فارسی ۶ آبان

سلام
در درس فارسی به دلیل داشتن امتحان سریع به سراغ درس رفتیم. قرار بود که بچه ها برای درس چشمه ی معرفت آماده ی مسابقه ی روخوانی باشند. آقای مجیدی تک‌ تک به طور طصادفی بچه ها را صدا زدند و هر کدام از آخر متن نفر قبلی شروع میکردیم. درس چشمه ی معرفت کلمات سخت و پیچیده و به هم پیوسته ای داشت و اکثر بچه ها با مشکل مواجه بودند. بعد از روخوانی آقای مجیدی برگه ها ی امتحان را بین بچه ها پخش کردند.
امتحان راجع به تاریخ ادبیات بود که باید درباره ی پنج شاعر که نام هایشان نظامی گنجوی ، قیصر امین پور ، سعدی ، شیخ محمود شبستری ، خواجه اعبدلله انصاری بود که به جز شیخ محمود شبستری که یک کتاب داشت برای بقیه ی آنها دو کتاب و زندگی نامه ی آنهارا مینوشتیم همچنین این اطلاعالت را باید از آخر کتاب درسی بدست می آوردیم. خداحافظ

کلاس های زندگی دوشنبه 20 آبان

بسم الله الرحمن الرحیم
کلاس اول : کلاس اول ما در روزدوشنبه با آقای اخوان به دلیل دیر امدگی ایشان توسط بچه ها اداره می شد و بچه ها داشتند در مورد گروه بندی اردو با هم بحث می کردند و تقریبا به هیچ نتیجه ای هم نرسیدند تا این که آقای اخوان آمدند و گفتند دو نفر گروه را انتخاب کنند که آقایان قندهاری و ربانی برای این کار انتخاب شدند این دو هر کدام نه نفر را کشیدند و قایله ختم به خیر شد و زنگ تفریح هم به صدا در آمد .
کلاس دوم:در کلاس دوم آقای اخوان می خواستند که دفتر زندگی بچه ها و برنامه ی هفتگی آن هارا ببینند ایشان به ترتیب لیست کلاسی صدا می زدند و بچه ها دفتر زندگی و برنامه ی خود را پیش ایشان می بردند وایشان هم چک می کردند این هم از کلاس زندگی دوم ما.

قلمروی کلاس دو هفته ی ششم

بسم الله الرحمن الرحیم شرح مسؤلیت ها از این قبیل است :-تجویدی:سرگروه و مستند ساز-پیری:سخنگو-جاوری :فرهنگی-ثالثی:سطل آشغال-اسماعیلی و ربانی :جاروی کف کلاس-خطیبی و پورمدنی و جعفری:تمیز کردن تابلوها ،میزو کمد آقایان تجویدی و پیری که کار کمتری نسبت به بقیه دارند در کارها به بقیه کمک می کنند.

کلاس زندگی یکشنبه 19 آبان

بسم الله الرحمن الرحیم کلاس یکشنبه ی ما با یاد خداوند آغاز شد بعد از آن آقای اخوان به ما گفتند که کتاب های تفکر خود را روی میز بگزاریم صفحه ی سی و سه ی کتاب را بخوانیم .صفحه ی سی و سه در مورد خود آگاهی صحبت کرده بود و عوامل موثر و موانع رشد خود آگاهی را توضیح داده بود مثلا عوامل موثر اینها بودند: پذیرش خود ،پذیرش دیگران و مسیولیت پذیری و عواملی که مانع رشد خود آگاهی می شدند اینها بودند: غرور و تکبر،توقعات و انتظارات بیش از حد و همه چیز خواهی ، حدود چهل و پنج دقیقه از کلاس ما به صحبت در مورد کتاب طی شد و پانزده دقیقه ی باقی مانده صرف چک کردن دفتر های زندگی و دادن برنامه ی هفتگی شد و بعد هم اقای اخوان در مورد هوش های مختلف برای ما توضیح دادند و جدولی درست کرده بودند از میزان هوش ها مختلف بچه های کلاس که بر اساس فیل اکسلی که قبلا برای ایشان فرستاده بودیم درست شده بود.
مشق های این کلاس : کامل کردن برنامه و کامل کردن دفتر زندگی و چند فعالیت اختیاری

زنگ زیست شناسی در روز سه شنبه 98/8/14

به نام خدا
سهیل عباسپور هستم از هفتم مسولیت
در 98/8/14 وقتی معلم آقای ریاحی وارد کلاس شد،تمام بچه ها بلند گفتند:وااااای دوباره آقای ریاحی ملقب به پوری موری کاریوت وارد کلاس شد. آقای ریاحی گفت:کتاب ها را باز کنید تا ادامه ی فصل دوازده را با هم بخوانیم. یکی از بچه ها سر کلاس مزه انداخت و آقای ریاحی سریعا دو منفی زیبا برای او گذاشت. الان این داستانی که می خواهم برای شما توضیح دهم درباره ی کلمه های غیر قابل یادگیری و بسیار سخت از شاهکار های آقای ریاحی((پوری موری کاریو))است.یکی از بچه هارا صدا زد تا از صفحه ی 96 روخوانی کند.خواندیم و خواندیم و خواندیم تا به کلمه اتوتروف رسیدیم یک دفعه بچه ها گفتند هااااان چیییییی چی چی؟آقای ریاحی((پوری موری کاریو))گفت:اتو تروف دارای فتو سنتز((تولید مواد آلی از مواد معدنی است.یکدفعه معلم از خودش یک کلمه ی عجیب و غریبی به نام هترو تروف گفت. بعدا بچه ها گفتند ما که از این درس هیچ چیز نفهمیدیم. آقای ریاحی((پوری موری کاریو))گفت:اتفاقا همه چیز زیست شناسی را باید درون ذهن خود بسپارید و وقتی زنگ خورد آقای مزه انداز به آقای ریاحی((پوری موری کاریو))گفت:لطفا….. خواهش میکنم….. منفی های من را پاک کنید.آقای ریاحی((پوری موری کاریو)) هیچ توجهی نکر د و رفت. این بود داستان من.

