هفتم مسوولیت

مهارت اشپزی۳۰آذر ۱۳۹۸

این جلسه قرار بر این بود که ۲ گروه از ۳ گروه خوراک سبزی جات درست کنند و گروه دیگر بادمجان اول اقای کیوان داریان طریقه پخت هر دو را از هر دو گروه پرسیدند و بعد خودشان توضیح دادند بعد ما مواد لازم را روی کاغذی یاداشت کردیم و به خرید رفتیم در راه گفتند که امروز باید قیمت هر چیز و وزن ان را به پرسید و یاداشت کنید ما مواد لازم که ایناها بود را خریدیم

۱.سیب زمینی ۲.لوبیا سبز۳.قارچ۴.هویج۵.کدو ۶.کره

بعد از خرید اینها به مدرسه برگشتیم چون گروه ما گروه خوراک سبزیجات بود من فقط دستور خوراک سبزیجات را توضیح می دهم اول سیب زمینی ها را گذاشتیم تا بپزد بعد هم باقی چیز ها را به ترتیب شستیم ریختیم تا بپزد سیب زمینی ها را به سختی پوست کندیم و به حالت خلالی قاچ کردیم و با گازی که نشتی گاز داشت به سختی سرخ کردیم بعد بقیه مواد را که در اب گذاشته بودیم تا بپزد را اب کش کردیم و در ماهیتابه کره ریختیم تا اب شود بعد سبزیجات پخته شده را تفت دادیم و در اخر سیب زمینی ها را هم به ان اضافه کردیم این کار را دو بار انجام دادیم و اماده شد برای خوردن ساعت حدود ۳ونیم بود که شروع به خوردن کردیم به همراه اقای مجیدی و برخی نهمی ها و بعد به خانه رفتیم

مشق ها

نوشتن گزارش و دیگر هیچ تازه جلسه اخر هم بود

مهارت کار با چوب ـ23\9\98

سلام .اقا که وارد کلاس شدند رفتیم که تخته چوب ها را که تا نصف پیش برده بودیم بیاوریم .در آشپزخانه هم همه ای درست شده بود خیلی شلوغ بود چون کلاس مهارت آشپزی با کلاس ما{مهارت کار با چوب } قاطی شده بود ، انها داشتند آشپزی میکردند و ما هم میخواستیم چوب هایمان را برداریم بلاخره توانستیم بدون مصدوم تمام کنیم?.بعد بچه ها پیشنهاد دادند به حیاط برویم. حیاط سرد نبود و برای همین به انجا رفتیم.این دفعه کارمان سخت تر بود و باید پیچ را در چوب ها ببندیم تا محکم شود . خیلی سخت بود برای همین کارمان با سرعت پیش نمی رفت.اولش حوصله سر بر بود.ولی بعد پر ماجرا شد. ما برای اینکه کارمان راحت تر باشد رفتیم و با دریل توی کارگاه سوراخ شان بکنیم تا راحت تر شود .ما خواستیم. دستگاه را راه اندازی کنیم که دیدیم پیچ مخصوص ندارد و آقای موذنئ گفتند که یک میخ را برو و سرش را صاف کن تا به جای پیچ مخصوص بگذاریم .من رفتم و با دستگاه پرس توی آشپزخانه سرش را صاف کنم ولی آنقدر جلوی آقای صالحی چرخاندم (خیلی محکم) که توانستم بترکانمش (شکست)??????،خب هنوز سرش صاف نشده بود؟ آخرش هم صاف نشد و آقای موذنی یک پیچ دیگر را جایگزین کرد. بعد که چوب ها سوراخ شد توانستیم کارمان را راحت تر از قبل پیش ببریم. تازه امروز یکی از پیچ گوشتی ها سرش خراب شده بود و کارمان سخت تر بود ولی دعوا نمیکردیم چون حضور گرم آقای موذنی نگذاشت??????. خودمان می خواستیم جنگ کنیم ولی اگه میکردیم آن وقت یک منفی میخورد جلوی اسممان توی دفتر انظباطی??.(با تشکر )

پایان

کلاس تیر اندازی 23 آذر

آمادگی برای رفتن

به دلیل آینکه حاج آقا ناصری زود تر از آقا ی مجیدی به مدرسه می آمد کسانی که سرویس داشتند با حاج آقا رفتند و آنهایی که نداشتند با آقای مجیدی رفتند.

در ابتدای کلاس

مانند جلسه ی قبل حاج آقا از ما اول کمی سوال راجع به تیر اندازی پرسیدند تا ببینند کسی چیزی را یادش نرفته باشد. همچنیمبه دلیل اینکه این جاسه می خواستیم ایستاده تیر اندازی کنیم ایشان تاکید زیادی روی حالت تیر اندازی در پرسش های خود داشتند.

در ادامه ی کلاس

مانند جلسه ی قبل ایشان اول یکی یکی همه ی بچه هارا جلوی صلاح ها بردند تا اصول ایستادن همه را ببینند .البته برای تمرین ماشه کشی هم بود.در حین تمرین ماشه کشی و تمرین ایستادن حاج آقا یکی یکی می آمدند و اصول ایستادن همه را می دیدند و مشکلات همه را به آنها میگفتند تا ما  آن ها را درست کنیم.

