داستان هایش از هم جدا است. آقای قربانی فقط چند تا از داستان های این کتاب را برای ما خواندند. داستان اول ازای قرار است که : سه خواهر فضایی در سیاره ای زندگی می کردند.

دو تن از این خواهران شاداب

Image result for موجودات فضایی مهربون

ولی یکی از آنها خشک و بی روح بود.

Image result for موجودات فضایی مهربون

مردم خواهران شاداب را دوست داشتند. بنابراین خواهر شیطانی که حسودی اش می شد ، می خواست خواهران خودش را به گند بکشد. پس دست به هر کاری می زد. او سلاح های جنگی می ساخت. از مسلسل گرفته تا تفنگ تک تیر انداز.

Image result for تفنگ اسنایپر"

مردم علاقه ی زیادی به این وسایل داشتند. هرچه سلاح های او پیشرفته تر می شد بیشتر طرف دار پیدا می کرد. دیگر کسی آن دو خواهر را دوست نداشت و این خواهر حسود به هدفش رسید.

Image result for خنده شیطانی"

بعد از این داستان آقا چند داستان دیگر خواند و کلاس تمام شد. خدانگهدار

 

کلاس مهارت تیر اندازی پنجشنبه 9آبان

به نام خدا

باسلام. با یکی دیگر از مستندها در خدمتتان هستم. اول از همه آقای ناصری برای ما مبحث تیر اندازی را مرور کردند. البته با جزئیات بیش تر توضیح دادند. حرف هایشان درباره ی تفنگ بود و تطبیق روزنه ی دید، مگسک و صد البته خال سیاه بود. درباره ی طرز حالت گیری گفتند که برای این پا را به اندازه ی عرض شانه باز می کنیم که تعادل ما حفظ شود. سپس آزمایشی در این مورد انجام دادند. آزمایش این گونه بود که بای چشم هایمان را می بستیم و با پای جفت به مدت سی ثانیه ثابت می ایستادیم. آقای ناصری گفتند که اکثرمان بدنمان تکان می خورد. سپس اول پنج نفر پنج نفر بدون تیر تمرین کردیم و بعد هر کسی می خواست وایساده تیر بزند وایساده تیر زد و هر کسی هم که خواست نشته تیر بزند.

Image result for تفنگ مسابقات تیراندازی

قرار بر این شد که در جلسه ی بعدی که آخرین جلسه است شرط بندی کنیم. البته در تیر اندازی شرط بندی حرام نیست. خدانگهدار

کلاس هندسه 6 آبان

مشق و فیلم

تقریبا همه ی بچه ها ی کلاس مشق را انجام داده بودند اما باز هم آقا ی قزوینی به برنامه ی خود نرسیدند.در فیلم هم آقا ی قزوینی راجع به زاویه حرف زدند. بعضی از بچه ها به دلیل عضو نبودن در گروه هانتوانستند فیلم را ببینند پس آقا ی قزوینی راجع به روش ها ی دیدن فیلم را توضیح دادند.

در کلاس

در کلاس ما باید تا آخر صفحه ی چهل هفت حل می کردیم تما ما تا آخر صفحه ی چهل و شش حل کردیم. از قبل ما فعالیت صفحه ی چهل و چهار را فقط حل نکرده بودیم.

توضیح ها

آقا ی قزوینی در کلاس راجع به مفهوم زاویه،نوع نام گذاری آنها،حالت هایی که زاویه به وجود می آید و مکمل و متمم حرف زدند.

برا ی جلسه ی بعد

برا یجلسه ی بعد هیچ مشقی نداریم چون درس را تمام نکردیم مشقی نداری نه باید فیلم ببینیم نه مشقی برای نوشتن داریم.