تمام

درس ورزش 16/8/1398

بسم الله الرحمان الرحیم


سلام  اقا صف هارا اماده کرد و راه افتادیم در راه بودیم مقداری طول میکشید تا برسیم در راه کف بعضی از کوچه ها اب جمع شده بود بعضی از بچه ها در اب ها راه می رفتند ان جلو صف ذاشتند دعوا و نزاع می کردند  در راه که بودیم اقای نظری بعضی از درخت ها را خم می کرد رسیدیم اقا گفت برای اینکه گرم شوید    10  دور دور زمین بدوید بچه ها دونه دونه خسته می شدند و روی زمین می افتادند خوب حالا اقا بچه ها را تقسیم کرد زرگر باشی و احسان پور سر گروه ها شدند و شروع به کشیدن کردند بازی شروع شد خطا های زیادی در بازی بود یکی از بد ترین خطا ها خطای فقهی  روی پای زرگر باشی بود این بازی بعد از 75  دقیقه تمام شد از اینجا می دیدم اقا همت واقای طهرانی داشتند با هم حرف می زدند و چند تا از بچه ها پیش انها نشسته بودند 5  به 7  بازی ما تمام شد و انها بردند اقا سوت را زد همه به طرف اب خوری رفتند بعد صف کامل شد و برگشتیم به مدرسه


پایان

.

فارسی ۱۳ آبان

سلام
در درس فارسی طبق روال همیشگی پرسش کلاسی داشتیم.
پرسش کلاسی از فعالیت نوشتن درس چشمه ی معرفت بود که یکی از سوالات آن بیت سعدی بود که باید مینوشتیم با کدام قسمت از درس ارتباط دارد. بعد از آن آقای مجیدی راجع به هم جانواده ها حرف زدند که مشود باری بهتر مفهوم کلمه از هم خانواده ی آن کمک گرفت مثلاً کلمه ی اعجاز که می توان بدای فهم بهتر کلمه از کلمه ی معجزه کمک گرفت. بعد از آن به سراغ دانش زبانی کتاب رفتیم. که در آن انواع جمله را توضیح می داد. ما چهار نوع جمله داریم خبری : که خبر چیزی را می رساند.
امری : که از کسی چیزی میخواهیم یا دستور می دهیم.
پرسی : از کسی یا چیزی سوال میکنم.
عاطفی : احساسات و عواطف خودمان را بیان مکنیم.
بعد شعری نوشتند درباره ی بمباران هسته ای در هیروشیما و ناکازاکی که هزاران نفر در یک لحظه مردند. خداحافظ

عربی ۲۰مهر

زنگ عربی آقای شیرنشان از ما کوییز گرفتند وبه ما ۱۰دقیه فرست نوشتن دادن بعد کوییز فیلم عربی را گذاشتند وتا آخر کلاس فیلم میدیدیم و باید همهی آن ها را معنی میکردیموبه آقای شیرنشانم میدادیم و ان به ما گفتند اگر ندی تا آخر زنگ به من معنی ها را بهشما جریمه میدهم وقتی معنی ها را همه دادن درمورد کربلا حرف زدن که عرب ها این جوری که در فیلم دیده اید حرف نمیزنندفرق دارد وتند تند حرف میزنند ودر راه کربلا قهوه زیاد است که میتوان خورد وبعضی ها هم پاورهنه می امدند وتا زنگ خورد برگه ها کوییز قبلی به هم ریخت وآخرش همه کوییز خوبی داده بودن

فیزیک/یک شنبه/8/19

به نام خدا

اقای صیاد زاده امروز فصل دو را تمام کرد موضوع فصل دو اندازه گیری در علوم وابزار های ان اگر به خاطر داشته باشید اقای صیاد زاده اول کار که می خواستند فصل دو را تدریس کنند گفته بودند زیر کمیت ها ابزار ها و واحد ها خط بکشید به این دلیل بود که کل فصل دو همین کمیت ابزار و واحد ها بود و امروز هقای صیاد زاده این مبحث را کامل و جمع بندی کردند وبعد بعد از کامل کردن کتاب رفتیم سراغ مسئله حل کردن اقای صیاد زاده همین که اشاره کرده بودند گفتن مسئله چهار بخش دارد یک داده ها خواسته ها دو نوشتن فرمول سه عدد گزاری چهار به دست اوردن جواب بعد از مسئله حل کردند اقای صیاد زاده گفتند کتاب های کمک درسی بخرین که روی ان نوشته کتاب کار و بعد اخر کار اقای صیاد زاده اشاره ای به امتحان کردند