در پایان

مانند جلسه یقبل به همه تیر و سیبل می دادند تا تیر اندازی کنیم.

 

درس ورزش28/9/98

بسم الله الرحمن الرحیم

زنگ خورد ما سریع نماز را خواندیم رفتیم داخل حیاط صف شدیم اقای همتی گفت بچه ها امروز امتحان ورزش داریم یک مقداری مینیبوس ها دیر امدند وقتی مینیبوس ها امدند سریع سوار شدیم و رفتیم اقا هی تو ماشین با ذوق میگفتن بچه ها امروز امتحان ورزش داریم ما دیگه رسیدیم به ورزشگاه. داخل سالن شدیم اقا به مسئول ورزشگاه گفت اگه میشود تور والیبال را ببندین. چون می خواهیم دو تا کلاس را از هم جدا کنیم. خوب امتحان شروع شد اقا گفت اولین امتحان دو است. همه اولین امتحان را رد کردند. دومین امتحان این بود که در 1 دقیقه 70 دراز نشست برویم تا همه رفتن دراز نشست ها را کمر و گردنشان درد گرفت و اخرین امتحان شنا بود ما باید 10 تا شنا برویم اخر سر که مقداری زمان اوردیم حمله به گل بازی کردیم بعد دیگر از ورزشگاه رفتیم بیرون سوار مینیبوس شدیم و بازگشتیم به مدرسه

 

پایان

اجتماعی ۲۸ آذر

به نام خدا

 آقای کنارکوهی بعد از ورود به کلاس شروع به دیدن تکلیفِ ها کرد و دو نفری که تکلیف های ویژه داشتند تکلیف آنها را دید و دانش آموزی که تکلیف هایش را نوشته بود از کلاس بیرون کرد به واحد گفت تا درس جدید را بخواند پس از مدتی کوتاه اولین سوال را گفت توضیحاتی درباره گفته بود داد مشاغل سه دسته است صنعت کشاورزی خدمات  و مدیریت کنترل کننده این سه است مشکل ما هم مدیریتی است در همین حین دانش‌آموز اخراج شده کلاس برگشت پس از اتمام توضیحات آقای کنارکوهی دانش آموزی آقای  کنارکوهی سوال می گفت زیر جواب آن خط می کشیدیم باز دوباره کسی دیگری می خواند این کار تا آخر کلاس ادامه پیدا کرد

تاریخ ۲۸ آذر

به نام خدا

آقای نوری تاخیر داشت و همین علت آقای حاجی احمدی سر کلاس ما آمدند و زمانی دادند تا کتاب را مطالعه کنیم و برای امتحان آماده شویم پس از ۱۵ دقیقه آقای نوری آمدند و ایشان هم مدتی برای مطالعه دادند سپس برگه های امتحانی را پخش کرده و بچه ها شروع به جواب دادن کردند بعضی از بچه ها توانستند زودتر از موقع معین تمام کنند و برگه های خود را با آقای نوری داده و به حیات رفته تا بقیه بچه ها می توانند در آرامش امتحان دهند پس از اتمام زمان آزمون همه به کلاس برگشتند و آقای نوری  جواب امتحان را بعضی ها خوشحال و بعضی ها غمگین شدند آقای نوری جواب سوال آخر را نداده بود که زنگ خورد

درس عربی26/9/98

به نام خدا

اقای شیرنشان وارد کلاس شد تا نشست گفت 5 دقیقه زمان دارید تا کتاب را مرور کنید چون می خواهم مثل همیشه کویز بگیرم ما شروع کردیم به خواندن… اقا گفت 5 دقیقه تمام شد اگر کسی پایین نمره 3 بیارد میرد بیرون  همه یکی یدونه برگه بذارند جلو شون بعد داخل ورد شون امتحان را اوردند وما جواب دادیم امتحان تمام شد اقا به ما وقت دا د تا برای امتحان جامع مقداری درس بخوانیم اما هنگام درس خواندن ما من برگه ها را صحیح می کنم و کتاب ها را می بینم در بین این بازدید های اقا کازرونی و نظری از کلاس رفتند بیرون اما به برگه های بعضی ها نرسید همه توی ان زمانی که اقا داده بود داشتن درس می خواندند یا که درس می نوشتن بدبختانه اقا به برگه ی من نرسید تا صحیح کنند زنگ خورد اقا مشقی این جلسه ندادند  و ما رفتیم صبحانه خوردیم

پایان

فرهنگ و هنر ۹/۲۰

آقا محمد صالهی وارد کلاس شدند و گفت که

من مشق ندادم  وبعضی از افراد مکعب های کشیده اند وآقا برای آن برای آن دسته آدم های که مکعب کشیده اند مسبت گذاشت و آن های که نَنِوشته بودند منفی نگذاشت .

ولی  مسبت هم نگذاشت  وآقا پرس پکتیو ۲ نقطه ای را گفت  و نکتهی مهمی راگفت “که من به یاد نمی آورم.