ورزش شنبه 4ابان

روز شنبه 4آبان زنگ سوم تمام شد ومانه به حیاط رفتیم وبه خاطر بی نظمی بچه‌ها با بیست دقیقه تآخیربه سوی ورزشگاه حرکت کردیم. درورزشگاه آقا همت گفت هرکس میخواهد فوتبال بازی کند پیش آقا تهرانی برودوهرکس می خواهد پینگ پنگ بازی کند به اتاق پینگ پنگ برود.این هفته نسبت به هفته ی پیش تعداد کسانی که به پینگ پنگ آمدندبیشتر شده بود. هنوز ساعت به دو نرسیده بود که آقای همت سوت را زد. همه بچه‌ها خیلی ناراحت شدن و به آقای همت و تهرانی اعتراض میکردند.این اعتراض ها ادامه داشت تا آقا همت عصبانی شد و با فریاد گفت یک ذره بهتون رو دادم پرو شده آید. همه بچه ها ترسیدند وبعد به صف شدند و به سوی مدرسه راه افتادند

مهارت1398/8/9

امروز ما دوباره به سالن تیر اندازی رفتیم. حاج آقا اول به ما وعده ی شرط بندی و امتحان در جلسه ی بعد را داد بعد بچه ها تعجب کردند و گفتند مگر شرط بندی حرام نیست؟ حاج آقا گفت شرط بندی در هر چیزی به غیر از تیر اندازی حرام است. و بعد در مورد حالت گیری و تنفس حرف زدند بعد از چند دقیقه ما پشت سلاح رفتیم و 10 دقیقه مباحثی که حاج آقا درس داده بودند و این جلسه درس داد را تمرین کردیم . وقتی کسی نوبتش تمام میشد ویا هنوز نوبتش نشده بود پشت سر کسانی که تیر می انداخت پینگ پنگ
را هوایی بازی می کردند . بعد از تیر انداختن اشکالاتمان بررسی و رفع شد، بعد هر کداممان10تیر انداختیم و بعد سوار بر پراید حاج آقا شدیم . در ماشین ،ربانی که موبایل حاج آقارا گرفته بود مثل بچه ها با موبایل خاموش ادای حرف زدن باگوشی را در می اورد . ولی ما اخر نفهمیدیم با مادرش حرف میزند یا با اکبر همسایه

کلاس فارسی در دو شنبه 1398/8/6

به نام خدا
سلام دوباره به همه ی بچه ها من سهیل عباسپور هستم از هفتم مسولیت
در روز دوشنبه 1398/8/6 در ساعت 8 صبح تا 9 صبح با آقای مجیدی کلاس داشتیم حالا بگذارید تا برایتان توضیح دهم که چه اتفاقاتی افتاد. آقای مجیدی وارد کلاس شد بعد گفت: بچه ها من می خواهم از شما امتحان از همان پنج شاعر بگیرم. من با خودم گفتم: وای من که هیچ چیز نخوانده ام !!!. سریع کتاب را باز کردم و آن پنج شاعر را نکته های مهمشان را درعرض پنج دقیقه حفظ کردم. معلم برگه ها را داد تا جواب دهیم در آن برگه نوشته بود هرچی در مورد این شاعران می دانید هرکدام را در دو خط بنویسید. من اولش فکر کردم که خیلی این امتحان سخت است اما برای من خیلی آسان بود ولی برای علی ابراهیمی بسیار سخت بود علی خودش هم گفت که خودش هیچ چیز نمی داند گفت فقط درمورد سعدی نوشتم من هم به او گفتم خسته نباشی. معلم برگه ها را گرفت. وقت رسید به پنج دقیقه ی آخر من گفتم من که حدس می زنم از 20 یا 20 یا 18 میشوم

حیاط کفپوش هفتم مسئولیت

مسئولیت های نظافت

جارو کشیدن

ریاحی_دهقان_اسدی_حبیباللهیان

اب پاشیدن

اسماعیلی _احسانپور

سطل ها

افشار_ابراهیمی

فرهنگ سازی مانند پستر زدن

حاجی زرگرباشی

سخنگو و مستند سازی:ریاحی

نماینده:احسانپور

هندسه دوشنبه۶آبان

آقای قزوینی به کلاس وارد شدند و پس از حضور و غیاب شروع به حل کردن کار در کلاس کردیم که باید توضیحات آن را از روی فیلم آقای قزوینی می فهمیدیم سوالات این دو صفحه(۴۵،۴۶) مربوط به انواع زوایا،اندازه وطریقه نام گذاری آنها بود.