فارسی 98/8/13

به نام خدا                                                             زنگ اول خورد ومعلم امد اول نمرات امتحانی که گرفته بود داد   وبعد چند خط شعر  روی تابلو نوشت بچه ها  تعجب کر دند.  بچه ها چیزی از این شعر متوجه نشدند                                                                                                                                       مرگ بر مرگ صد هزار زندگی                                 در یکی دو ثانیه                                                                                                                                                                           باسقوت علم از اسمان                                                                                                                            وبعد  از اکثریت بچه ها سوال پر سیدبعضی ادعا میکردند همه چیز بلد هستند ولی وقتی که به ان ها نوبت می رسید مانند موش به خود می پی چند. ودیگر حرفی از دهانشان بیرون نمی اید .  معلم بعد از پرسیدن سوال  در با ره ی   کلمات   هم خانواده با ما صحبتی کرد ودرس جدید خود را داد و به ماگفت تمرین کنیم که جلسه بعد  از ما درس کژال را می پرسد وگفت که چند هم خانواده بنویسیم وبیاوریم  بعد از ان در باره ی شعری که نوشته بود صحبت کرد وگفت که این شعر شعر حادثه ی هیرو شیما بمب اتم است وکلاس را تمام کرد              

ورزش / 1398/8/19

به نام خداوند یکتا

از مدرسه  به سمت ورزشگاه راه افتادیم.بعد از چند دقیقه به ورزشگاه رسیدیم. بعد از گرم کردن تیم کشی کردیم و بازی را شروع کردیم.آنهایی که تنیس روی میز بازی می کردند هر کدام یاری انتخاب می کرد و برنده به جا وبه صورت دوبل بازی را شروع می کرد ؛ و آنهایی که هیچ کاری انجام نمی دادند به گریه افتادند . به دلیل آنهایی که حوصله ی آنها سر رفته بود.

پایان

عربی۱۱ ابان

سلام ما اول وترد کلاس شدیم وبعد هم اقای شیر نشان امدند پنج دقیقه به مافرست دادند تا برای امتحان عربی
بخوانیم و از فصل های اول و دوم است وبعد هم سوال های امتحان این بود چهار تا معنی و یک دستور زبانی بود که بعد هم به ما گفتند که کتاب های کوچولو را در بیاوریم
و با ان هم دفتر را در بیاوریم وکلماتی را که در فیلم اموزشی گفته می شود را نوشتیم وداستان این فیلم
این بود که پسر بچه ای به اسم سند باد بود که خواهر او
زینب نام داشت وبا برادرش وارد کشتی شدند و بازی
کردن که دو چیز باید شبیه هم باشد وبعد هم پیام
فهمی این داستان امد و بعد هم در دفتر کلماتی را گفتند
که در کتاب کار بود وبعد از پایان یافتن این فیلم یک حلقه از کتاب به پایان رسید وبعد هم مشق دادن که بزی از ورقه ها در دفتر وبزی در کتاب

عربی۱۴ابان

سلام معلم وارد کلاس وبعد هم گفت که ۱۰ دقیقه می توانیم که درس ها را مورور کنیم وبعد هم امتحان را گرفت وبعد هم گفت وسوال ها این بود که دو یا سه جمله ی عربی نوشته بود وما باید معنی می کردیم ویکی دیگر از سوال ها این بود که دو مستل برای ما بنویسید و بع امتحان هم‌گفت که کتاب هارا واز کنیم و بعد دو صفحهی اخر درس را گفت که باید در کتاب حل کنیم وبعد هم
کتاب کوچولو رادر اوردیم وبعد هم فیلم دوم را برای ما گذاشتن و دیگر نگفتند که در دفتر بنویسید در کتاب بود و بعد هم در رابطه با این قسمت از فیلم که اجرا شده بود در حد یک خط بنویسد .موضوع فیلم ۱۴ ابان این بود ک دوزد داشت که از دست پلیس فرار می کد که به کشتی سند باد رسیدن وسند با ان را نجات دادا وبرای ناهار داشتن ماهی گیری می کدن که گنج امد بیرون

تیر اندازی ۱۶ ابان

سلام حسین هستم. در اخرین تمرین تیر اندازی قرار بود که از هفته قبل پول بیاوریم تا شرط ببندیم. اگر چه که شرط بندی حرام است ولی در ورزش های مانند تیر اندازی و اسب سواری و…..  شرط حرام نیست چرا چون این ورزش ها در  دین اسلام وجود دارد ومشکلی با شرط ندارد. ما رسیدیم به ورزشگاه وشرط بندی را شروع کردیم. اقای ناصری ما را گروه گروه کردند وخودشان هم و اقای مجیدی هم شرکت کردند.        گروه ها به صورت چهار نفره بودند. هر نفر در شرط ۲۰۰۰ تومان پول گذاشت وشروع کردیم ما به دو صورت باید تیر اندازی میکردیم یک صورت نشسته(اسان) وبه یک صورت ایستاده(سخت). گروه ها به نوبت تیر اندازی می کردند و گروه هایی که تیر اندازی نمی کردند یا پینگ پنگ بازی میکردند یا اقای ناصری از بچه ها به نوبت امتحان می گرفتند. وقتی همه تیر اندازی کردند امتحان دادند بچه ها گفتند که برنده هارا مشخص کنند ولی معلم ها قبول نکردند و گفتند شنبه میان تمام دانش اموزان مدرسه مشخص می کنیم که در میان انها تشویق شوید.   پایان

فارسی ۱۸ آبان

سلام
در درس فارسی ابتدا گروهی نشستیم و آقای مجیدی از تکلیفی که داده بودند سوال پرسیدند تکلیف ما فعالیت نوشتن صفحه ی ۲۲ در دفتر بود از هر گروه نفری را آقای مجیدی صدا میزد و سوال های نوشتن را پرسیدند.
بعد به سراغ درس رفتیم و مسابقه ای بین ما برگزار شد
مسابقه روخوانی درس کژال بود
اولین مرحله ی مسابقه صحیح خوانی متن بود که نهایتن هشت نفر به دور بعد راه پیدا کردند
در دور بعد مرحله ی مسابقه زیبا خوانی بود که نهایتن شش نفر به رای گیری رفتند و در رای گیری جعفری برنده شد.
آقای مجیدی برای تکلیف به ما گفت امتحانی طراحی کنید که وارم بندی اش را در گروه می گزارم