تکلیف ” تکلیف ما این است که یک ماشین بکشیم.‌‌‌‌‌

خدا حافظتان باشد

فیزیک یکشنبه 24اذر 1398

اقا وارد کلاس شدند و گفتند امروز کمی درس فصل هشت را جلو میبریم و در ادامه چند نمونه سوال از درس های یک و دو جهت امادگی برای امتهان فردا حل می کنیم

فصل هشت دو بخش داشت ما بخش اول را در جلسات قبل حل کرده بودیم و اقا درس داده بودند این جلسه وارد بخش دوم شدیم

اقا گفتند که انرژی دو بخش دارد

1.ذخیره شده(پتانسیل):

مانند:1)هسته ای 2)شیمیایی 3)کشسانی 4)الکتیریکی (ساکن) 5)گرانشی

1.هسته ای مانند سنگ اورانیوم 2.شیمیایی مانند غذا 3. کشسانی مانند کش کشیده شده 4.الکتیریکی (ساکن)مانند خازن 5.گرانشی مانند ماژیکی که می خواهد به زمین بیفتد ولی ما به وسیله دست جلوی ان را گرفته ایم

2.ازاد شده:

مانند: 1)نورانی 2)صوتی 3)گرمایی  4) الکتیریکی(جاری) 5)حرکتی

1.نورانی مانند چراغ 2.صوتی مانند رادیو 3.گرمایی مانند شوفاژ 4.الکتیریکی(جاری) مانند المنت یا سیمی که در ان برق رد شود 5.حرکتی مانند چرخیدن پنکه

ما تبدیل انرژی هم داریم مانند پنکه که انرژی الکتیریکی را به حرکتی تبدیل می کند

بعد چند سوال در رابطه با پیدا کردن جرم ، حجم ، چگالی یا جرم ، وزن ، شدت جاذبه

و بعد این مثلث ها که من به طور نوشته می گویم را گفتند

جرم÷چگالی=حجم     جرم÷ حجم=چگالی     حجم×چگالی= جرم

وزن÷جرم=شدت جاذبه     وزن÷شدت جاذبه=جرم      شدت جاذبه×جرم=وزن

و سوت

حساب 19آذر

 همه بچه ها وارد کلاس شدند و بعد آقای یادگاری وارد کلاس شد و کلاس را با حدیثی از امام رضا علیه السلام شروع کرد که می فرماید : اگر دعا کنید اما تلاش برای آن نکنید خودتان را مسخره کرده اید. بعد از این حدیث، آقای یادگاری به بچه ها گفت همه  گروهی شوند. بعد  بعد از گروهی شدن آقای یادگاری صیاد زاده را صدا زد تا سوال های فعالیت را حل کند و آن را توضیح دهد. بعد از حل فعالیت آقای یادگاری یک مثال برای این فعالیت زد و بعد گفتند که صفحه ۳۸ و ۳۹ را باهم  گروهی بررسی کنید. در موقع بررسی، آقای یادگاری بالای سر هر گروه رفت و مشکلات آن گروه‌ها برای آنها توضیح داد. بعد از بررسی آقای یادگاری یک روش دیگر برای حل معادله گفتند  بعد از آن اسماعیلی و حاجی زرگرباشی هر دو یک معادله را حل کردند. بعد از احسان پور رفت تا کار در کلاس حل کند اما آن نتوانست آن را حل کند ولی به جای آن آقای یادگاری آن را حل کرد. بعد ابراهیمی فعالیت صفحه بعد را حل کرد. بعد از حل  فعالیت گروه اسماعیلی، نظری و سادات کازرونی را اخراج کرد و به نزد آقای مجیدی برد. بعد به نماینده کلاس گفت تا اعضای این گروه را عوض کند. بعد زنگ خورد و همه بیرون رفتند .

 

زنگ دوم حساب

 بعد از زنگ اول حساب، آقای یادگاری وارد کلاس  شدند بعد بررسی کردند که ببینند گروه اسماعیلی، نظری و سادات کازرونی در چه گروهی هستند. دیدند که گروه‌ها بد است و خودشان آن گروه را     جابه جا کردند. بعد از آن تکلیف ها را دادند. بعد از آن احسان پور، نظری ، زمانیان و ریاحی آمدند تا سوالات صفحه ۳۶ را حل کنند. بعد از حل سوالات،  آقای یادگاری گفتند صفحه ۴۹ جویا مجد را باز کنید تا یکی یکی  سوال های آن را حل کنیم. به ترتیب سوال ها را حل کردیم. زنگ خورد و همه بچه ها رفتند.

کلاس مهارت 16 آذر

در اوایل زنگ به سالن تیر اندازی زیتون در خیابان دکتر حسابی رفتیم.به دلیل اجازه نداشتن برای نیاوردن کیف های خود نتوانستم بعد به خانه برگردم چون خانه ی ما در همان خیابان است.