که زوایا و اندازه هایشان عبارتند از:(زاویه تند یا حادّه:کمتر از۹۰درجه،

راست یا قائمه:۹۰درجه،باز:بیش از ۹۰درجه و کمتر از ۱۸۰درجه

نیم صفحه:۱۸۰درجه)ودر صفحه اول اشاره ای به زاویه های متمم(دو زاویه ای که مجموع آنها با یکدیگر ۹۰ درجه بشود)و مکمل(دو زاویه ای که مجموع آنها بایکدیگر ۱۸۰درجه بشود)شد.همچنین یک سوال هم درمورد زوایای متقابل به راس بود که تعریف آن را در سال ششم هم داشتیم(زمانی که دو خط راست یکدیگر را قطع نمایند چهار زاویه ایجاد میگردد که دو زاویه روبه روی هم باهم برابرند)ودر صفحه ۴۶ هم درباره مثلث ها و زوایای آنها و شکل های محدب،مقعر و منتظم توضیحاتی داده شده بود البته وقت نشد این صفحه را حل کنیم و همچنین تمرین صفحه بعد را.

کلاس فارسی دوشنبه 6 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس فارسی ما در روز دوشنبه از این قرار بود که : معلم ما بلافاصله وقتی که وارد کلاس شد به ما گفت چند دقیقه برای خواندن امتحان وقت دارید و بچه ها شروع به خواندن کردند بعد از چند دقیقه معلم برگه های امتحان را جلوی ما گذاشت و گفتند یک ربع برای نوشتن وقت دارید محتوای برگه از این قرار بود :معلم ما نام پنج نویسنده را در برگه نوشته بود و از ما خواسته بود که درباره ی آن نویسنده ها توضیح بنویسیم و نام چند اثر از آن ها را بنویسیم. بعد از اتمام وقت معلم برگه هارا جمع کرد و امتحان روخوانی درس دوم را شروع کرد هر یک از بچه ها طبق لیست معلم می خواندند و معلم برای آن ها نمره ی زیبا خوانی و درست خوانی را می گذاشت بعد از اتمام پرسش از همه ی بچه ها معلم نمره ی بهترین نفرات کلاس را اعلام کرد که فقط یک نفر از آنها نمره ی کامل را گرفت. این بود کلاس فارسی روز دوشنبه ی ما.

ادبیات فارسی/دوشنبه/6/8

من مسئول درس زیست هستم ولی به دلیل اینکه سه شنبه تعطیل است من درس فارسی را می نویسم
وقتی اقای مجیدی وارد کلاس شد بچه ها استرس داشتند چون قرار بود امتحان گرفته شود
اقای مجیدی برگه ها را به بچه ها داد بچه ها شروع کردند به نوشتن امتحان در مورد پنج شاعر بودند نام شاعران قیصر امین پور خواجه عبدالاه انصاری سعدی شیرازی شیخ محمود شبستری حکیم ابو محمد یوسف نظامی بودند زمان امتحان تقریبا 15 دقیقه بود
بعد از امتحان شاعران وقت امتحان رو خوانی بود بچه ها شروع کردند به خواندن اقای مجیدی هر کس را صدا می زدند ان نفر شروع به خواندن می کرد و وقتی خواندنش تمام می شود اقای مجیدی نفر بعدی را صدا می زدند ونفر قبلی ساکت می شد و نفر بعدی شروع به خواندن می کرد وقتی خواندن بچه ها تمام شد بچه ها اصرار می کردند که نمره ها را اقای مجیدی بگوید وقتی اقای مجیدی نمی گفت ولی به خاطر اینکه بچه ها اصرار می کردند فقط اسامی ان هایی که درست و زیبا خواندن گفتند که منم جز یکی از ان ها بودم بعد اقای مجیدی گفت یک بار دیگر فایل صوتی را گوش دهید چون یک بار دیگر می خواهم امتحان رو خوانی بگیرم

به نام خدا شیمی 1398/7/29

به نام خدا  آقای معتمدی وارد کلاس شدند ایشان دوباره شوخی را شروع کردند .