عربی98/8/18

اقای شیرنشان که واردکلاس شدندپچه هاشروع کردنددادوفریادکه مثلااعتصاب کرده اند.میگفتندکه:کوئیزنگیرید کوئیزنگیرید.اقای شیرنشان گفتند: چه بخواهی چه نخواهی من پنج دقیقه ی دیگرامتحان میگیرم پس میخواهی بخوان میخواهی نخوان.بچه هاشروع به خواندن کردند.وقتی اقای شیرنشان کوئیزراروی تابلونمایش دادند.سوالاتبیشترازقبل بودبرای همین من فقط توانستم سوالات را بنویسم ووقت نکردم جواب بدهم.وقتی امتحان تمام شداقای شیرنشان که برگه هارا گرفتندچندنفرهم تقلب کردندکه ازاتفاق خوشبختانه من تقلب نکرده بودم.بعداقای شیرنشان گفتند:10دقیقه ی اخرمشق های جلسه ی پیش رامیبینم.بعداقای شیرنشان دوباره گفتند:کتاب های مکالمه(سندبادالعربی)رابگذاریدروی میزوصفحه ی19رابیاوریدوهرچه ازفیلم سندبادالعربی می فهمیددرکتاب مکالمه بنویسید.چون ماازسیدی عقب بودیم اقای شیرنشان روش کارشان راعوض کردند.یکی ازبچه هاگفت:اقای شیرنشان نمی شودهمان روش قبلی رابه کارببریم؟اقای شیرنشان گفتند:برای همین روش قبلی راعوض کردم که ازسیدی عقب ماندیم.وقتی اقای شیرنشان سیدی رانشانمان میدادن بعدازیه مدت زمانی رابرای نوشتن صفحه ی 19راکامل کنیم. بعدازاین کاراقای شیرنشان رفتندتکلیف هاراکه اول ساعت کفتند10دقیقه ی اخرمیبینم رادیدند.تکالیف: بایدتاصفحه ی 26رامینوشتیم وباید2تمرین ازتمرین های کتاب که اقای شیرنشان مشخص کرده بودندرامینوشتیم.من فقط تاصفحه ی26 راکامل نکرده بودم اما تمرین هایم کامل بود.وبعدازاینکه اقای شیرنشان تکلیف هارادیدندبعدازیه مدت کوتاهی زنگ خورد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                پایان

زیست

سلام امروز آقای معتمدی اول درمورد دسته بندی دندانهاصحبت کرد. وگفت:حیوانات گیاه خوار مانند:گاو،گوسفندو…دندان نیش ندارند. پرندگان چون دندان ندارند به جای آن سنگ دان دارندکه مثل دندان عمل مکنند.                                                                                   بعدبرای مثال به یکی از بچه هاگفت تا بیاد ودمورد غذاهایی که به پرنده اش میدهد بگوید.آن هم غذاهایی که به مرغ مینای خود میداد رانام برد.بعد آقای معتمدی اسم یوسفی که آمده بود درموردمرغ مینای خود توضیح می داد پرسید .امایوسفی فکر کرد اسم مرغ مینیا اش رامیپرسد وگفت:مرغ مینا.همه خندیدند و بعد تازه متوجه شد که چه شده بودواسمش را گفت.                                                         بعدآقای معتمدی زمان آزمون را گفت.آقای معتمدی چندفیلمرا پیشنهاد کرد تاببینیم که آنها این فیلم ها بودند:پسر جنگلی ذوب آهن،پسر جنگلی زغال،برادران امید وار سفر به دور دنیا،گرگ پارک یلاستون را ببینیم.

کلاس مهارت بازی و ریاضی پنجشنبه 16 آبان

معلم

به دلیل نیامدن آقای پسران آقای اخوان سر کلاس آمدند.اول فکر کردیم که آقای پسران با کمی تاخیر می آیند اما تا آخر کلاس آقای اخوان معلم ما بودند.

شروع کلاس

کلاس 3 خیلی کثیف بود به همین دلیل به دفتر آقای مجیدی رفتیم و چند جاروی دستی گرفتیم و شروع به تمیز کردن کردیم. آقای اخوان به ما گفتند که هرکش آشغال هایی کا جمع کرده را روی میز بگذارد و شروع به قسمت بندی کرد.

در طول کلاس

در طول کلاس آقای اخوان به ما گفتند که چه کار کنیم که بازیی که می سازیم جزاب و هیجان انگیز باشد وشروع به گذاشتن قوانین برای بازی آشغال جمع کردن شدیم

تغییر قوانین بازی های مشهور

اول با بازی دالون شروع کردیمکه می خواستیم قوانین آن را جوری تغییر دهیم که بازی جزاب شود. بعد کم کم وارد بازی مار و پله شدیم که می خواستیم آن بازی راهشت نفره انجام بدیم. به چهار گروه دو نفره تقسیم شدیم و شروع به بازی کردیم.کمی بعد آقای اخوان رفتند. بغضی از بچه ها بلند شدند و بازی به هم ریخت و دیگر بازی نکردیم.بعد که آقای اخوان آمدند از ما دلیل تمام کردن بازی را خواستند و بعد به این نتیجه رسیدیم ک بازی خسته کننده شده و شروع به درست کردن قوانین شدیم.