در اوایل کلاس

در همان ابتدا آقای ناصری تمام  نکاتی را که به ما آموختند را در آنجا یک توضیح کوتاهی در مورد همه چیز دادند تا بتوانیم تیر های دقیق و خوبی بزنیم.

توضیح ها

در آن توضیح ها ایشان روی دو چیز تاکید داشتند.ماشه کشی و تطبیق عناصر دید.ماش کشی یعنی چگونه رها کردن ماشه و تطبیق عناصر دید یعنی قرار گرفتن چشم و  روزنه ی دید ومگسک و خال سیاه در یک راستا.

ماشه کشی و تطبیق عناصر دید

بعد از آن توضیح ها ایشان چهار نفر چهار نفر فرستادند تا همه ماشه کشی و تطبیق عناصر دید  را درک کنیم.

در پایان کلاس

بعد که پرسش هم تمام شد هر نفر ده تیر و یک سیبل گرفت تا بتواند تیر زدن را امتحان کند. بعد که تیر زدن تمام شد همه اسم و تاریخ را روی سیبل نوشتیم تا پیشرفت خود را ببینیم در این چند جلسه ی باقی مانده.

زنگ زبان بیست آذر ماه

به نام خدای عزیز. اقاآوارد کلاس شدند.گفتند کتاب ها بدون اسم نباسد. و بعد یکی یکی  مشق های که باید مینوشتیم را دیدند، بعضی از بچه مشق هایشان را ننوشته بودند، گفتند که کتاب هایتان را در اورید .  آقا لیسنینگی برای ما گذاشتند. یکی از بچه ها سر وصداو کرد. معلم میخواست که آن را به بیرون بیندازد ولی دوستم از آقا معذرت‌خواهی کرد. معلم گفت که بادقت گوش دهید.  بعد چند کلمه را باهم تکرار کردیم. مثلHelloوGoodmorningو…بعد در کتاب تمرینی را نوشتیم، گفاندگ که پرسش داریم  بعد پرسش گفتند که کلمه هایی که شنیدید را در دفترتان بنویسید. معلم دباره لیسنینگی گذاشتند وبعد گفتند یکی یکی با آن تکرار کنید . مشق ها را گفتند صفحه W2وW3 را بنویسید.  سووووووووووووت

21/9/1398درس ورزش

به نام خدا

امروز سریع بچه هاصف شدند تا بریم امروز اقای اخوان هم با ما می اید ما رفتیم داخل مینیبوس تا بریم اقای اخوان امد تو مینیبوس ما ما ورزشگاهمون عوض شد ورزشگاه توحید رفتیم خیلی کوچک بود اقای طهرانی ما را به دودسته کرد اقای اخوان هم امد بین این دو دسته تا بدود ما سریعد دویدیم بعد روی خط ایستادیم و گرم کردیم چون ورزشگاه کوچک بود نمی تونسیم والیبال کنیم برای همین همه فوتبال کردیم ولی اقای اخوان با چند تا از بچه ها فوتبال نکردند و کنار زمین با یک توپ والیبال کردند بعد تیم ها اماده شدند تا بازی کنیم تیم ما خیلی بد بود به این علت اقای طهرانی با تیم ما امدند ولی اخر ما اخر شدیم تجویدی یک گل سر زد و ثالثی 2 تا تیرک زد و من هم 2 تا تک به تک گرفتم و تمام شد ما امدیم داخل مینیبوس  شدیم و امدیم مدرسه

پایان

درس ورزش 14/9/1398

به نام خدا

ما توی حیاط مدرسه جمع شده بودیم اقای همتی گفت اتوبوس ها بیرون منتظر ما هستند صف را سریع اماده کنید تا سریع بریم ما صف شدیم و راه افتادیم که بریم در راه نظری بی مزگی می کرد خب دیگه رسیدیم بچه ها تا سالون را دیدند پخش در سالون شدند و دویدند اقای طهرانی همه را به دو دسته مساوی تقسیم کردند برای اینکه بدویم و گرم بشیم بعد از چند دور دویدن اقا گفت وای سید می خواهم کششی کار کنیم  کار که ما هم کردیم بعد اقا مارا برای فوتبال و والیبال جدامون کرد من جزو فوتبالی ها بودم سر گروه ما اقای زمانیان بود ما شروع به فوتبال کردیم زمان گذشت و ما تمام تیم های فوتبال را بردیم من خیلی خوشحال بودم چون من یکی تک به تک را گرفتم

ما توی حیاط مدرسه جمع شده بودیم اقای همتی گفت اتوبوس ها بیرون منتظر ما هستند صف را سریع اماده کنید تا سریع بریم ما صف شدیم و راه افتادیم که بریم در راه نظری بی مزگی می کرد خب دیگه رسیدیم بچه ها تا سالون را دیدند پخش در سالون شدند و دویدند اقای طهرانی همه را به دو دسته مساوی تقسیم کردند برای اینکه بدویم و گرم بشیم بعد از چند دور دویدن اقا گفت وای سید می خواهم کششی کار کنیم  کار که ما هم کردیم بعد اقا مارا برای فوتبال و والیبال جدامون کرد من جزو فوتبالی ها بودم سر گروه ما اقای زمانیان بود ما شروع به فوتبال کردیم زمان گذشت و ما تمام تیم های فوتبال را بردیم من خیلی خوشحال بودم چون من یکی تک به تک را گرفتم  بعد اقا سوت اخر را زد و ما بردیم و تمام