مثلا گفتند به جون عمم من یک ثانیه اول هیچ فیلمی را نمیبینم یا

شماره ی عمه ی خود را گفتند.

بعد یکی از بچه ها که جلسه ی قبلی کربلا بود سوالی پرسیدند

توضیح نداده بودند وبه همین ترتیب صدای اورا درآوردند.

کمی هم درس دادند که دیگر زنگ خورد.

خدا حافظ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قلروحیاط قسمت دوم کلاس هفتم مسئولیت

به نام خداوند بچه های کلاس هفتم مسئولیت ازشماره ی 9تا18 برای بخش دو

م حیاط یعنی قسمت موزاییک مسئولیت بیشتری دارند .

برای همین 9نفر خود را به دودسته تقسیم کردند.

گروه اول یعنی (طائف نیا/قربانی/زمانیان/نظری/واحد/دهقان)برای تمیز کردن حیاط مسئولیت بیشتری دارند.

گروه دوم یعنی(کازرونی/صیاد زاده /مزروئی)برای کار های عملی مسئولیت بیشتری دارند.

شهر ما خانه ی ما

اجتماعی ۲ آبان

من در کلاس ۲ آبان چند ثانیه بعد از معلم وارد شدم ؛ پس مستند را بعد از آن چند ثانیه برایتان تعریف می نمایم.وقتی من وارد کلاس شدم معلم به من چیزی نگفت و من سر جایم نشستم. سپس معلم درباره ی آداب سلام کردن ودست دادن با ما حرف زد که :《 اول فرد کوچک تر سلام کرده وبعد اگر فرد بزرگ تر دوست داشت با فرد کوچک تر دست می دهد.》سپس معلم مشق جلسه ی پیش را از ما خواست که همه ی بچه ها نصف مشق هایشان را ننوشته بودند به جز سه چهار نفر. بعد فصل دوم را با عنوان (قانون ،قانون) شروع کردیم.سپس صفحاتی را از فصل ۲ حل کردیم و وسط درس معلم یادخاطره ای درباره ی سفر مشهد با دانش آموزان افتد که در آن  سفر دانش آموزی ضعیف بود که معلمان باهم قانونی گذاشته تا از آن مراقبت کنند و… سپس زنگ خورد کلاس تمام شد.

هندسه دو شنبه۶ آبان

اقای قزوینی وارد کلاس شدند بچه ها به دیر ارسال کردن فیلم کلاس معکوس (کلاس معکوس:اقای قزوینی فیلمی که در ان اموزش درس روز بعد هست را در بله برای ما رسال و ما ان را در خانه می بینیم و درس را یاد میگیریم و تمرین ها را حل میکنیم و روز بعد در کلاس انها را چک می کنیم)اعتراض کردند که قرار بوده فیلم را جمعه ارسال کنند ولی یکشنبه ارسال کردند

در ادامه اقای قزوینی برای انها که هنوز راه های دیدن فیلم را بلد نبودند توضیح دادند که دیدن فیلم ۲ راه دارد

اول اینکه شما با لپ تاپ یا کامپیوتر فیلم را ببینید که باید لینک را کپی و در مرورگر ها سرچ کنید

دو اینکه در گوشی یا تبلت ان را ببینید که می توانید برنامه اپارات را دانلود و در ان فیلم را ببینید

بعد از یکی از بچه ها کتاب کار جویامجد که مال درس ریاضی است و مدرسه ان را به ما داده گرفتند و نگاهی کوتاه به ان کردند و گفتند که سوالاتی از ان سر کلاس حل خواهیم کرد و حتما جلسات بعد دنبال خودتان بیاورید