اجتماعی ۱۷

  •  آقای کنارکوهی بعد از ورود به کلاس تا جایی که کامل دانش آموزان در جای خود پشت میز معلم نشستن و کمی سکوت کردن سپس از نماینده  کلاس درخواست کرد که کتاب های اجتماعی را ببیند تاکسی در دفتر خود نقاشی نکرده باشد زمانی که نماینده کتاب های بچه ها را می دید معلم از نفری رو به رویش نشسته بود خواست با خودکار مشکی و پاک کن به خود بدهد بعد از آنکه نماینده کتابهای بچه ها رادی و خوشبختانه کسی در دفتر خود نقاشی نکشیده بود معلم می خواست به کسی بگوید که درس را بخواند ولی چند نفر اعتراض خود را به آنچه که تا به حال از روی درس نخوانده اند و بعضی بیش از چند دفعه از روی کتاب خواندن بیان کردن معلم پس از نگاهی به دفتر خود اسامی کسانی که تا بحال نخوانده اند را نام برد و گفت من همه چیز را در دفتر خود یادداشت می کنم حتی این که چه کسی در چه روزی سوالی پرسیده است سپس به یکی از دانش آموزانی که تا به حال از روی درس نخوانده بود گفت تا از روی درس جدید بخواند آقای موقع درس دادن سوالاتی مربوط به درس میگویند تا ما در کتاب خود بنویسیم  دانش آموز شروع به خواندن کرد درس مربوط به قانون اساسی بود و پس از خواندن کلمه اول آقای کنارکوهی گفت بسم الله الرحمن الرحیم سوال.  دانش آموز دوباره شروع به خواندن کرد تا  به بخشی از کتاب که فصل سوم قانون اساسی حقوق ملت است رسید اصل ۳۰ چنین نوشته بود دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش را رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد  خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. همان لحظه ناگهان کسی پرسید آقای کنارکوهی پس چرا ما امسال چندین ملیون به مدرسه دادیم  سپس آقای کنارکوهی توضیح داد که در جاهای مختلف دنیا و همچنین ایران قانون ها و وظایفی هست که کسی از آنها باخبر نیست و حتی از وجود آنها مطلع نیست برای همین رعایت نمی شود و این حق شماست که نه تنها در این مدرسه بلکه در مدرسه های دیگر به صورت رایگان تحصیل کنید و برای ما داستانی از پیامبر تعریف کرد گفت روزی پیامبر به بازار رفته بود و دی یار خودش خرما می فروشد خرما دارد یکی یک دونه و دیگری دو دینار پیامبر گفت خداوند خرماها را بر روی درخت دو دسته تقسیم کرده که یکی خوب باشد و دیگری بد آنها را مخلوط کرد و گفت حال آنها را به یک و نیم دینار فروش. دولت آمده و بچه ها را به چند دسته تقسیم کرده مثلاً تیزهوشان نیان کند هوشانیان و…. حالا کسی باید بیاید و آنها را مخلوط کند سپس  به دانش آموز دیگری که تا به حال نخوانده بود گفت که بخواند او هم خواند کتاب سرفصل جدید یعنی قوه مقننه رسید آقای کنارکوهی چندسوال گفتناگهان گفت چه کسی می تواند جواب سوال ۲ را بدهد کسی دست گرفت و جواب درست داد مثبت داد بقیه اعتراض کردند که این سوال را حتی بود و ما هم می توانستیم آن را حل کنیم سوال ۲این بودکه قوه مقننه از چه بخش هایی تشکیل شدهجواب سوال ۲ نیزاین بود که مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبانسپس دانش آموزی که داشت می خواند کل درس را خواندآقای کنارکوهی تکلیف ها را گفتکلاس تمام شد

قران ۱۶ ابان

سلام.در کلاس قران امتحان نداشتیم ولی اقای اخوان توی این کلاس خودش را یک دانش اموز جلوه داد. اقای اخوان چون کتاب قران نداشت با اجازه از اقای حاجی احمدی در گوگلPDF  کتاب قران را  دریافت کرد و با ان  تمرین میکرد. متین  یزدانی داشت با چند تا از بچه های دیگر داشت میخندید که اقای حاجی احمدی دید و او را تنبیه کرد و یزدانی دستشبرد بالا و اقای حاجی احمدی کتش را روی دست او گذاشت و ربانی هم همین کار را کردولی به یک مدل دیگر تنبیه شد . او باید یک خودکار را با لب خود نگه می داشت  نباید به دندانش بر می خورد و گر نه تنبیهش بیشتر و بیشتر میشد. ما تمرین یکی از صفحات کتاب را شروع کردیم. دو نفر دو نفر خواندیم  و بعد خود اقای حاجی احمدی خواند و ما پشت سر اقا میخواندیم . بعضی از بچه ها چون روی کتاب را نمی خواندند و فقط حرف های معلم را تکرار میکردند  کلمات در کلاس قاطی شده بود و کلاس نظم خوبی درخواندن نداشت              

پایان

 

 

فیزیک یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸

اقای صیادزاده وارد کلاس شدند و گفتند که چه کسانی تکلیف که نوشتن ۳ سوال از چگالی(چگالی:نسبت جرم به حجم)بود را نوشته اند چند تا از بچه ها دست گرفتند بعد گفتند انها که سوال نوشته اند سوال می خوانند و بقیه پای تابلو حل می کنند بعد ابراهیمی سوالی خواند و زرگر باشی انرا حل کرد بعد از چند نفر پرسیدند که سوال هایشان را بخوانند ولی سوال های راه حل داری نداشتند بعد بلاخره چند نفر که سوالاتی داشتند خوانند و سپس بقیه حل کردند