پایان

فیزیک یکشنبه17 اذر 1398

اقا وارد کلاس شدند گفتند که چون هفته دیگر امتهان هماهنگ است این جلسه سوالات فصل 8را ل می کنیم و دو جلسه بعد بر میگردیم و ادامه سوالات فصل 1و2 را که در خیلی سبز حل کرده اید حل می کنیم بعد امدند تا مشق ها را چک کنند که حل خیلی سبز بود گفتند تا من دارم مشق ها را حل می کنم صفحه 81 کتاب خیلی سبز را کامل کنید به صورت گروهی بعد از انها سوال خواهم پرسید ما از روی هم چک کردیم و نوشتیم چک کردن مشق ها که تمام شد یکی یکی سوالات را خواندیم و اقا از یکی از بچه های دیگر می پرسند به سوالی رسیدیم که می شد روی شکل نشان داد یکی از بچه ها روی یک شکل مثال زد و اقا کامل روی لپ تاپ نشان دادند کتاب اصلی را باز کردیم و مثالی که در کتاب بود را هم دیدیم دوباره به سوالات خیلی سبز بر گشتیم و سوالات بعدی را حل کردیم

یک نکته :اقا کفتند که برای سوال های درست نادرست که غلط است دلیل بنویسید

واحد پای تابلو رفت تا یکی از سوال ها را حل کند من و زمانیان هم پای تابلو رفتیم و ادامه ان سوال را هم حل کردیم بعد سوالی درباره وزنه برداری حل کردیم و

 سوت…

مشق ها 

حل سوالات باقی مانده درس 2

هندسه دوشنبه 20-8-98

به نام خدا 

 

اقای قزوینی وارد کلاس شدند وگفتند که در گروه هندسه ی همت عضو بشوید در پیام رسان بله بعد هم خبر امتحان هفتهی اینده را دادند کتا اخر همان جایی است که خواندید یعنی زاویه ها .

سپس بچه ها شروع به سر وصدا کردند که بعد هم ارام شدند رفتیم سر درس .اول به من گفتند که بیا و مسیله را حل کن پس از من چند نفر دیر هم امدند و سوال حل کردند .وقتی سوال ها تمام شد اقای قزوینی به احسان پور که فنیار کلاس است گفتند که برود اسپیکر را بیاورد اما اسپیکر خراب بود برای همین نتوانستیم فیلم هندسه که اقای قزوینی هر هفته می گذارند را ببینیم .

دوباره بچه ها شروع به شلوغ کردن و مزه پراندن کردند که کاری از دست اقای قزوینی بر نمی امد همان طور که بچه ها شلوغ می کردند اقای قزوینی برای امتحان توضیح دادند و کمی هم رفتیم سر فصل بعد که درباره ی تبدیلات هندسه بود.

 

 

 

 

هندسه دوشنبه 11-9-98

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به نام خدا

امروز روز هیجانی انگیزی بود چون هم کارنامه ها را می دادند وهم جواب های امتحان هندسه . همه ی بچه ها دور اقا بودند که بفهمند امتحانشان را چه کار کردند امتحان از 5 نمره بود.اقای قزوینی تک تک برگه ها را به بچه ها دادند که خیلی ها ناراضی وخیلی ها هم اعتراز داشتند بعد اقای قزوینی یکی یکی سوال ها را حل کردند بعضی از اعتراز ها تمام شد . اقای قزوینی تذکری جدی به انهایی که نمره ی پایین تر از 3 اوردن دادندوکمی هم توضیح دادند مثلا گفتند باید سوال های بیشتری انجام دهند یا ار در همین وعض باشند برایشان درس خواند سخت میشود و نمره ی پاین ترم هم کم می شود.بعد رفتیم سر مشق ها که باید صفحاتی از جویا مجد می نوشتیم که 9نفر از 18 نفر یعنی نصف کلاس نیاورده بودند

بعد هم زنگ خورد زنگ اخر هم کارنامه ها را دادند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عربی98/9/9

                                                    به نام خدا                                                                                                            اقای شیرنشان واردکلاس یک شدندوگفتند:چنددقیقه کتاب رابخوانیدوسریع مرورکنیدمیخواهم کوئیز بگیرم.بعدازاینکه همه یک مرورکردنداقای شیرنشان گفتند:کتاب هاراببندین وبرگه بگذارین.بعدسوال های کوئیز راگذاشتندروی تابلووده دقیقه وقت دادند.سوال هااسان بودوراحت3نمره رامیتوان گرفت.بعدازکوئیزاقای شیرنشان طبق گفته ی شان پرسش کلاسی هم کردند.ازچندنفرپرسش کلاسی کردندویکی ازانهااقای مزروعی بودکه اخرپرسشی که اقای شیرنشان ازاومیگرفتنداقای مزروعی از اقای شیرنشان یک سوالی پرسیدندکه اقای شیرنشان کلی فکرکردندبعدجواب اقای مزروعی رادادند.بعداقای شیرنشان گفتند:کتاب های عربی رابازکنیم وتکالیف راگفتندکه تمرین یک صفحه ی39رادرکتاب بنویسیم وتمرین3و4صفحه ی40رادرکتاب بنویسیم.وزنگ خورد.امایک تفاوت بودکه کتاب های مکالمه ی(سندبادالعربی)راکارنکردیم                                                                                                                                                                                                                                                                                              پایان