بعد به سراغ کتاب رفتیم و شروع به درس دادن کردند

زاویه:۲نیم خط یا پاره خط که یک سر انها به هم وصل باشد فاصله انها را زاویه می نامند

وگفتند که علامت زاویه که یک مثلث ۲ ضلعی است در نام گذاری بسیار مهم است

نام گذاری خط با ۲ حرف کوچک  نام گذاری نقطه هم با حرف بزرگ مثال پاره خط ۲ حرف بزرگ اما نیم خط یک حرف بزرگ و یک حرف کوچک

به حل تمرینات کتاب پرداختیم گفتند که سوالاتی را که در فیلم حل کرده ایم دیگر اینجا حل نمی کنیم و سوالاتی که مشکل دارید را حل می کنیم تا موتوجه شوید

نیم ساز خطی است که زاویه را به ۲ نصف مساوی تقسیم می کند

وقتی ۲ خط هم دیگر را قطع  می کند دو زاویه روبه روی هم با هم مساوی و متقابل به رئس نامیده می شوند

۲ زاویه که مجموع انها ۹۰ شود متمم ۲ زاویه که مجموع انها ۱۸۰ شود مکمل نامیده میشوند

به سوالات جامانده از قبل رفتیم و انها را حل کردیم به سوال اخر نرسیدیم زنگ خورد

اجتماعی ۹۸/۸/۲

معلم در ابتدای کلاس تکالیف را دید و بعد در مورد احترام به بزرگتر حرف زدیم. چند ثانیه بعد متنی درباره قانون و مقررات صحبت کردیم. در صفحه بعد در قسمتی از کتاب درباره حقوق افراد خواندیم و بعد معلم متنی را به ما نسان داد. بعد در مورد قوانین و مقررات مسافرت صحبت کردیم و بعد در مورد خطرات سفر صحبت کردیم و دوباره درباره حقوق افراد صحبت کردیم.

فارسی درروز شنبه

به نام خدا
باز هم دوباره سلام بچه ها من سهیل عباسپور هستم از هفتم مسولیت معلم بدو بدو وارد کلاس شد. لیستش را در آورد و حضور و غیاب را انجام دادوگفت:هم گروهی ها نوشته ی خود را روی یک مقوا بچسبانید و دور ان را تزیین کننید. خلاصه من که آورده بودم ولی هیچ کدام از هم گروهی های من نیاورده بودند به جز علی که آن هم درمورد شاعر ها نبود به جز نصف یک خط اما در مورد یک چیز های دیگر بود حالا بس است که دیگر آبرو ریزی نشود هیچی ماهم آن را تزیین کردیم. اما آقای مجیدی گفت که اگر هین وعض بهتر بود می توانستم از شما امتحان open book بگیرم اما دیگر همه ی شماکار
راخراب کردید. آقای مجیدی گفت:جلسه ی بعد از این پنج شاعر امتحان گرفته می شود بعد از دو دقیقه زنگ خورد و رفتیم خانه هایمان.

پایان

فیزیک(۱آبان)

سلام
در کلاس فیزیک ما از کلاس ۵ به آزمایشگاه رفتیم و هرکی در صندلی نشست بعد درباره ی آزمایشی که باید می کردیم توضیح داد
به هر گروهی هم به نوبت ترازو و نیروسنج دادند.
اکثر گروه ها جامدادی را به همراه چند وسیله ی دیگر انتخاب کردند
با استفاده از ابزار ها شتاب جازبه_جرم_ وزن را اندازه گیری کردیم و تکلیف ما این بود که از این آزمایش ۳ سوال بنویسیم.