نکات مهم این زنگ تا اینجا این ها بود:۱_چگالی ‌:جرم÷حجم ۲_حجم:جرم÷چگالی ۳_جرم:حجم×چگالی ۴_چگالی المینیوم۳ گرم بر سانتی متر است

اقای صیادزاده گفتند که چون اقای اخوان نیستند زنگ بعد من سر شما می ایم و فیزیک کار می کنم بچه ها اعتراض کردند و گفتند (ما زندگی نیاز داریم)

زنگ بعد شد اقای مقدس سر ما امدند سوال حل کردیم و ۳ نفر ۳نفر اقای مقدس ما را بیرون می فرستاد که با لپ تاپ ها با سایت PHET (پی اچ ای تی :سایت شبیه سازی درسی که درس های مختلفی مانند ریاضی زیست فیزیک شیمی و…را شبیه سازی می کند)همه رفتند و ما گروه اخر رفتیم و نتوانستیم که خوب سوال طرح کنیم ولی چون من مشق روز قبل را نوشته بودم مشکلی نداشت

مشقی برای جلسه بعد نداشتیم اما در سایت PHET چرخی بزنید خوب است

کلاس شیمی دوشنبه 13 آبان

بنام خدا

در کلاس شیمی ادامه ی بحث پیرامون اتم های الکترون ،پروتون،نوترن را داشتیم و جدولی رسم شد  و Na و Ca و K را توضیح داده شد و مقدار های آن را برای هر کدام دو عدد گذاشت و از هم کم کرد تا مقدار نوترن را بدست آورد سپس در باره ی نمادشیمیایی توضیح داد و توضیحاتی از اتم برای مثال جهت بدست آوردن بار الکتریکی، تعداد پروتون را از الکترون کم می کنیم.

و در ادامه درباره Z یعنی عدد اتمی که نشان دهنده ی خواص شیمیایی اتم است و مشخص کننده مکان در جدول تناوبی و…. و Aیعنی عدد جرمی که مجموع تعداد پروتون ونوترن است

وهر چه باشد اتم سنگین تر است ودر ایزوتوپ هادعدد جرمی به علت تفاوت در تعداد نوترن متفاوت است سپس درباره ی ایزو توپ (هم مکان)

اتم هایی که در یک خانه جدول تناوبی قرار دارند

ولی به علت تفاوت در تعداد نوترن عدد جرمی متفاوتی دارند.

و بدین ترتیب کلاس به پایان رسید .

کلاس هدیه ها شنبه11آبان

به نام خدا

باسلام.با یکی دیگر از مستند ها در خدمتتان هستم.در این جلسه قرار بود نیم ساعت اول من و آقای تجویدی در کلاس معلم باشیم. خود آقای فهامی هم دانش آموز شدند. اول از همه من فیلمی به اسم piper برای بچه ها گذاشتم.

Image result for piper - disney pixar - poster"

بعد شروع کردیم به اینکه نظرات بچه ها را در مورد فیلم بگیریم. بچه ها شلوغ می کردند و آن کسی که بیشتر از همه شلوغ می کرد آقای فهامی بود.

Image result for شلوغ کردن بچه ها در کلاس

البته آقای فهامی بعد از اینکه ما درس دادنمان تمام شد گفتند که چرا شلوغ می کردند و حرف های بی ربط می پرسیدند.بگذریم.از بچه ها نظراتشان را گرفتیم. هر کدامشان یک چیزی می گفتند. یکی از آنها گفت غلبه بر ترس ،

دیگری گفت استواری

Image result for استوار بودن"

و یکی پس از دیگری نظراتشان را می گفتند. بعد از اینکه بچه ها نظراتشان را گفتند آقای تجویدی آمد و گفت که ربط این فیلم با درس پیام ها این است که باید برای مواردی که گفتید برخدا توکل کرد. بعضی بچه ها مخالف بودند و بعضی موافق. سپس یک فیلم بامزه برایشان گذاشتم

Image result for Too Fat Animals - Round Animals"

و وقت ما تمام شد. بعد آقای فهامی در رابطه با درس دادن ما حرف زدند و کلاس تمام شد.خدانگهدار

قران 9/8/98

بسم الله الرحمان الرحیم


اقا وارد کلاس شد و مثل هفته گذشته اول حضور و غیاب کردند خوب بچه ها تکلیف ها را بیاورید که انس با قران است صفحه 23باز شوددهقان تمرین اول را بخوان دهقان گفت شرمنده اقا من تکلیف را انجام ندادم  طاعفنیا  بخوان کم را جواب بده همه با صدای بلند جواب دادند شما. اقا خاطرهای از دوران کودکی خود گفتند که معلمی جدی داشتند وقتی عصبانی میشدند به جای ان که در گوشمان زنند دست کنار گوشمان میزدند وما حس میکردیم تو گوشی خورده ایم بعد داوطلبان را صدا کرد و تمرین را حل کنیم وباز داوطلبانی را انت خواب کرد که سوره هود را بخوانند حال اقا گفت من می خوانم وشما با من تکرار نیز کنید…اقا گفت صفحه 26 را بخوانید.. بعد اقا گفت مزروعی بخوان و فعالیت دوم را واحد تو بخوان اقا گفت بچه ها تکلیف حل صفحهی 27 است اقا روی تابلو نوشت