9 اذر 1398 ادبیات فارسی

                                                                                             به نام خدا

معلم ادبیات سرکلاس امد و چون که بعضی از بچه ها غایب بودند ویا شعر را که به ما تکلیف داده بود حفظ نکرده بو دند  به ان ها وقت داد تا  اخر زنگ حفظ کرده  ونمره  خود را بگیرند . وبعد از ان به ما درس نسل اینده ساز  رادرس داد وگفت که  (نوشتن) درس نسل اینده ساز را بخوانیم وبه سوالات ان پاسخ دهیم  

                    Image result for ‫نسل اینده ساز صفحه دوم و سوم‬‎Related image                    یکی از دانش امو زان (نوشتن )را خواند و به جواب ها پاسخ داد    بعد از ان  علی زر گر باشی بلند شد و از معلم اجا زه گرفت و شعری که حفظ کرده بود را خواند  ولی درس نخواند وباید باز هم تمرین می کرد  بعد از ان وقتی که دقایق  اخر کلاس بود  معلم ادبیات گفت که چند نفر بروند و صفره ها را بیاورند  تا صبحانه را درکلاس بخوریم  صفره ها را  اوردند و  پهن کردند تا صبحانه را میل کنیم  وقتی که  صبحانه  تمام شد  زنگ  تفریح بود  وکلاس ادبیات تمام شد                         

فرهنگ وهنر ۱۳ / ۹/ ۱۳۹۸

آقا نیمه ی اول کلاس را در مورد ادب کردن در برابر بزرگتر گفتند،

ودربارء شخصیت حرف زدند و چند فرگه در بله میگذارند که در مورد

شخصیت وآداب حرف زدن و ادب هست که آقا از آن امتحان میگرد

و۴ نمره تعسیر دارد.

وآقا در نیمه ی دوم کلاس دربارء اسکیس حرف زدند.

وتکلیف این است که اسکیسی در مورد مهمانی باشد.

 

فیزیک چهار شنبه 13اذر 98

سلام امروز اه وارد کلاس شدند از روی لیست یکی یکی بچه ها را صدا زدببند و کتاب خیلی سبز هر نفر که باید هل می کرد را دیدند بعد که مال همه را دیدند احسان پور و اسماعیلی و دهقان که نبودند از راه رسیدند مال انها را هم چک کردند امدند پای تابلو که درس را شروع کنند ولی من یاداوری کردم که باید مافت و جابجایی منزل تا مدرسه را پیدا می کردیم اقا دوباره مال همه ا چک کردند تعداد کمی نوشته بودند ولی خوب اقابرای همه منفی ومثبتش را گذاشت دگیر بلاخره رفتیم سراغ درس در ادامه درس قبل که مسافت و جابه جایی بود جملاتی گفتند و انها را توضیح دادند

در حرکت مستقیم مبدا تا مقصد مقدار جابجایی با مسافت طی شده برابر است.

اگر مبدا و مقصد یکی باشد جابه جایی ان صفر است

بعد گفتند که می خواهم کلمه کار را در فیزیک برای شما بگویم

کار:اگر نیرویی باعث جابهجائی جسم در راستای خودش شود ان نیرو کار انجام داده است     کار(j)=نیرو(n)*جابهجائی(m)

بعد هم دو مثال هل کردیم و روی انها بحس کردیم

مشق ها

هل 10 سوال از خیلی سبز فصل 8

هندسه دوشنبه 11اذر

آقای قزوینی وارد کلاس شدند و بلا فاصله بچه ها سراغ امتحان ها را از او گرفتند. آقای قزوینی حضور و غیاب کرد و بعد درباره ی امتحانات با ما صحبت کرد و گفت :از امتحاناتتان اصلا راضی نیستم چون که بیشتر کلاس خراب کرده بودند به غیر از 3.4نفرو بعد هم گفت :کسانی که زیر چهار شده آن بد بوده اند وکسانیکه زیر سه بوده اند افتضاح بودند و باید یک فکری به حال خودشان بکنند. آقای قزوینی برگه های امتحان را به بچه ها داد. بچه‌ها اعتراض داشتند که برگه هایشان درست صحیح نشده است.  آن قدر بچه ها اعتراض کردند تا آقای قزوینی مجبور شد فریادی بکشد تا همه بچه‌ها سر جایشان بنشینند.اقای قزوینی سوال های امتحان را کامل وارسته پای تخته حل کرد.بچه ها بازم اعتراض داشتند و لی آقای قزوینی به آن ها گفت:زنگ تفریح بیابند آقای قزوینی گفت: تکلیف ها را بگزارید روی میز تا آن هارا چک کنم.اقا مشق ها را چک کرد وگفت:کلا نه نفر مشق داشتند و بقیه مشق ننوشته بودند پس جریمه میشوند