کلاس فارسی 4 مهر

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس فارسی ما در روز شنبه چهارم مهر اینگونه گذشت که معلم کلاس به ما گفت الان وقت این است که مطالبی را که برای چسباندن بر روی کاغذ دیواری آماده کرده اید را بر روی برگه هایی که خود آورده اید و یا من به شما میدهم بچسبانید و ما هم شروع به کار کردیم و به صورت گروهی نشستیم بعضی از گروه ها مطالب خود را آورده بودند و بعضی گروه ها کم کاری کرده بودند و مطالب خود را نیاورده بودند. گروه ها شروع به چسباندن و تزیین کاغذ دیواری خود شدند و معلم کلاس هم از فعالیت گروهی آنها یادداشت برداری می کردند یک ساعت زمان برد تا همه ی گروه ها فعایت ها خود را کامل کنند و آماده ی تحویل به معلم شوند بعد از اتمام کار همه ی گروه ها کاغذ دیواری را تحویل معلم دادند و کلاس ما به پایان رسید.

فیزیک 98/8/1

به نام خدا   معلم  فیزیک ما چند نیرو سنج متفامت برای ما اورد  بعضی      5n  ,  10n  ,  50n    بودند  نیرو سنج هارا به ما داد و گفت که چند  جسم  مختلف را با ان ها اندازه  بچه ها سر گرم شدند    بیشتر بچه ها جامدادی های شان را اندازه گرفتند سپس معلم گفت که در کتاب خود جدول بکشیم و وسایل را 5 بار اندازه گیری کنینیم ومیان گین ان هارا به دست بیا وریم چند وسیله  مانند تراش جامدادی و کیف ها را اندازه گرفتنیم ودر جدول نوشتیم ومیان گین را به دست اوردیم

درس قران 2 ابان

بسم الله الرحمان الرحیم


اقا شروع به حضور غیاب کرد اقا گفت امتحان پرسیدن تا صفحه 21 را داریم نمرات از 10 است اقا نوع پرسیدنش این بود که یکی می خواند و دیگری غلط های او را می گیرد اقا از اخر لیست شروع میکنم حال از اخر داوطلبان را انتخاب کرد و خواندند بعضی ها نمره 9 وبعضی ها نمره می گرفتند 8/5 و بعد پرسش تمام میشد اقا گفت تمارین صفحه 22    را حل کنید بعد اقا گفت باید ضمارین نیز مانند هفته پیش تکرار شود روی تابلو نوشت


ی                من


ک               تو


کم             شما


هم


ه


بعد اقا زمانیان را صدا زد گقت تمری را بخوان … بعد اقا به احسان پور گفت واو ناخوانا را بخوان…دهقان الف و لا ناخوانارا بخوان… حال اسماعیلی یا ناخوانا را بخوان…بعد اقا گفت صفحه 25را با من تکرار کنید وبعد زنگ خورد


پایان                

درس پیام ها شنبه 98.8.4

به نام خدا

اقای فهامی وارد شدند و از بجه ها پرسیدند که جلسه ی پیش چه کار هایی کردیم یکی از بچه ها دست گرفت وگفت:ما درباره ی جن حرفزدیم و… .

در جلسه ی پیش بچه ها به صورت گروهی  چند سوالی در باره ی جن نوشته بودند مثل جن با آدم خوب است یا بد؟.

ما شش گروه بودیم که به هر گروه اقای فهامی یک کتاب در باره ی جن و دیو به ما دادند وگفتند:جواب های سوالات خود را از کتاب در بیاورید و بنویسید .

همه ی گروه ها تک تک امدند و سوال را می خواندند وجواب می دادند که بعضی از سوال ها نیاز به توضیح داشت که اقا ی فهامی برایمان توضیح دادند

و به نظر من اقای فهامی می خواستند بگویند:که جن هیچ ترسی ندارد واین مثال راهم گفتند تا ما بفهمیم:اگر در قفس شیر را باز نکنیم کاری با ما ندارد اما اگر در را باز کنیم اومارا می خورد . برای این مطلب یک داستان هم گفتند . وبعد زنگ مدرسه یعنی سوت مدرسه به صدا امد.