ک         تو


ی        من


ربی      پروردگار من


زرگر باشی داستان حضرت نوح رابخوان         


پایان

حساب 14 آبان

به نام خدا

 

آقای یادگای جلسه را با حدیث امام علی(ع)شروع کردند: هر کاری می خوای برای دوستت به کن ولی به آن اطمینان نکن.بعد آقای یادگاری از همه پرسیدندکه این حدیث یعنی چی؟

همه جواب دادند اما هیچ کس جواب درست را نداد و آقا خودش توضیح داد. بعد گفتند که من از روی لیست صدا می زنم و هر کی را که صدا زدم با کتاب و دفترش به اینجا بیاید. بعد از دیدن دو نفر دو نکته گفتند: جواب را با راه حل بنویسید چون ما فکر می کنیم شانسی نوشته اید. نکته ی دوم:این عدد ها نشانه ی نوشتن صفحه ی کامل جویا مجد است. بعد در هنگام دیدن کتاب همه مسخره بازی می کردند.

بعد از دیدن کتاب ها یک نفر به آقای یادگاری گفت که سوال 4 صفحه ی 9 را حل کنید این سوال درباره ی این بود که یک مربع داریم و از عدد 1تا9 راهم داریم باید طوری این عدد ها را بگذاریم که جمع آن ها 15 شود. آقای یادگاری خودش ستونی آن را حل کرد و بعد احسان پور آمد قطری آن را حل کند. آن طوری حل کرد که خودش هم نفمید و تازه نه توانست آن را حل کند بعد زنگ خورد وهمه به بیرون رفتند.

 

زنگ دوم 14 آبان

در زنگ دوم قبل از آمدن معلم به کلاس واحد میز را روی زمین انداخت و با قربانی دعوا کرد.

بعد معلم وارد کلاس شد و احسان پور پای تخته رفت تا سوال 3 صفحه ی 10 را حل کند. بعد مضروعی آمد تا سوال صفحه ی 24 را حل کند. بعد آقای یادگاری در هنگام حل سوال دفتر و کتاب احسان پور را دید نمره ی 9 برایش گذاشت و گفت که سه شنبه امتحان از فصل 1و2 میگیرم.

بعد تکلیف را که باید صفحه ی  31،27، 43جویا مجد را باید بنویسیم را روی تخته نوشت.

صیاد زاده رفت تا سوال 2 صفحه ی 24 را حل کند بعد از حل سوال آقای یادگاری روی صفحه های جویا مجد تأکید کرد. بعد آقای یادگاری به چه ها گفتند که کسی در صفحه ی 19 مشکلی دارد؟ همه گفتند: نه ولی آقا سوال 2را حل کردند و واحد سوال 4 را با سختیو مشقت حل کرد.

بعد رفیم صفحه ی 24 سوالی ک درباره جمع جداگانه دهکان و یکان بود را حل کردیم بعد آقا یک آزمون 1 سوالی را گرفت.

تکلیف: نوشتن صفحه ی  31،27، 43جویا مجد ، گرفتن امتحان در سه شنبه ،

به تعداد کم بودن نمره از صفحه ی جویا مجد در دفتر می نویسیم

 

عربی98/8/14

مثل همیشه اقای شیرنشان واردکلاس شدندولی این باراقای اخوان هم امده بودند.یکی ازبچه هاازاقای اخوان پرسید:اقاشماهم امتحان می دهید؟اقای اخوان گفتند:بله.اقای شیرنشان گفتندزود5دقیقه کتاب رابخوانیدمی خواهم کوئیزبگیرم.یکی ازبچه هاگفت:اقانمیشودفقط یک بارکوئیزنگیرید.اقای شیرنشان گفتند:نه.وکوئیزراگرفتند.اقای اخوان طبق گفته ی شان امتحان دادند.بچه ها تاسوال های امتحان رادیدندبرق ازکله ی شان پرید.بعدازامتحان اقای شیرنشان برای ماسندبادالعربی راگذاشتندولی سندبادالعربی درست نمی امدوگفتندکه کتاب سندبادالعربی راباکمک بغل دستی مان حل کنیم.بایدبه فارسی مینوشتیم که کدام اسم چی میشود.مثلادرخترخاله به فارسی ازعربی چه میشود.بعدازاین که حل کردیم اقای مذروعی امدوجواب هارابایم بامزه بازی خواندونشست.اقای شیرنشان ازروی کتاب اصلی که اموزش و پرورش داده است برایمان درس دادند وزنگ خورد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              پایان

فیزیک/یک شنبه/12/8

به نام خدا

اول از همه صیاد زاده تکالیف را دیدند تکلیف این بود که ما باید می رفتیم در سایت phet و دو ازمایش را می دیدیم و در باره ان ها سه سوال در باره ی ان ها می نویشتیم بعضی از بچه ها نوشته بودند بعضی دیگر ننوشته بودند بعضی دیگر هم فیلم برایشان باز نشده بود و نتوانستند سه سوال بنویسن بعد اقای صیاد زاده سوال یکی از بچه ها را می خواند و یکی دیگر ا صدا می زد که بیاید مسله را حل کند و ما هم باید مسته را در دفتر می نوشتیم و حل می کردیم بعد از اول قرار بود بخشی از ساعت اقای اخوان برویم توی سایت phet برویم که اقای اخوان امروز نبودند به همین دلیل زنگ زندگی فیزیک کار کردیم ما باید می رفتیم تو سایت phet  و ازمایش چگالی و شناوری را بکنیم و پنج سوال بنویسیم