زنگ زبان ۱۱آذر دو شنبه

به نام خدا

اول از همه آقا وارد کلاس شدند.گفتند مشق ها روی میز معلم یکی یکی مشق هارا دیدند و گفتند کسانی که ننوشته بودند جلسه ی بعدی نوشته نشان من دهند. بعد گفتند که کتابتان صفحه شش اش را باز کنید معلم به چند نفر گفتند که یکی یکی به پای تخته بروند و چند حرف انگلیسی بنویسند . معلم گفت notebookخودتان را در آورید و حرفEرا بنویسیدو بعد حرفFوبعد حرفGو بعد حرفHوبعد حرفI وبعد حرفJو بعد حرفKوبعد حرفMگفتند که کتاب را باز کنید و صفحه هفت را بیاورید و شروع کنید به نوشتن. معلم چند سوال از بچه ها پرسیدند. و بعد سووووووووت

زنگ زبان دو شنبه

 

به نام خدا

آقا وارد کلاس شدند. گفتند آنهایی که اسمشان را می خوانم همین کلاس بمانند و آنهایی که نمی خانم به کلاس بالایی بروند. بعد بچه ها سوال می پرسیدند که چرا مارا از آنها جدا کردید. آقا دلیلش را به بچه ها گفتند. معلم گفت کتابتان را در آورید. تا لیسنینگ گوش دهیم. بعد از همه ی این کارها گفتند که دفترتان را در بیاورید و کلماتی را که میگویم را بنویسید. اولین کلمه این بود.readوبعدیlistenوبعدیrepeatوبعدیwriteوبعدیlookبعد از نوشتن این کلمه ها گفتند که سه حرفA.B.Dرا با فلش بنویسیم. وبعد سوووووت

98/9/9 مهارت تیراندازی

معلم وارد کلاس شد و دستگاه پرزکتور را روشن کرد گفت امروز باید درس را تمام کنیم و تا جلسه ی بعدی به سالن تیر اندازی برویم

درس اول  امنیت و سلامتی

1/لوله ی اسلحه را به سمت کسی نگیریم

2/کنار هدف نیستیم

3/انگشت روی ماشه ی اسلحه نباشد

4/سر پوش اسلحه را نگذاریم

5/خود را گرم کنیم

درس دوم  اجزا ی تشکیل دهنده ی سلاح تفنگ و تپانچه ی بادی

اجزا ی تپانچه بادی

قبضه . ماشه . کپسول . شکاف درجه . دریچه.لوله.مانو متر . پاشنه قبضه

اجزا ی تفنگ بادی

جای گونه . روزنه دید . طبلک . دریچه . لوله . مگسک . کپسول . ماشه . قبضه . پاشنه سلاح

نکته … تفنگ افراد چپ دست و راست دست با یک دیگر متفاوت است

درهنگام شلیک به هدف برای این که شلیک خوبی داشته باشیم نباید به سلاح فشار بیاوریم تا دست مان نلرزد . بعدهم یک نفس ساده می کشیم و بعد از 4 تا 5 ثانیه

ماشه را از خلاصی در می اوریم بعد خیلی ارام شلیک می کنیم و تا 3 نگه می داریم

به نام خدا

به نام خدا آقای معلم که وارد شدند گفتند دل و روده چیز هایی که ریختد بیرون را بگذارید

روی میز همه نیاورده بودند وکسانی آورده بودند را 2تا از آخر ودوتا را اول بچه هایکی یکی

رفتند توضیح دادند بعد معلم گفتند هیچ کدام شما روش تدریس را بلد نیستید

اگر در آینده معلم شوید برای خود درس میدیدوبعد امتحان میگیرین وهمه 0میشوند

مهارت تیر اندازی شنبه دوم آذر

در اوایل کلاس

اول به دلیل تشکیل نشدن جلسه ی قبل آقای ناصری در مورد چگونگی داشت این چند جلسه توضیح داد که این کار جلسه ی اول بود.برای رفتن به باشگاه همه باید تمام نکات چه ایمنی و چه عملی را بلد باشند .برای همین ایشان برای توضیح خود از قبل چیزی روی یکی از نرم افزار های مجموعه ی آفیس آماده کرده بودند تا توضیح بدهند

نوشته ها

آن نوشته ها یک مقدمه داشت که حاج آقا از همه دلیل انتخاب مهارت تیر اندازی را پرسید.آن نوشته ها درمورد انواع تفنگ،چگونگی محیط تیر اندازی و چه توانایی هایی باید داشته باشیم تا بتوانیم در این ورزش موفق باشیم.در زمانی که داشتیم می نوشتیم به وسایل لازم برای تیر اندازی رسیدیم و به همین دلیل ایشان عکس وسایلی که لازم هست را نشان دادند.