مهارت ابرنگ‌

ما قرار شد که کمی زود تر برویم سر کلاس زیرا معلم قرار بود زود تر برود برای همین سریع شروع کرد به کشیدن اول دونیمکت را به هم وسل کرد وبعد هم از یکی از بچه ها چسب گرفت وبعد ورقه ی هالامونی را چسب زد ورفت

تا قلم وابرنگ خود را بیارد وتا که اورد گفت که من بروم ودستمال بیاورم و جعفری را برای اوردن اب فرستاد تا وقتی که اوردیم شروع کرد به کشیدن وخیابان ها را رنگ کرد تا رنگ ها طراحی را به پوشانند وزیر رنگ را زد وبعد از ۵ یا ۶دقیقه بعد شروع کرد بکشیدن رورنگ را زد وکمی صبر کرد تاخوشک شود و بعد جزعیات را کشید وبعد خط های کامل کننده را زد  وبعد با قلموی شمشیری امضای خودشان رازدند وبچه ها گفتند ما به کشیم معلم گفت من کار دارم ونمی توانم امروز کمک شما کنم تا شما ان ها رابکشید.

شیمی 1398/7/29

ما که در کلاس شیمی نشسته بودیم واقای معتمدی میخواست درس بدهد که اقای اسماعیلی کلاس مسوولیت وارد کلاس شد و به اقای معتمدی یک قطره چکان داد و رفت . اقای معتمدی از کلاس بیرون رفت و بعد از یک دقیقه با یک قطره چکانی که کمی اش پر ر بود و داخل یک بطری اب بود برگشت و گفت من میتوانم با انگشت اشاره ام این قطره چکان را حرکت بدهم و بعد اقای معتمدی این کار راکرد وبعد ما گفتیم که چگونه این کار را انجام میدهید و ایشان گفتند که من این بگری را فشار میدهمو فقطاینکه با انگشت نمایش میدهم. دلیلش این بود که با فشار دادن اب بطری باعث اب رفتن اب داخل ق.ط اب میرود و چگالی ان زیاد تر از اب میشودو به زیر اب میرود . درحال توضیح بودی که زنگ تفریح خرد و ما رفتیم

زنگ هنر چهار ۱ابان

..به نام خدا..

امروز هم مثل روز های دیگر آقا وارد کلاس شد. دباره بچه ها سروصدا می کردند.????معلم گفت تکلیف ها روی میز. باز هم سروصدا می کردند????معلم جوش آورد. خیلی سفت سفت زد روی میز دباره گفتند تکیف ها روی میز. بعدحضور و غیاب کردند. گفتند کسانی که هفته پیش بودند ولی تکلیفشان را ننوشتند دست بالا، بعد آقا آمد و تکلیف ها را دید. تکلیف ها را که دیدند درباره کاغذ پوستی حرف زدیم.گفتند کلاس شما خیلی بهتر از آن کلاس است????.بعد ۱۰دقیقه درباره‌ی اسکیس حرف زدیم. رسیدیم به آخر زنگ تکلیف هفته آینده این است که یک بچه ای که دارد نقاشی میکشد ولی برایش سخت است . و بعد سوووووووووووووووووووووووووووووووووت

مهارت تیر اندازی 2 آبان

امروز بعضی از بچه ها با آقای مجیدی و بعضی با آقای فهامی آ مدند واقای ناصری بعد از ما به کلاس آمد بعد درمورد جلسه ی قبل بحث کردیم.
بعد آقای ناصری گفتند: یک تیر انداز ماهر ماشه کشی خوبه دارد. ازما پرسیدند به نظر شما چندمین بند انگشت را باید روی ماشه گذاشت هرکس نظری داد خیلی ها گفتند: بند اول که درست بود.
بعد گفتند:باید کجای بند اول را باید گذاشت؟ بچه ها گفتند وسط بند اول بعد دو گروه شدیم. ورفتیم برای تمرین بدونه تیر.
حالا نفری 10 تا تیر به ما دادند وگفتند شروع به تمرین کنید.
بعد نفری یک تیر به ما دادند و گفتند: حالاایستاده بزنید .(البته نظر من بود).
(با تشکر)