کلاس های زندگی دوشنبه 13 آبان

بسم الله الرحمن الرحیم ما در روز دوشنبه دو زنگ کلاس زندگی داریم به همین دلیل متن به دو قسمت کلاس اول و دوم تقسیم می شود.
کلاس اول:امروز در زنگ اول کلاس زندگی اینگونه گذشت که آقای اخوان وقتی وارد شدند در مورد مصاحبه ای که باید درباره ی مسیولیت پذیری می گرفتیم صحبت کردند و گفتند که هنوز خیلی ها مصاحبه ی خود را به ایشان تحویل نداده اند و بعد در مورد سوال هایی که می توانستیم در این مصاحبه از فرد مصاحبه شونده بپرسیم گفتند که اکثرا راحت ترین سوال را برای پرسش انتخاب کردند در صورتی که خیلی سوال هایی بهتری می توانستید بپرسید و بعد از بچه ها در مورد این سوال ها پرسش کردند و چند نفری دست گرفتند و چند نوع سوال مختلف را گفتند و آقای اخوان پای تخته نوشتند و بعد هم آقای اخوان در مورد مسیولیت هایی که ما در زندگی داریم صحبت کردند و بچه ها کمی در مورد آن مسیولیت ها با هم بحث کردند و بعد زنگ خورد ولی چیزی که این کلاس را نسبت به بقیه کلاس های زندگی متمایز می کرد وجود مانی واحد پول مدرسه ی ما در جیب آقای اخوان بود و به مناسبت 13 آبان آقای اخوان با
استکبار تمام این مانی ها را پخش کردند تا ما با مفهوم استکبار آشنا شویم
کلاس دوم : در کلاس دوم آقای اخوان اول کمی در مورد قلمرو ها صحبت کردند و بعد گفتند که یکی از قلمروها عملکرد بهتری نسبت به آن یکی قلمرو داشته است و باید سعی کند که خود را بالا بکشد بعد از سخنگو ی یک گروه و مسیول گروه دیگر خواستند تا از قلمروی خود دفاع کنند و آن ها هم این کار را انجام دادند بعد بحث به طرف مسیولیت پذیری در مورد کشور خود کشیده شد آقای اخوان کمی توضیح دادند و بعد بچه ها کمی با هم به بحث پرداختند و زنگ خورد . ولی دیگر وسیله ی استکبار در جیب آقای اخوان نبود.
مشق های کلاس های زندگی امروز:بهبود وضعیت قلمروها

حساب ١٢ آبان ماه

به نام خدا

 امروز من در کلاس ‏حساب قبل از آمدن معلم ‏به کلاس همه ى بچه ها سر و صدا مى کردند و وقتى معلم وارد کلاس شد همه ى بچه ها ساکت شدند.

بعد همه ى بچه ها از آقاى یادگارى پرسیدند که این جلسه آزمونک داریم و در جواب آقاى یادگارى گفتند:هر وقتى که ما به خواهیم امتحان بگیرىم جلسه ى قبلش به شما مى گوییم.

بعد آقاى یادگارى جلسه را با حدیث پیامبر (ص): بدترین افراد نزد خدا کسانى هستند که سخن چینى مى کنند و بین دوستان جودایى مى اندازند. بعد از ما پرسیدنند که چگونه با سخن چین چه رفتارى کنیم ؟

بعد معلم گفتند که هر کى را که صدا زدم با نفر بعدى اش و با دفتر و کتابش به اینجا بیاید. در این لحظه همه با هم حرف مى زدند و اسدى هم  سر کلاس زبان مى خواند و سوال هایى که بلد نبود را از عباس پور مى پرسد و صیاد زاده هم با ابراهیمى و حاجى زرگر باشى درباره کلش آف کلنج حرف مى زد بعد از ۴٠ دقیقه تکلیف دیدن آقاى یادگارى تمام شد و به حل کردن سوال کار در کلاس صفحه ى ٢٠ شدیم این سوال درباره و دو عدد ستونى که دهگان باید باهم و یکان هم همین طور بعد زنگ خورد همه بیرون رفتند.

تکالیف : حل صفحه ى ٢۵ و آوردن کتاب جویا مجد

نتیجه : آقاى قبل از گرفتن آزمون جلسه ى قبلش به ما اطلاع مى دهند.

 

 

 

هندسه دوشنبه 98.8.13

بنام خدا

اقای قزوینی وارد کلاس شدند کلاس خیلی به خاطر مانی شلوغ بود و همه از اقای قزوینی مانی می خواستند پس از چند دقیقه کلاس آرام شد .اقای قزوینی گفتند :نظر شما درباره ی مانی،که اقای صیاد زاده صبح درباره ی ان گفتند:این مانی ها برگ هایی مثل پول هستند .که امروز به صورت ازمایشی می خواهیم ان را به خاطر هر کار خوب شخصی به ان مانی بدهیم .یکی یکی بچه ها به ترتیب گفتند .بیشتر کلاس گفت نا عادلانه بود .بعد از نظر ها به سراغ کتاب رفتیم اقای قزوینی گفتند:دو به دو بشوید و با هم صفحه ی 47 را که راجع به زاویه ها بود را حل کنید بعد از اینکه همه حل کردن هرسوالی را یکی حل کرد پا تخته که بعضی از ان ها تکراری بود مثل زاویه ی متقابل به راس یا در کتاب درسی پارسال بود به سوال اخر که رسیدیم زنگ خورد و همه به دنبال مانی رفتند.