ادامه ی نوشته

در ادامه در نوشته در مورد اندازه ی قطر تیر انواع تفنگ های مختلف صحبت کردیم.بعد از اینکه کلاس تمام شد حاج آقا گفتند که هر جلسه از نوشته ها می پرسند.

 

فیزیک یکشنبه 3اذر ۱۳۹۸

اول اقا وارد کلاس شدند راجب کتاب خیلی سبز کسانی که تهیه کردند کسانی که می خواهند ما برایشان تهیه کنیم وکسانی که می خواهند خودشان امروز تهیه کنند . بعد مشق های این جلسه و جلسه پیش که فرصت داده بودند را دیدند ومشق های این جلسه که ۳ شکل بود که باید نیرو های وارد شده بر ان را می نوشتیم  را رفتیم که حل کنیم شکل اول تخته پاکن بود که روی تخته ایستاده  بود را حل کردیم نیرو های وارد شده این ها بود اصتحکاک ، وزن ، تکیه گاه، مغناطیس یا هل دادن احسانپور سوالی کرد و اقا دوباره شکل را توضیح داد تا همه اشکالات رفع شود بعد به سراغ شکل دوم رفتیم که یک سطح شیب دار بود و جسمی روی ان یکی یکی بچه ها نیرو های وارد شده بر ان را گفتند نیرو های وارد شده اصتحکاک،تکیه گاه و وزن بود که وزن کار هل دادن را هم انجام می داد بعد گفتند که وقتی شیب صفر شود دیگر وزن کار هل دادن را نمی تواند انجام دهد اقای صیاد زاده گفتند نیرو ها از دبستان با شما بوده و تا دانشگاه هم هست بعد مدیر مدرسه اژه ای اقای علویان به همراه معاون مدرسه و اقای فخری به سر کلاس امدند اقای صیاد زاده با انها سلام و علک کرد و انها رفتند بعد شکل سوم را سریع حل کردیم و گفتند دو کمیت برای جلسه بعد می گویم اولی مسافت طی شده که یعنی طول مسیری که می پیمائیم  یک کمیت عددی و از جنس طول دومی جا به جایی یعنی فاصله مستقیم مبدا تا مقصد یک کمیت برداری و از جنس طول

مشق ها

حل ۱۰ سوال از سوالات زوج فصل ۲ کتاب خیلی سبز تا سوال ۲۰

مسافت و جابهجایی از منزل خود تامدرسه را به دست اورید

                پایان

ورزش 1398/8/30

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز را که خواندیم رفتیم توی حیاط امروز اقای طهرانی نیومده بود فقط اقای همت امده بود یک ربع طول کشید تا صف ها اماده شود امروز قرار بود بریم باشگاه فوتسال بریم ما صف شدیم رفتیم سر چهار راه اتو بوس منتظر ما بود ما سوار ماشین شدیم توی راه میخندیدیم و میگفتیم رسیدیم ما         دوباره صف شدیم داخل باشگاه شدیم یکمی اقای همت توضیح داد که مواظب باشیم به اینجا صدمه نزنید چون اقای توانا یکی از هشتمی ها شیشه اینجا را شکست که هزینه ان هزار596 تومان شد پس مواظب باشید اقا ماراتقسیم کرد و ما زود شروع کردیم به بازی کردیم خطا های زیادی در بازی بود اما بازی با اختلاف 2 گل به پایان رسید تعداد گل های زده ما 5 و انها 7 شد من دربازبان بودم بازی قشنگی بود اقای همت هم که مشغول والیبال بود زرگر باشی در یک قسمت بازی چون نتونست گل  بزند ناراحت بود و کمی بغض کرد وتمام شد بازی ما دوباره سوار اتوبوس شدیم و برگشتیم

پایان

 

هنر چهار شنبه 24 آبان ماه

مشق

آقا همیشه در ابتدای کلاس مشق ها را چک می کنند و در همان دیدن مشق به دیگر دانش آموزان با نقاشی دیگران درس می دهند اما چون برای آن جلسه مشق نداشتیم در ابتدا درسی هم نگرفتیم.

موضوع

به دلیل این که پنج شنبه به اردو می رفتیم موضوع درس ما هم اردو ی فردا بود. ان کار را باید در کلاس می کردیم و نمره یآن هم از 1 بود.آن نقاشی باید اکیس می داشت و هر نفر اسکیس خودش را داشت.

اسکیس:نقاشیی که در تمام نقاشی  به همه ی جزءیات آن فکر شده.

نقاشی

در طول این چند جلسه معلم ما با ما هم اسکیس کار کرده و هم تناسبات بدن در نقاشی. به همین دلیل ما باید در این نقاشی از تمام آن ها استفاده می کردیم.

نوع نمره دادن به نقاشی ها

اگر در نقاشی هم اسکیس استفاده می شد هم تناسبات بدن نمره ی کامل را دانش آموز می گرفت اما اگر از آن ها استفاده نمی شد نیم نمره داده می شد نه یک.

پیمایش به بالا