قلمرو حیاط کفپوش هفته چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم شرح مسؤلیت های قلمرو از این قبیل است: تجویدی :سرگروه و مستند سازی _ ربانی: سخنگو _ جاوری: فرهنگی _ خطیبی : فوتبال دستی و جاکفشی _ پیری و اسماعیلی : تمیز کردن کف حیاط _ جعفری و پورمدنی : نظافت دستشویی پایان

کلاس هندسه دوشنبه 29مهر

فیلم

در ابتدای کلاس آقای قزوینی راجع به فیلمی که باید برای این جلسه می دیدیم پرسیدند اما حدود 8 نفر آن را دیده بودند.همه ی آن هایی که ندیده بودند می گفتند که در گروه عضو نیستند.

جلسه ی قبل

آقای قزوینی به دلیل مشکل داشتن بعضی از بچه ها  صفحه ی 43 را حل کردند و راجع به صفحه ی 43 گفتند که این صفحه گفتند که این صفحه مهم است.

در کلاس

ما در کلاس تمرین صفحه ی 44 راحل کردیم که خیلی صفحه ی مهم ی در این درس است.

جلسه ی بعد

آقا ی قزوینی دوباره یک فیلم در گروه پخش می کنند و به همه گفتند که باید فیلم را تماشا کنند.

درس نگارش روز چهارشنبه1آبان

به نام خداوند مهربون

با سلام.امروز با گزارش یکی از کلاس های درس نگارش در خدمت شما هستم.سر کلاس نشسته بودیم که دیدیم آقای اخوان به کلاس آمد.ما چون در آن زنگ نگارش داشتیم کمی تعجب کردیم.طولی نکشید که فهمیدیم آقای قربانی هنوز نیامده اند.آقای اخوان از ما سوال پرسید که چه کار بکنیم؟یکی از بچه ها به شوخی گفت که بازی (هپ) را بکنیم.آقای اخوان قبول کرد و همه بازی کردیم.طولی نکشید که آقای قربانی به کلاس آمدند.از آنجا بود که درس اصلی مان شروع شد.آقای قربانی درباره فکر کردن در تنهایی صحبت کردند.گفتند که ما وقتی فکر می‌کنیم در آخر از جایی سر در می‌آوریم که ربطی به موضوع اولیه ندارد.سپس بازی کردیم.بازی اینگونه بود که هر یک از بچه ها باید کلمه‌ای می‌گفت که به کلمه قبلی ربط داشته باشد.اول از جنگ شروع کردیم و آخر با گل و گیاه تمام کردیم.سپس معلم متنی گفت که ما باید آن را ادامه می‌دادیم.در حال خواندن انشاهایمان بودیم که زنگ مدرسه به صدا در آمد.تا مستند بعدی خدانگهدار

درس نگارش سه شنبه31مهر

به نام خدای مهربون

سلام.با مستند یک کلاس دیگر از درس نگارش در خدمت شما هستم.در جلسه ی قبل آقای قربانی تکلیفشان یک تمرینی بود برای املای این جلسه.وقتی معلم سر کلاس آمد تمرین ها را دید.بعد گفتند برگه ها روی میز و بعد املا را شروع کردند.با اینکه بچه سر جلسه ی امتحان بودند باز هم سر و صدا می کردند.املا از نیایش و درس یک کتاب فارسی مان بود.خلاصه سرتان را درد نیاورم.املا شروع شد.آقای قربانی خیلی خوب و با لحجه و خوانا املا را می گفتند.معلم در بین املا درباره ی نگارش هم حرف می زدند.مثلا یکی از نکته هایی که در بین املا درباره ی نگارش گفتند این بود که نباید در جملات پی در پی و پشت سر هم (که) را زیاد تکرار کرد.چون که متن زشت می شود و از جذابیت متن کم می شود.خلاصه این بود چکیده ی درس نگارش روز سه شنبه.تا گزارش بعدی خداحافظ.

پیمایش به بالا